کارگردانی که نگران جان خود است

نویسنده

makhmalbaf474.jpg

مازیار رادمنش

محسن مخملباف در گفتگویی با روزآنلاین گفت که “اگر من یا اعضای خانواده ام کشته شویم، کار حکومت ایران است.” مخملباف که در حال حاضر در جشنواره کن به سر می برد، چندی قبل در هنگام فیلمبرداری در افغانستان گروه فیلمسازی اش با انفجار یک نارنجک واقع شد و در این واقعه که هنگام ساخت آخرین فیلم اسب دو پا، آخرین کار سمیرا مخملباف، شش نفر زخمی شدند و یک اسب کشته شد. ماموران امنیتی سوئدی که از محل بازدید کردند، گفتند که این یک عملیات تروریستی بوده است. مخملباف گفت: “من دلایل خود را دارم که این کار به احتمال زیاد توسط مامورین ایرانی انجام شده است.” مخملباف گفت: “تنگ نظری این دولت تا حدی است که حتی بیرون بودن ما را هم تحمل نمی کند.”

محسن مخملباف کیست؟

محسن استادعلی مخملباف روز هشتم خرداد 1336 در جنوب شهر تهران به دنیا آمد. مادرش، عصمت مخملباف، که بعدا بازیگر فیلمهایش شد، پرستار بود و خانواده ای فقیر داشت. به دلیل فقر از هشت سالگی تا 17 سالگی در شغل های مختلفی کار می کرد و توسط مادر و خاله ها بزرگ شد. پدرش بلافاصله پس از به دنیا آمدن او مادرش را ترک کرد و مادرش با مردی دیگر ازدواج کرد. وی از سن پانزده سالگی در گروهی چریکی که خودش تشکیل داده بود، به فعالیت زیر زمینی پرداخت. فعالیتی که مثل بسیاری از گروههای چریکی آن سالها فقط محدود به پخش اعلامیه یا حمله با بانک ها یا احیانا خلع سلاح کلانتری ها می شد. وی در اولین عملیات چریکی اش که برای خلع سلاح یک پاسبان انجام داده بود، در سن 17 سالگی تیر خورد و توسط مردم کوچه و خیابان دستگیر و به ساواک تحویل داده شد. وی از سال 1353 تا زمان انقلاب که همه زندانیان سیاسی و تروریست آزاد شدند، به مدت چهار سال و پنج ماه در زندان ماند. و در روزهای انقلاب همراه با دیگر زندانیان سیاسی از زندان آزاد شد. وی در سال 1359 با فاطمه مشکینی ازدواج کرد و سمیرا، میثم و حنا سه فرزند او هستند.

حوزه هنری سازمان تبلیغات

پس از انقلاب مدت کوتاهی درگیر سیاست و انقلاب بود، اما پس از چندی به کار نوشتن پرداخت، نوشته هایی که یا در رادیو به صورت نمایشهای رادیویی پخش می شد و یا توسط موسسه ای به نام حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی که توسط وی، مصطفی رخ صفت و رضا تهرانی و تنی چند از دوستان آنان ساخته شده بود، چاپ و منتشر می شد. حوزه هنری موسسه ای بود که به تولید آثار فرهنگی نیروهای انقلابی در دفاع از انقلاب و جنگ می پرداخت و جزوات و کتابهای آن با قیمت ارزان و در سطح وسیع در یک سیستم دولتی پخش می شد. محسن مخملباف در آن سالها ابتدا به نوشتن داستان کوتاه و نمایشنامه پرداخت. اولین نمایش های وی توسط صدا و سیما تولید شد و پخش شد، حتی آیت الله خمینی نیز جمله یکی از نمایشهای رادیویی او را “به حرف شون گوش نده، به تحلیلت شک می کنی” در یکی از سخنرانی هایش نقل کرد. محسن مخملباف در سالهای اول انقلاب تا سال 1365 همچنان به عنوان یک نویسنده و کارگردان و صاحب نظر ایدئولوژیک در امور هنری در حوزه هنری کار می کرد و یکی از پرکارترین هنرمندان این دوره بود. او علاوه بر نوشتن آثار هنری کتابی به نام “درباره هنر اسلامی” نوشت که در آن تلاش می کرد تا خصوصیات و تمایزات هنر اسلامی را با هنر غیر اسلامی نشان دهد. از طرف دیگر او موفق شد که در این سالها پرفروش ترین فیلم های سال را نیز بسازد، فیلم “بایکوت” وی که در مورد گروههای سیاسی تروریست قبل از انقلاب بود، به فیلمی حادثه ای و اکشن تبدیل شد و پرفروش ترین فیلم سال شد.

ایدئولوژی زدائی و روشنفکری

از سال 1364 که فیلم بایکوت ساخته شد، محسن مخملباف دچار تنش هایی با خودش به عنوان یک انسان مذهبی و یک انسان ایدئولوژیک شده بود، این تغییر در فیلم دستفروش در سال 1365 به نمایش درآمد، فیلمی که توسط بسیاری از دوستان سابق ایدئولوژیک وی بایکوت شد، اما برای اولین بار پای او را به جشنواره لندن کشاند تا مدیر جشنواره لندن در مورد او سخنی ستایشگرانه بگوید. فیلم دستفروش در حقیقت آغاز درگیری بیرونی او با حوزه هنری و رئیس روحانی جوان آن، حجت الاسلام زم و ایدئولوژی اسلامی نیز شد. حوزه هنری حاضر به ساخت دو فیلمنامه بعدی او به نام های “دوچرخه سوار”( بعدا بای سیکل ران) و “عروسی خوبان” نشد. مخملباف نیز همراه با 19 نفر از هنرمندان معترض حوزه هنری آنجا را ترک کرد و به سوی بخش خصوصی روی آورد، او دیگر فیلمسازی حرفه ای را فرا گرفته بود. فیلمهای “نوبت عاشقی” و “شب های زاینده رود” که هر دو پس از چندی توقیف شدند، مخملباف را از یک فیلمساز ایدئولوژیک تبدیل به یک فیلمساز معترض سیاسی کردند. از سوی دیگر مخملباف با بای سیکل ران تبدیل به یک فیلمساز جهانی شد و تقریبا در همه جشنواره های مهم جهان برای خود جایی باز کرد. پدیده مخملباف چنان مهم شده بود که وی سوژه فیلمی به نام “کلوزآپ نمای نزدیک” از عباس کیارستمی شد.

فیلمسازی برای جشنواره ها

محسن مخملباف در اواخر دهه شصت خورشیدی تصمیم گرفت تهیه کننده آثار خودش بشود، موسسه ای تشکیل داد و همراه با گروهی از دوستانش که به آثار او معتقد بودند، خانه فیلم سبز را ایجاد کرد. فیلم های “هنرپیشه” و “ناصرالدین شاه آکتور سینما” آخرین فیلمهای مخملباف بودند که برای تماشاگران ایرانی ساخته شدند و تقریبا این دو فیلم کمترین اقبال در جشنواره های جهانی و بیشترین اقبال در داخل کشور را در آن سالها داشتند. مخملباف با ساختن فیلم “سلام سینما” کاملا وارد سینمای جهان شد و از آن پس به فیلمسازی برای مخاطبان هنری و جشنواره ای پرداخت. وی که در همین دوره همسرش، فاطمه مشکینی را در یک خودسوزی تلخ از دست داده بود، با خواهر همسرش ازدواج کرد و فیلمسازی خانوادگی را شروع کرد. پسرش عکاس شد و دخترش سمیرا و همسرش مرضیه نیز به فیلمسازی روی آوردند. حنا، کوچکترین دخترش قبل از ده سالگی اولین تجربه خودش را کرد تا خانواده مخملباف مجموعه کاملی از یک خاندان سینماگر باشد.

خروج از ایران، در همین اطراف

فیلمسازی در ایران تقریبا برای مخملباف با بحران مواجه شده بود. وی پس از چند تجربه مانند “نون و گلدون” و “گبه” پا به کشورهای اطراف مانند تاجیکستان و افغانستان گذاشت تا فیلمسازی را در آن کشورها، بدون کنترل و فشار سیستم سانسور ایران ادامه دهد. “سکوت” را در تاجیکستان ساخت و “سفر قندهار” را همزمان با سقوط طالبان در این کشور تولید کرد. “سکس و فلسفه” و “فریاد مورچه ها” آخرین فیلمهایی بودند که یکی در تاجیکستان و دیگری در افغانستان و هند ساخته شد. از دو سال قبل مخملباف برای همیشه ایران را ترک کرد تا در آستانه پنجاه سالگی باز هم به فیلمسازی ادامه دهد. او یکی از چندین فیلمسازی است که بخاطر ایرانی بودن، در دنیا شهرت یافته اند، بخاطر ایرانی بودن نمی توانند فیلم شان را براحتی بسازند، در مورد جامعه خودشان فیلم می سازند، اما آن را در کشورهای دیگر نمایش می دهند.

فیلمها: توبه نصوح، دو چشم بی سو، استعاذه، بایکوت، دستفروش، بایسیکل ران، عروسی خوبان، نوبت عاشقی، شبهای زاینده رود، ناصرالدین شاه آکتور سینما، هنرپیشه، سلام سینما، گبه، نون و گلدون، سکوت، سفر قندهار، سکس و فلسفه، فریاد مورچه ها

فیلمهای کوتاه: گزیده تصاویر دوران قاجار، سنگ و شیشه، مدرسه ای که باد برد، در، تست دموکراسی، الفبای افغان، صندلی

کتابهای چاپ شده: ننگ( مجموعه داستان کوتاه)، دو چشم بی سو( مجموعه داستان)، حوض سلطون( قصه بلند)، باغ بلور( رمان)، مرگ دیگری( مجموعه نمایشنامه)، تیر غیب( مجموعه نمایشنامه)، شیخ شهید( نمایشنامه)، گنگ خوابدیده( مجموعه آثار)، زندگی رنگ است( مجموعه مقالات)، مقدمه ای بر هنر اسلامی، یادداشت هایی درباره قصه نویسی، بودا در افغانستان تخریب نشد از شرم فرو ریخت، زنگ ها( فیلمنامه)، مادر( فیلمنامه)، مشروطه مشروعه( فیلمنامه)، مدرسه رجایی( فیلمنامه)، تولد یک پیرزن( فیلمنامه دستفروش)، بایسیکل ران( فیلمنامه)، عروسی خوبان( فیلمنامه)، نوبت عاشقی( فیلمنامه)، سلام بر خورشید( فیلمنامه)، نون و گلدون( فیلمنامه)، سیب( فیلمنامه)، سفر قندهار( فیلمنامه)، دیدن و ندیدن( گزیده مقالات و گفتگوها و فیلمنامه های سال 75 تا 85)

آثار محسن مخملباف بیش از 1000 بار در جشنواره های مختلف به نمایش درآمده است و خودش 13 بار عضو هیات داوران جشنواره های جهانی بوده است. درباره محسن مخملباف چند فیلم ایرانی و دهها فیلم در جهان ساخته شده و بسیاری از کتابهایش به زبان های مختلف ترجمه شده است.