هنگام وقوع بلایای طبیعی نظیر سیل و زلزله، به محض پخش اخبار مربوط به خسارات و تلفات، افکار و عواطف عمومی چه در سطح محلی و ملی و چه در سطح بینالمللی - بسته به میزان آسیبها و کیفیت پوشش رسانهای- سریعا حساس میشوند و تحرکات گسترده دولتی و مدنی برای امداد و نجات آغاز میشود. میتوان گفت اینگونه واکنشهای خیرخواهانه و دیگردوستانه در جهان امروز به یک رویه معمول مدنی و یک فرهنگ جهانشمول تبدیل شده و قواعد و آداب و نهادهای خود را تولید کرده است. همچنین هرچه فاصله با محل حادثه کمتر و قرابت و پیوند با حادثهدیدگان بیشتر باشد، واکنش برای امداد نیز باید شدیدتر و سریعتر باشد. با این اوصاف، مدتهاست در تهران و برخی شهرهای دیگر کشورمان یک فاجعه بزرگ و تلخ اما بیسروصدا و آرام سایه شوم خود را چونان بختکی نحس بر سرنوشت بخشی از هموطنانمان انداخته اما متاسفانه هیچ واکنش مناسبی از سوی جامعه برای نجات قربانیان، مشاهده نمیشود. آلودگی هوای تهران بسیار خطرناک است و کشنده اما بر خلاف سیل و زلزله یا سونامی، قربانیان خود را آرام و خاموش و بهطور تدریجی در منزل، محل کار یا در خیابان خفه میکند یا آنان را به انواع بیماریهای لاعلاج و صعبالعلاج نظیر سرطان، نارسایی قلبی، آسم و… مبتلا میکند و البته در اینگونه موارد این نکته ظریف مغفول میماند که شخص در اثر آلودگی هوا جان باخته یا بیمار شده است. راهحل آلودگی هوای تهران، نه تغییر پایتخت است، نه بادزنها و هواکشهای غول پیکر و نه باران مصنوعی و هواپیماهای آبپاش. همه اینها تاثیراتی محدود و موقت دارند و غول کلانشهر تهران عظیمالجثهتر از آن است که در بطریهای تنگی ازایندست بگنجد. راهحل اصلی، کاهش آلایندگی است، خواه از طریق کاهش ترددهای درونشهری، خواه از طریق بهبود مصرف سوخت خودروها بهعنوان یکی از منابع مهم آلودگی و خواه از طریق رواج الگوی صحیح مصرف سوخت در همهجا. در واقع از این راه است که میتوان تحولی نجاتبخش در تهران ایجاد کرد. مسوولیت نهادهای رسمی به کنار، اما یکایک شهروندان هم در این زمینه مسوولیت دارند. بیپرده باید گفت: کودکان و سالمندانی که در اثر آلودگی هوا خفه میشوند روی حلقوم خود نشان پنجههای همشهریان بیتوجه و کملطفی را دارند که به شکلگیری این فاجعه غمناک کمک کردهاند.
منبع: شرقِ ، سی ام دی