سارا سماواتی
محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران در مصاحبه با روز از ماجرای دانشگاه کلمبیا، پرونده هسته ای، انتخابات مجلس هشتم، ائتلاف و چشم اندازهای آن سخن گفته است. وی بر این باور است که اصولگرایان برغم داشتن پایه سیاسی یکسان، به دلیل حضور در قدرت، قادر به دادن لیست انتخاباتی یکپارچه نخواهند بود.این مصاحبه در پی می اید.همچنین از دید ویاگر آقایان هاشمی رفسنجانی و یا خاتمی جای احمدی نژاد بودند، اصولا چنین فضای سنگینی در دانشگاه کلمبیا به وجود نمی آمد.
اولین سؤال من از شما در باره انتخابات است و اینکه در جبهه اصلاح طلبان چه می گذرد؟
عمده ترین رکنی که در هر انتخاباتی می تواند کارآمد باشد، البته در نظام ساختاری مناسب، فعالیت های حزبی است. اما در ایران متأسفانه با وجود آنکه جریان اصلاح طلب بیش از بیست گروه متشکل را در بر می گیرد، جز معدوودی از آنها واجد ساختار حزبی به معنای واقعی کلمه نیستند. بر این مبنا، و برای اینکه جبران این نقیصه بشود، جبهه اصلاحات از چهره ها و شخصیت های معتبر این تفکر، برای پیشبرد اهداف و برنامه های سیاسی در انتخابات بهره می برد.
در این ارتباط با توجه به اینکه شخصیت های معتبری مثل آقایان هاشمی رفسنجانی، خاتمی و کروبی در این جبهه حضور دارند، اصلاح طلبان در صددند تا با کسانی که هم گرایی بیشتری با مبانی فکری این آقایان دارند، یک جمع مشورتی تشکیل بدهند و موضوعات مقدماتی انتخابات را بررسی کنند.
تا امروز، و تا آنجا که من مطلع هستم در حال حاضر آقای کروبی درقالب حزب اعتماد ملی تلاشهایی کرده و برنامه هایی دارند. البته از طرف چهره های خاص این حزب ادعا می شود که آقای کروبی قرارشان بر این نیست که بصورت صد درصد و قطعی در ائتلاف حضور یابند و افراد را درلیست مشترک با دیگر گروهها ارائه کنند؛ بلکه ایشان مصرند که در عین حالی که در درون جبهه اصلاحات و از چهره های شاخص این جبهه هستند؛ در وهله اول، موضوع انتخابات را حول محور حزب خودشان و با لیست مشخصی تعقیب بکنند و در سراسر کشور حضوری جدی داشته باشند.
اما آنچه که بیشتر مورد توجه و اعتناست تلاشی است که حول محور آقای خاتمی انجام می شود. ایشان به دلیل اینکه واجد نوعی تأثیر در روند برگزاری انتخابات و جلب آرای اصلاح طلبی در کشور هستند، و به علت توجه مردم به ایشان، فراخوانی برای گردهمایی شخصیت هایی دادند که در قالب فعالیت های اصلاح طلبی به هرحال تأثیر گذار هستند و و نیز به صفت شخصی در درون احزاب اصلاح طلب نقشی ایفا می کنند. از میان این شخصیت ها، که جمعی بیش از صد نفر را شامل می شد، تعدادی در قالب یک گروه کار، بررسی موضوع انتخابات را بعهده گرفتند و در حال حاضر مشغول فعالیت هستند و مبنای کارشان را براین قرار داده اند که حداکثر ائتلاف و حداکثر فصل مشترک را در میان گروههای دوم خرداد، به ویژه گروههای اصلی این جریان، مثل مشارکت، مجاهدین انقلاب اسلامی، حزب کارگزاران و حزب اعتماد ملی و سایر گروهها و نیروهای خط امام برقرار کنند و بتوانند در آستانه انتخابات، چهره های صاحب نام و مؤثر را بیابند و در نهایت لیست واحدی که به تأیید گروههای دوم خردادی هم خواهد رسید، به مردم معرفی کنند.
مهمترین اقدام عملی در جهت این همگرایی چه خواهد بود؟
اولین قدم در این راه این است که بتوانند هر چه بیشتر حوزه افتراق و خط فاصلی را که دارد میان فعالیت های انتخاباتی و سیاسی جناب آقای کروبی، با جبهه اصلاحات و دوم خرداد بوجود می آید، یا احتمالاً در هنگام برپایی انتخابات ممکن است منجر به انتشار دو لیست مجزا بشود، کاهش دهند و در بهترین شرایط به لیست مشترکی با آقای کروبی و حزب اعتماد ملی برسند.
این اقدامات به نوعی بیانگر فعالیت ها در حوزه آقایان خاتمی و کروبی است؛ نقش آقای رفسنجانی در این میان چیست؟
ایشان به دلیل نوع نگاهی که به فعالیت های ملی و از جمله انتخابات دارند، بیشتر دعوت کننده به سمت اصلاحات در مرز اعتدالی هستند و طبعاً مؤید فعالیت ها و همگرایی هایی که در درون جبهه دوم خرداد، بر این پایه صورت می گیرد. آقای هاشمی رفسنجانی اساساً به صورت ریز و جزیی وارد فعالیت های انتخاباتی نمی شوند و سیاست ها و نظراتی را که در این زمینه داشته باشند، طی ملاقات ها با همین شخصیت هایی که ذکر کردم، و مورد تأیید آقایان خاتمی و کروبی هستند، در میان می گذارند. ولی اینکه انتظار داشته باشیم، ایشان بصورتی که آقای کروبی در مقام دبیر کل و محور یک جریان حزبی وارد صحنه انتخابات می شوند به صحنه بیایند، و یا در موقعیت آقای خاتمی قرار بگیرند، به هیچ عنوان ایشان چنین نقشی برای خود قائل نیستند. در واقع از نقش ایشان باید یک دریافت فرا حزبی و کلی تری داشته باشیم.
آقای عطریانفر آیا توضیح شما در باره تأکید آقای هاشمی بر مرز اعتدال را باید به معنای تأیید سخن یکی از اعضای شورای نگهبان بگیریم که گفته بود تند رو های اصلاح طلب باید از مسیر خود برگردند؟ آیا برنامه ای در جهت کنار گذاشتن افرادی از جبهه اصلاحات به عنوان رادیکال یا تندرو وجود دارد؟
لفظ اصلاح طلبان تند رو که اساساً غلط ونقض غرض است و قابل اتکا نیست. ضمناً هیچ عضوی از اعضای شورای نگهبان نه می تواند و نه حق دارد و نه قانونمند است، که کسی را به عنوان تندرو یا رادیکال کنار بگذارد. اعضای شورای نگهبان و اعضای نظارت بر انتخابات، تنها و تنها در چارچوب اختیارات و تکالیف قانونی خود حق دارند نسبت به بررسی صلاحیت داوطلبانی که مطرح هستند اظهار نظر کنند. خارج از این حوزه اگر سخنی گفته بشود قانونمند و قابل دفاع نیست. البته بنا بر این است که جریان اصلاح طلب نسبت به معرفی چهره هایی اقدام بکند که در مظان رد صلاحیت نباشند. ضمن اینکه از تمام شخصیت هایی که درون جبهه دوم خرداد هستند، دفاع میشود و صلاحیت آنها از نظر موازین حزبی و سیاسی مورد تأیید احزاب و سازمان هایشان هست، اما چون همه می دانند که قوانین، اختیارات وِیژه ای به شورای نگهبان و هیئت های نظارت داده و احیاناً ممکن است آنها کسانی را رد صلاحیت بکنند و نظام انتخابات و تعادل سیاسی بهم بخورد، طبعاً سعی بر این خواهد بود که کسانی که در مظان رد صلاحیت نباشند به همکاری دعوت شوند.
آقای عطریانفر! از جبهه اصول گرایان نیز خبرهایی مبنی بر تلاش برای دست یابی به یک ائتلاف می رسد. در خبرها آمده بود یک گروه شش نفره برای تشکیل ائتلافی حول سه جریان مؤتلفه، ایثارگران و همراهان آقای احمدی نژاد کار خود را آغاز کرده؛ آیا همینطور است؟
بله! درست است. جبهه اصولگریان تلاش شان بر این است که حول محور و مبانی اصولگرایی خودشان، چهره ها و شخصیت هایی را که در روند انتخابات اثر گذار هستند، یکپارچه به صحنه انتخابات بیاورند. اما آنچه که من تشخیص می دهم این است که در حال حاضر در بین این دو جریان کاملاً از هم منفک، یعنی جبهه اصولگرایان و جبهه اصلاح طلبان، یک تفاوت بسیار عمده وجود دارد و آن این است که گروه های مختلف اصولگرایان، علیرغم اینکه در فلسفه سیاسی اصولگرایی یکپارچه و گروه های متفاوت و مختلف شان واجد یک پایه سیاسی یکسان و نزدیک به هم هستند، در مقام انتشار لیست ها دچار تفرق و تشتت خواهند بود. تشخیص من براین است که علیرغم اینکه چهره های مؤثر و قابل اعتنای این جبهه تلاش خودشان را برای ارائه لیست واحد خواهند کرد و این تلاش بسیار و خیلی هم تلاش مقدس و قابل احترامی هست اما اینکه این تلاشها منجر به ارائه یک لیست یکپارچه شود، بعید است.
درست عکس ِ این جریان در جبهه اصلاح طلبان وجود دارد؛ یعنی علیرغم اینکه تعاریفی که از اصلاح طلبی صورت می گیرد، بین گروههای اصلاحات متفاوت است و دیدگاههای متنوعی نسبت به مشی اصلاحی در کشور ترسیم می شود، اما به نظر می آید اکثریت افراد این جریان که در عرصه انتخابات حضور پیدا می کنند، وارد یک لیست واحد شوند؛ حتی آقای کروبی. به اعتقاد من او علیرغم اینکه امروز حرکت مستقلی را حول حزب اعتماد ملی سازمان می دهد، لیست اش حدود 90تا95 درصد با لیستی که از اطراف آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی تأیید شود در اشتراک قرار خواهد گرفت.
شما افتراق میان اصولگرایان را بر کدام پایه تعریف می کنید؟ ایا این اختلاف در اصول و مبانی فلسفی و سیاسی است یا مبارزه ای در حوزه سهم خواهی از قدرت؟
ببینید من تصور نمی کنم اصولگرایان اختلافاتشان خیلی پایه فلسفی یا سیاسی داشته باشد. این اختلافات بیشتر ناشی از حضور آنها در موضع قدرت است و همین قدرت خواهی بیشتر و اینکه هر کدام موقعیت بیشتری در صحنه سیاست ایران برای خود قائل هست. اینها از این ناحیه دچار افتراق می شوند.
این صحنه ای که از همگرایی و افتراق در جبهه اصولگرایان ترسیم می کنید؛ ظاهراً به جریان های سیاسی و فکری حول آقایان محسن رضایی، لاریجانی و قالیباف ارتباطی ندارد، رویکرد این آقایان به صحنه انتخابات چگونه خواهد بود؟
پیش بینی من این نیست که چهره هایی که شما نام بردید، که در انتخابات ریاست جمهوری هم مطرح بودند، هیچ کدام به صفت شخصی، درصحنه انتخابات ظاهر بشوند یا لیستی ارائه کنند. تنها صورتی که برای شرکت این آقایان رضایی، لاریجانی و قالیباف در انتخابات وجود دارد این است که قبل از چنین شرکتی یک اعلام سیاسی در قالب حزب یا تفکر معینی صورت بگیرد که این سه نفر مؤید آن باشند. در غیر اینصورت شرکت ایشان به صفت شخصی از نظر من دور از انتظار است. تنها صحبتی که امروز می توان کرد این است که اگر هم امری در جریان است بسته و مکتوم است و هنوز انعکاس بیرونی ندارد.
بر اساس دریافت های تاکنونی شما و تفسیری که از جریان مبارزات انتخاباتی دارید، نتایج انتخابات اسفند ماه چه خواهد بود؟
پیش بینی من این است که اگر آقای خاتمی رضایت بدهند که به عنوان کاندیدای شهر تهران در انتخابات شرکت کنند، حول شرکت ایشان، انتخابات در شهرستان ها نیز شکل می گیرد. در آن صورت با توجه به نقش تاریخی آقای خاتمی، و نوع حمایتی که آقای هاشمی رفسنجانی از ایشان به عمل خواهند آورد، فضای انتخاباتی به نفع اصلاح طلبان رقم می خورد و مجلس آینده با اکثریت قابل توجهی حول ریاست آقای خاتمی شکل می گیرد. امااگر این اتفاق صورت نگیرد و حمایت ایشان از اصلاح طلبان در حد راهنمایی و مشورت ها باشد، آنچه پیش می آید صرفاً یک اقلیت نیرومند از اصلاح طلبان در مجلس آینده خواهد بود.
آقای عطریان فر در شرایط پیش از انتخابات که حزب شما مانند جریان های دیگر نیاز به بیشتری به ارتباط با جامعه دارد چرا روزنامه کارگزاران را تعطیل کردید؟
روزنامه را ما تعطیل نکردیم؛ روزنامه به علت مشکلات مالی که بر سر راه انتشارش بود، تعطیل شد. در حال حاضر هم داریم تلاش می کنیم در آینده نزدیک روزنامه را با ترتیبات بهتر و مناسب تری مجددا منتشر کنیم.
بگذارید سؤال دیگر را نیز خارج از فضای انتخابات طرح کنم و آن اینکه سیاست حزب کارگزاران در مورد بحران پرونده هسته ای چیست و چه تفاوت هایی با سیاست های دیگر دارد؟
گروههای سیاسی ایران عمدتاً در مسئله بحران هسته ای، موضع خودشان را اینگونه اعلام کرده اند که ما حق مسلم هسته ای ایران را در حد فعالیتهای تحقیقاتی دانشگاهی و مجموعاً استفاده صلح آمیز از این انرژی تأیید می کنیم و در این موضوع دیدگاههای ما با دیدگاههای مسئولان کشور یکنواخت است.
اما تفاوتی که در نگاه اصلاح طلبان، از جمله کارگزاران، نسبت به اصولگرایان در این مسئله موجود است، این است که اگر پافشاری بیش از حد روی این مسئله ایران را وارد یک بحران غیرقابل برگشتی می کند، باید در آن تجدیدنظر شود. فضایی که امروز در مورد تحریم اقتصادی یا تهدید نظامی بوجود آمده فضا را بسیار متشنج می کند و به صلاح پیشرفت امور نیست.ولی آنجا که مسئله ملی است، سیاست ما تأکید بر حقوق قانونی و مسلم کشورمان است.
و سؤال آخر من نیز پیرامون یکی از مسائل روز است. می دانید اتفاقی که در دانشگاه کلمبیا افتاد اکثریت ایرانیان را متأثر کرد. فکر می کنید اگر آقای هاشمی آنجا حضور داشتند چه برخوردی می کردند؟
اگر آقای هاشمی آنجا بودند، اساساً چنین اتفاقاتی صورت نمی گرفت. تصور می رود که گفتار و سیاست های رادیکالی که آقای احمدی نژاد نشان می دهند ـ به ویژه سیاست هایی که در دنیای غرب بسیار حساسیت برانگیز است ـ و با آنها مرز دارند، موجب چنین واکنشی می شود. من بر آن هستم که اگر آقای هاشمی رفسنجانی و یا آقای خاتمی در آنجا بودند، هرگز چنین فضای سنگینی ایجاد نمی شد که از جانب میزبان نسبت به نماد یک کشور که رئیس جمهور مملکت است، توهین و جسارت بشود.