در جست و جوی ”چهل کلید” - نامی که از کتاب شعر سیاوش کسرائی آمده است - رازهای شعریم. هر شماره شعر یا شعرهائی از شاعران ایرانی را می خوانید. سپس نگاهی به شعر و یادداشتی بر زندگی اش.
شعرها
3 شعر از دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
در باد های امشب و هر شب
این باد های هر شب و امشب
این باد آسیایی این باد مشتری
وا می کنند پنجره ها را به روی تو
و فصل را دوباره ورق می زنند
در باد های هر شب و امشب
از بهر این هیولا
این لاشه ی بزک شده در باران
گوری به عمق چند هزاران سال
در یک دقیقه حفر خواهد شد
این باد های هر شب و امشب
با کیمیای عشق و با سیمیای مستی
سنجی ز آب و آتش ترکیب می کنند
روزنامه های محلی را
تعقیب می کنند
بار امانت
آن صداها به کجا رفت
صداهای بلند
گریه ها قهقهه ها
آن امانت ها را
آسمان آیا پس خواهد داد؟
پس چرا حافظ گفت
آسمان بار امانت نتوانست کشید
نعره های حلاج
بر سر چوبه ی دار
به کچا رفت کجا؟
به کجا می رود آه
چهچهه گنجشک بر ساقه ی باد
آسمان ایا
این امانت ها را
باز پس خواهد داد؟
تسلی
باز می گردم با دست تهی
نه پرستویی با من نه خدایی نو
نه سبویی آواز
دست هایم خالی ست
هیچ صحرایی این گونه سترون آیا
خواب دیده ست
کسی؟
گاه می گویم
غم این نیست که دستانم خالی ست
کاسه ی چشمم لبریز رهایی ست
نگاه
نگاهی به دفتر شعر بوی جوی مولیان (1356)
نیلوفری بر آب های غربت
کامیار عابدی
شعرهای “بوی جوی مولیان” در رفت و آمد شاعر میان تاریخ، هستی و جهان معاصر چهره گرفته است. از یک سو تاریخ را در قرائتی خاص از نظر می گذراند. از دیگر سو، به تامل هایی در ابدیت و هستی معطوف می شود. اما در این میان، آرمان های اجتماعی را هم، در آویزه ای از بیم و امید به تحلیل هایی حسی می نهد و به آینده چشم می دوزد. از “هزار خواجه نظام الملک، هزار خواجه اخته، بر لب هر یک، هزار واژه اخته” (آینه، 495) تا :
”بر برکه غروب نشستن
و اضطراب بودن را دیدن
در پیچ و تاب سایه نیلوفری بر آب”
(آینه، 460)
”مسافرانی در راهند
سپیده دم را بر دوش می کشند آنان
لباس صاعقه بر تن دارند آنان
برادرانم،
شب را با واژه هایشان
سوراخ می کنند”
(آینه، 493)
شعرهای این دفتر، از اقامتی دو ساله در ایالات متحده آمریکا حاصل شده (1977 – 1975)، پس شاید بتوانیم به جست و جوی غم غربتی هم در آن ها برآییم. در واقع از این نکته، به تصریح یاد شده:“نیلوفری شدم [1]، بر آب های غربت بالیدم، نالیدم” (آیینه، 457)، اما از دیدگاه ضد استعمارگرانه چیره سده بیستم نیز می توان در این حضور غربت شاعرانه سراغ گرفت. آرزوهایش برای نیویورک [2] چنین است:
”یک روز
در هرم آفتاب کدامین تموز
موم تو آب خواهد گردید،
ای روسپی عجوز”
(آیینه، 467)
در جدال جهان کهن و نو، تکیه بر نیشابور هم چنان حفظ شده (آیینه، 484، 445) و از سفر “نه پرستویی” با خود می آورد و “نه خدایی تو” (آیینه، 501). آن چه در انتظارش بود، “جز خود، هیچ کس نیست” (آیینه، 471). شاید در واقع، آن چه از عصر شاعر به شعرهایش ره یافته، به دلیل آیینگی هایی است که شعر در روح شرقی، به ویژه ایرانی به جای نهاده است[3]:
”آیینه ای شدم
آیینه ای برای صداها
فریاد آذرخش و گل سرخ
و شیهه شهابی تندر
در من،
به رنگ همهمه جاری است”
(آیینه، 466)
در این سیر، فکر و عرفان کلاسیک در آزاداندیش ترین بخش های خویش، راهی به سروده های م.سرشک می یابند: ابوالحسن تهامی (سده های چهارم و پنجم قمری)، شیخ اشراق (سده ششم هجری قمری) و فضل الله حروفی (سده هشتم هجری قمری). زندگی و اندیشه آن ها به لحظه هایی از الهام شاعرانه او تبدیل می شود. در واقع، باید اشاره کرد که بخش پیش روی عرفان ایرانی از منظر سروده های گوینده “بوی جوی مولیان” راهی به شعر نوی نیمایی می یابد: در مثل، می توان از مفهوم شطح گویی یاد کرد (آیینه، 472 – 470). یکی از سروده های مورد بحث، صحنه ای از محاکمه حروفی به شیوه چندآوایانه، ترجیع “که تازیانه فرود آمد، و باز شکوه نکرد”، خود، به قطعیت، تصویر تازیانه را در ذهن مخاطب تجسم می بخشد:
”خبر رسیده که باران، درشت
خواهد بارید
خدا برهنه خواهد شد
مگر نمی بینی
که قلب من سبز است
و حالتی دارم
که آب و آتش دارند”
(آیینه، 493)
از میان شخصیت های معاصر هم، کسی که توجه او را به خود معطوف می کند، نویسنده آرمان جوی دوره مشروطه، علی اکبر دهخدا (1334 – 1257) است؛ قلمزنی که در دوره دوم زندگی اش، آرمان فرهنگی را بر آرمان اجتماعی به ترجیح می نهد:
” در آن سپیده ناپایدار
تو مثل کرگدن
از بیشه پا برون هشتی[4]
و آسمانه شب را
چو آسمان سحر
شکافتی و
شکفتی به سوی بی سویی”
(آیینه، 474)
زبان زنده معاصر، نه تنها در شعرهای کوتاه این دفتر (آیینه، 469، 457، 482، 475)، بلکه در تعداد درخور توجهی از شعرهای بلندتر به شهود شاعرانه زیبایی می گراید:
”اما
یک شاخه گل برای تو کافی ست
بین تو و هزار ستاره
بین تو و حضور سپیده
بین تو و هیاهوی شهری که هر سحر
در سربی صفیری بیدار می شود”
(آیینه، 450)
”ببخشای
ای روشن عشق بر ما
ببخشای
ببخشای اگر صبح را
ما به مهمانی کوچه
دعوت نکردیم”[5]
(آیینه، 513 – 512)
به هر روی، به نظر می آید که در مجموع، تاریخ و هستی و جهان معاصر، در فضایی شناور میان واقع گرایی و فراواقع گرایی، دفتر “بوی جوی مولیان” را تا موقعیت عمیق ترین تامل های شاعرانه م.سرشک در دوره دوم شعری او (از نیمه دهه 1340 تا نمیه دهه 1350) بر می کشد.
پانوشت:
1- در شعر معاصر، نیلوفرهای هوشنگ ایرانی (1352 – 1304)، سهراب سپهری، م. آزاد (محمود مشرف آزاد تهرانی) و م. سرشک را می توان مورد توجه قرار داد. نیلوفر، تنها، در شعر سپهری (و شاید تا حدی، ایران) مفهوم نمادین اساطیری و عرفانی می یابد. – همان گونه که در فرهنگ و ادب هند چنین مفهومی دارد.
2- فدریکو گارسیا لورکا (1936 – 1899) نیز از دیدار خویش در آمریکا به “شاعر در نیویورک” رسید و خطاب به یک شاعر نسل پیش از خود، والت ویتمن (1892 – 1819) چنین گفت:
”بخواب، هیچ چیز نمی ماند
مرغزاران را
رقص دیوارها می آشوبد
و آمریکا
از ماشین ها و گریه ها خفه می شود”
محمدعلی سپانلو هم در دهه 1360، سروده ای برای “نیویورک، اوت 1986” گفت:
”صبح، ارغوان رنگ یا کبوترگون
خفته در برج های شیشه و سنگ
” مانده در آرواره نیویورک”
گزیده شاعار (فدریکو گارسیا لورکا، نگارش بیژن الهی، امیرکبیر، 1347، ص 321)؛ ساعت امید (محمدعلی سپانلو، پیک فرهنگ، 1368، ص 39 – 32).
3- مفهوم آیینگی که در شعر و ادب ستنی ما بازتاب هایی دارد (از عین القضاه تا بیدل)، از جمله مفاهیمی است که در شعر م.سرشک، نمودهای برجسته ای یافته است. به نظر می آید که در این تلقی، شعر و کلمه معنای خود را از تابش جهان و هستی به دل شاعر باز می یابند.
4- کرگدن در فرهنگ مغرب زمین، نماد تنهایی و پایداری است. “کرگدن” اوژن یونسکو (1988 – 1912) در دوره معاصر شهرتی دارد. علی شریعتی به این نماد علاقه ای داشت و م.آزاد نیز روزگاری از این نماد، و در تحلیل زندگی و شخصیت آثار احمد شاملو بهره ای برد. درباره دهخدا رک:صور اسرافیل و علی اکبر دهخدا (کامیار عابدی، کتاب نادر، 1379، ص 115 – 85). هم چنان که در بخش نخست کتاب اشاره شد، دو دوره آرمان های اجتماعی و فرهنگی را در کارنامه م.سرشک می توان به تحلیل و دقت نهاد. در این موضوع در بخش سوم این اثر، با تفصیل بیش تری سخن رفته است.
5- تلفیق عشق و عرفان با چشم اندازی از تاثیرهای اجتماعی در کارنامه م.سرشک، از دفتر “از زبان برگ” تا ”بوی جوی مولیان” بسیار عمده است. در کنار زبان گفتاری و هموار سهراب سپهری و فروغ فرخزاد، ترکیب تغزل و اجتماع م.سرشک، مورد استقبال و اقتباس چند گوینده نسل پس از انقلاب، با گرایش دینی-انقلابی قرار گرفت: سلمان هراتی(1365 – 1338) حسن حسینی، محمدرضا عبدالملکیان، قیصر امین پور. ن.ک: در جست و جوی شعر (برگزیده بررسی های ادبی، کامیار عابدی، نغمه زندگی، 1381، ص 158 – 149).
منبع: در روشنی باران ها( تحلیل و بررسی شعرهای محمدرضا شفیعی کدکنی)
در باره شاعر
محمدرضا شفیعی کدکنی “بوی جوی مولیان”
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در سال ۱۳۱۸ در بخش کدکن یکی از بخشهای شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی، چشم به جهان گشود. شفیعی کدکنی دورههای دبستان و دبیرستان را در مشهد گذراند، و چندی نیز به فراگیری زبان و ادبیات عرب، فقه، کلام و اصول سپری کرد. او مدرک کارشناسی خود را در رشتهٔ زبان و ادبیات پارسی از دانشگاه فردوسی و مدرک دکتری را نیز در همین رشته از دانشگاه تهران گرفت. او اکنون استاد ادبیات دانشگاه تهران است. او از جمله دوستان نزدیک مهدی اخوان ثالث شاعر خراسانی به شمار می رود و دلبستگی خود را به اشعار وی پنهان نمی کرد.
وی سرودن شعر را از جوانی به شیوه کلاسیک آغاز کرد. ولی پس از چندی به سوی سبک نو مشهور به نیما یوشیج روی آورد.او با نوشتن در کوچه باغ های نیشابور به نامآوری رسید. آثار شفیعی را میتوان به دو گروه انتقادی و مجموعه اشعار خود وی تقسیم کرد. آثار انتقادی این نویسنده، شامل تصحیح آثار کلاسیک فارسی و نگارش مقالاتی در حوزه نظریه ادبی میشود، که بخشی از آنها در زیر آورده شدهاند. در میان آثار نظری شفیعی کدکنی کتاب موسیقی شعر جایگاهی ویژه دارد و در میان مجموعه اشعار در کوچه باغهای نشابور آوازه بیشتری دارد.
شفیعی کدکنی را باید در زمره شاعران اجتماعی بدانیم. او در اشعار خود تصویری از جامعه ایرانی در دهه ی ۴۰ و ۵۰ خورشیدی را بازتاب می دهد، و با رمز و کنایه آن دوران را به خواننده می نمایاند. دلبستگی و گرایش فراوان به آیین و فرهنگ اسلامی و بخصوص خراسان نشان می دهد.
از دیگر مجموعه اشعار او می توان از دفتر های شعر “شبخوانی “، “زمزمهها “، “از زبان برگ “، “درکوچه باغ های نیشابور “، “هزاره دوم آهوی کوهی “، “از بودن و سرودن ” و “ مثل درخت در شب باران” نام برد. دکتر کدکنی هم چنین آثار نظری و انتقادی ای نیز دارند.ازجمله “صور خیال در شعر فارسی “، “موسیقی شعر “، ”تصحیح اسرار التوحید “، ” تصحیح تاریخ نیشابور “، ” تصحیح مختارنامه “، ” تصحیح منطقالطیر”، “نقد مفلس “، “کیمیا فروش “، نقد تازیانههای سلوک “، “آن سوی حرف و صوت “، ” بیدل “، “سبک هندی “، ”میراث عرفانی ایران (سه جلدی) و….