نمایش روز♦ تئاتر ایران

نویسنده
جمشید کمالی

سیروس همتی متولد سال 1351 و فارغ التحصیل رشته ریاضی از دانشکده تربیت معلم است. کار تئاتر را از سال ‏‏1370 با بازی در نمایش کامو به کارگردانی محسن هوشیار آغاز کرد و با حضور در کانون پرورش فکری کودکان و ‏نوجوانان فعالیت های خود را ادامه داد. محال هم ممکن است، مسافران، قربانی و… کارهایی بوده که او کارگردانی ‏کرده و بازی در چند نمایش و فیلم سینمایی از دیگر فعالیت های نمایشی همتی محسوب می شود. نگاهی انداخته ایم به ‏آخرین نمایش او که از نیمه آذر ماه جاری در خانه نمایش تهران به روی صحنه رفته است….‏

hemmati1.jpg

‎ ‎خون تو را جنون پدر بر زمین ریخت‎ ‎

کارگردان، نویسنده، طراح صحنه و لباس: سیروس همتی. بازیگران: ساقی عقیلی، رضا پاپی، محسن میرزاعلی، ‏شیرین امامی.‏

نمایشی درباره 4 نقال جوان که دو افسانه کهن از سرزمین ایران و یونان را به صورت پرده خوانی و نقالی بیان می ‏کنند. اسفندیار و آنتیگونه دو شخصیتی هستند که سرگذشت شان به صورت بازی در بازی در این نمایش روایت می ‏شوند. آنها گاهی پا را از زمان خود نیز فراتر می گذارند و به دنیای امروز وارد می شوند.‏

‎ ‎پلی میان اسطوره ها‏‎ ‎

سیروس همتی از کارگردان های جوانی است که کوشیده تا تقریبا در هر شرایطی؛ در نمایش های روی صحنه به ‏عنوان کارگردان، بازیگر، طراح صحنه و لباس و حتی دستیار کارگردان حضور داشته و از این رهگذر ارتباط مدوام ‏خود را با هنر نمایش منقطع نکند.‏

او در نمایش “خون تو را جنون پدر بر زمین ریخت” می کوشد با شیوه نمایش های ایرانی پلی بین اسطوره های ایرانی ‏و غیر ایرانی برقرار نماید و در این راه بیش از هرچیز سراغ ادبیات می رود. اگرچه آنتیگونه یکی از اسطوره های ‏نمایشی یونان محسوب می شود و در قالب نمایشنامه سوفوکل قالبی دراماتیک به خود می گیرد، اما نمی توان آن را از ‏پیکره ادبیات این کشور جدا به شمار آورد. بنابراین همنشینی ادبی آنتیگونه و اسفندیار بیشتر در این اقتباس می تواند ‏حائز اهمیت باشد. در ادبیات ایران زمین نیز شاهنامه فردوسی از حیث بستر روایتی که در اختیار هر اهل نمایشی قرار ‏می دهد می تواند منبع مناسبی برای اقتباس نمایشی باشد. به خصوص که همتی شیوه اجرایی نقالی را برای اثر خود بر ‏می گزیند که آبشخور اصلی آن داستان های شاهنامه به شمارمی آید.‏

hemmati2.jpg

همتی در همنشینی دو اثر منتخب خود می کوشد تا میان مایه های مشترک این آثار را مورد نظر قرار داده و از میان آن ‏به ارتباط مناسبی دست یابد. در بستر رویدادهای این نمایش اسفندیار به فرمان پدرش (گشتاسب) به نبرد رستم می‌رود و ‏در نقطه مقابل، کرئون دستور دستگیری آنتیگونه را به مأمورانش می‌دهد. در هر دو این داستان ها یک درگیری و ‏مواجهه بیرونی (تقابل اسفندیار با رستم و کرئون با آنتیگونه) و یک چالش درونی برای به انجام رساندن قانون و فرمان ‏پادشاه یا زیرپا گذاشتن قوانین در حال وقوع است؛ از یک طرف رستم آئین پادشاهی را نپذیرفته و از طرف دیگر ‏آنتیگونه نظم و فرمان پادشاه را در مقابل قوانین خدایان زیرپا گذاشته است. ‏

آنچه در این میان توجه را به خود جلب می کند تعامل معنایی تقدیر است که ریشه اصلی اثر محسوب می شود. تقدیری ‏که شخصیت ها را از آن گریزی نیست و باید به سرنوشت محتوم خود در میانه آن تن در دهند. ‏

همتی در شیوه اجرایی نیز سعی کرده تا زمینه را به گونه ای فراهم آورد که امکان و زمینه کار برای روایتگری ‏بازیگران باز و نا محدود باشد. پس در آراییش صحنه تنها به وجود دو چهارپایه و یک پرده ایستاده کفایت می کند و از ‏میان آن به بازیگران اجازه می دهد تا در قالب روایت نقالی به هر گوشه داستان سر بکشند و تعاملات معنایی اثر را ‏پیش روی مخاطب تصویر کنند. در این شیوه اجرایی، تماشاگر نیز به عنوان عنصری فعال و هوشیار همراه بازیگران ‏در صحنه حضور دارد و منفعل نیست. زیرا نقالی هم همچون تعزیه بر اساس آموخته های برشتی از تئاتر است و ‏تماشاگر در میانه نمایش اختیار خود را در برابر احساسات از کف نداده و با ذهنی آگاه به روایت گری داستان خود را ‏پی گیری می نماید.‏

hemmati3.jpg

همتی دراین متن توانسته در حوزه ساختار زبانی هم به موفقیت هایی دست یابد. متنی که او نوشته در حوزه ای میان دو ‏شیوه بیانی در ادبیات یونان و ادبیات کهن ایران در رفت و آمد است و همتی با تحقیقی که روی این زبان انجام داده کنش ‏و واکنش خوبی را در دل متن جای می دهد که نمایش را از سکون خارج کرده و با پویایی آن را به پیش می برد. یکی ‏از وجوه بازی خوب بازیگران می تواند همین پویایی در زبان باشد. همتی در نمایش “خون تورا جنون پدر بر زمین ‏ریخت” دست به تجربه هایی زده که برای علاقمندان تئاتر به دام افراط و تفریط دچار آمده تئاتر تجربی قابل تامل است. ‏همتی می توانست از ظواهر نمایش های ایرانی بهره گیرد و داستان خود را بیان کند و تماشاگر نا آگاه خود را نیز ‏بفریبد. کاری که بسیاری از کارگردان های مطرح تئاتر به اصطلاح تجربی در ایران انجام می دهند. اما او چنین نکرده ‏و بستر مناسبی را برای خلق یک درام ظریف تجربی فراهم می آورد. کار او نه تنها در اجرا و استفاده مناسب از قابلیت ‏های بیانی نمایش ایرانی تجربی نیست، که در حوزه نگارش نیز کاری تازه در کارنامه همتی محسوب می شود. پایه و ‏اساس اثر دو کار کلاسیک است که کارگردان خواسته و با دقت اجزای آن را دگرگون کرده تا به زبانی امروزی دست ‏یابد.‏