این روزها برای محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران، روزهای سختی است. اکثریت نمایندگان مجلس سیاست های اقتصادی او را تقبیح کرده و حامیانش در انتخابات اخیر شورای شهر، شکست خورده اند.
با افزایش تورم و کمبود سوخت که زندگی را بخصوص در زمستان، دشوار کرده است، در کشوری که دومین بزرگترین ذخیره نفتی جهان را دارد، عجیب نیست که آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران، با سرباز زدن از ملاقات با احمدی نژاد [؟] نا خرسندی خود را از بی کفایتی رئیس جمهور نشان بدهد.
با این آسیب پذیری سیاسی، جانبداری از آمریکا که از شکست های اروپا در شدید کردن فشار های اقتصادی روی ایران خشمگین است، کار آسانی است.
قطعنامه 1737 سازمان ملل، صادرکردن فن آوری هسته ای به ایران را ممنوع کرده است (تنها کاری که در این موقعیت می شد انجام داد)، اما واشنگتن معتقد است که فشار اقتصادی به بر انگیختن مخالفت های داخلی بر علیه رژیم ستیزه جوی اسلامی، کمک می کند.
منتقدان آمریکا می گویند اینکه آمریکا خواستار تحریم اقتصادی ایران باشد، برای این کشور که روابط اقتصادی ناچیزی با ایران دارد [بر خلاف اروپایی ها] و چیزی برای از دست دادن ندارد، کار آسانی است. اما اگر واقع نگر باشیم، همه می دانیم برای اینکه ایران وادار به توقف ساخت کلاهک هسته ای بشود، در نهایت غربی ها به آمریکا رو خواهند آورد. پس اینکه آمریکا امروز از اروپا توقع همکاری داشته باشد، غیر منطقی نیست.
نباید فراموش کرد که این کشورهای اروپای قدیم بودند که دائما دم از تحریم اقتصادی عراق به جای حمله نظامی می زدند. اما دولت های اروپایی از طریق اعتبار های تضمین شده صادرات، با ایران تجارت مستقیم دارند که حجم آن به 10 میلیارد پوند در سال می رسد. این برای همه عجیب است که اروپا به رژیمی که تمایل به تولید سلاح هسته ای برای تسلط به حساس ترین منطقه کره زمین را دارد، کمک می کند. خطر مواجهه اقتصادی با ایران این است که ممکن است به حامیان چند پاره شده احمدی نژاد، نیروی تازه ای ببخشد. اما به لحاظ نسبی، این خطری است که ارزش به جان خریدنش را دارد.
منبع: دیلی تلگراف، 31 ژانویه