پیتر کولورافی
برای کسانی که اعتقاد ندارند شروع جنگ با ایران اقدام پرباری است، مطمئناً هفته پیش دربردارنده اخبار خوشی نبود. این “سئوال” که آیا باید به ایران حمله کرد یا خیر منحصرا از سوی حزب کهنه کار جمهوری خواه مطرح می شود و بیشتر به این صورت که چه کاری برای اسرائیل بهتر است، نه اینکه این حمله با امنیت ایالات متحده چه خواهد کرد.
ممکن است بپرسید چرا اسرائیل موضوع نگرانی است؟ کافی است ببینیم جان مک کین، نامزد جمهوری خواه در انتخابات ریاست جمهوری، دوشنبه 2 ژوئن کجا به سخنرانی پرداخته است. مک کین آن روز، جلسه کمیته روابط رسمی آمریکا واسراییل- یک گروه فشار بسیار قدرتمند طرفدار اسرائیل و صاحب مقدار زیادی پول- را برای سخنرانی انتخاب کرد.
چنین گروه هایی، نفوذ زیادی بر سیاست دولت ایالات متحده دربرابر کشورهای خاورمیانه (نظیر ایران) دارند و در قالب ترکیبی از لابی های فشار و کمک های اهدایی به همایش های تبلیغاتی نفوذ خود را اعمال می کنند.
در واقع قدرت این کمیته به قدری زیاد است که سناتور فریتز هولینگز، قبل از بازنشستگی خود در سخنانی در باره نگرانی ازاسرائیل گفت: “سازمانهای چنین با نفوذ واشنگتن را اداره می کنند.“
از آنچه مک کین در پیشگاه این کمیته، درباره چیزی که ایران مانند بسیاری کشورهای دیگر (از جمله چین) به دنبالش است، یعنی برنامه هسته ای، اعلام کرد، به نتیجه خاصی می رسیم.
چرا باید جان مک کین را اینقدر جدی بگیریم وقتی می گوید کشوری مانند ایالات متحده با ده ها هزار سلاح هسته ای می بایست تا سرحد مرگ از کشوری مانند ایران که حتی نمی تواند برق پایتخت خودش را تامین کند- بگذریم از تولید سلاح هسته ای – بترسد ووارد جنگ با آن شود؟
مک کین حتی به کمیته گفت می باید گزینه گفتگو با ایران از روی میز برداشته شود زیرا این یک گزینه آرامش بخش برای این کشور حامی تروریسم است که در روند اشغال ما در عراق “دخالت بیجا می کند.“
جان مک کین این حقیقت را فراموش کرده که ما دو همسایه ایران را اشغال کردیم، چیزی که مطمئناً او حاضر نیست ایران در مورد ما انجام دهد.
سال گذشته جرج بوش، دوست مک کین، هیئت دیپلماتیکی را برای مذاکره با نمایندگان ایران اعزام کرد و در همین حال، نخست وزیر عراق که مورد حمایت بی چون و چرای مک کین است از محمود حمدی نژاد، در تازه ترین سفرش به عراق استقبال نمود، او را در آغوش گرفت و هر دو طرف صورت او را در مقابل دوربین رسانه ها بوسید.
حال سوال این است که چرا مک کین می بایست از این دو مرد حمایت کند و در عین حال با رفتن به کمیته روابط آمریکا و اسرائیل از این اقدامات ایراد بگیرد؟ آیا این قدرت لابی اسرائیل است؟
پر دردسر ترین قسمت مسأله این است که مک کین اساس استدلال حمله به ایران را بر نافرمانی ایران از خواست “نهادهای” بین المللی و تهدیداسرائیل بنا کرده است. مک کین هرگز اعلام نکرده این اقدامات ایران چگونه امنیت ملی ایالات متحده را تهدید می کند- در قانون اساسی آمریکا اختیار دفاع از کشور به رییس جمهور داده شده - و نه امنیت اسرائیل و سازمان ملل.
مک کین در مناظره انتخاباتی ریاست جمهوری سال گذشته، ران پاول نامزد ضد جنگ را «انزوا طلب» خطاب کرد؛ حال آنکه خودش از گفتگو با مخالفانش سر باز می زند. این رفتاری ناخوشایند است که حتی جرج بوش هم گاه گاهی از آن یاد می کند.
ایالات متحده می بایست رفتار خود با اسرائیل را انگار که از یک کودک فقیر و ناامید و ناتوان در دفاع از خود است مراقبت می کند، عوض کند. جان مک کین می گوید ایران مشغول ایجاد “نابسامانی” در خاور میانه است و اکنون بزرگترین قدرت منطقه ای به شمار می آید.
حقیقت این است که ما صدام را در سال 2003 از آنجا برداشتیم و ایران این خلأ قدرت را به خوبی پر کرد و به چهره قدرتمند منطقه تبدیل شد.
چیزی که مک کین به عنوان جنگ با ایران پیشنهاد می کند این است که ما شرایط بدی را که ایجاد کرده ایم، خود به شرایط بدتری تبدیل کنیم.
اگر قرار باشد ما با هرکشوری که مزاحم خودمان می دانیم وارد جنگ شویم، این راه به کجا می انجامد؟ ارتش ما قادر نیست، آنطور که مک کین قولش را می دهد، هربار جنگ تازه ای را تحمل کند و در عین حال به جنگهایی که جورج بوشبر دوش آن گذاشته ادامه دهد.
البته مسأله پول هم در این مقوله مطرح است. مک کین چگونه می تواند هزینه تهاجم به نصف دنیا را تأمین نماید. هیلاری کلینتون یک بار گفته بود که اگر رئیس جمهور شود، پول کافی برای کارهایی که قصد انجامشان را دارد وجود نخواهد داشت. این مسأله به همان اندازه قابل تعمیم به جان مک کین هنیز هست. آمریکا به رئیس جمهوری احتیاج دارد که به قانون اساسی متعهد باشد و از امنیت ملی کشور دفاع کند، نه کسی که به خرج سربازان و پول ما با مزاحمان اسرائیل درگیر شود.
منبع: آمریکن کرونیکل- 9 ژوئن