برخورد دوگانه با وحدت اسلامی

علی افشاری
علی افشاری

رهبر جمهوری اسلامی به مناسبت روز میلاد پیامبر گرامی اسلام در دیدار با جمعی از مردم ،مسئولان و میهمانان دعوت شده در همایش وحدت اسلامی بر اهمیت وحدت جهان اسلام تاکید کرد و دیدگاه های خاص خودش را مطرح ساخت. او بمانند همیشه خو را در جایگاه تشخیص دهنده مصلحت جهان اسلام و دلسوز همه مسلمانان جهان قرار داد و دولت های غربی را به عنوان عامل اصلی دامن زدن به منازعات فرقه ای در دنیای اسلام سرزنش کرد. او از فرصت استفاده نمود و جریان های اسلامی معارض با حکومت را به وابستگی به دستگاه های امنیتی بریتانیا و آمریکا محکوم کرد.

 بررسی و تجزیه و تحلیل محتویی سخنان وی نشان می دهد تناسب آنها با وحدت صوری و ظاهری است و معنا و پیامد های عمل دیدگاه وی دامن زدن به واگرایی و افزایش درگیری های خشونت آمیز در جهان اسلام است. وی با انحصار گرایی و استبداد رای نظر خودش را دارای بصیرت و تدبیر بیشتر دانسته و با اتهام زنی بلا استناد برای جهان اسلام تعیین تکلیف می کند. اراده وی بر نقض حقوق شهروندی و آزادی های مذهبی نه تنها بین سنی و شیعه ها بلکه در بین خود شیعیان نیز تسریع کننده و مشوق واگرایی است. عظمت طلبی و تمایل او برای در دست گرفتن رهبری جهان اسلام و برجسته سازی قرائت شیعه خلیفه گری یکی از عوامل مهم گسترش درگیری های مخرب فرقه ای در کشور های اسلامی است.

پیش از آنکه مواضع وی و تعارض آنها با وحدت مورد موشکافی قرار بگیرد بخش هایی از سخنانش برای روشن شدن بهتر بحث به شرح زیر ارائه می گردد (1)

“در ۳۵ سال اخیر کمکهای ایران به برادران مسلمانان، غالباً به برادران اهل سنت بوده است و نظام اسلامی و ملت ایران با حمایت مستمر از ملت فلسطین و مردم کشورهای منطقه، پایبندی عملی خود را به شعار وحدت، ثابت کرده است” رهبری در تبیین عوامل ایجاد اتحاد دنیای اسلامی، پرهیز از “سوءظن و اهانت فرق مختلف شیعه و سنی نسبت به یکدیگر” را بسیار مهم دانست و با اشاره به تلاش گسترده مراکز “جاسوسی و اطلاعاتی” غرب برای تفرقه افکنی خاطرنشان کرد: “آن تشیعی که با MI6 انگلیس مرتبط است و آن تسننی که مزدور CIA است هر دو ضد اسلام و ضد پیامبرند.”

 وی خطاب به سیاستمداران، علما و روشنفکران جهان اسلام این سؤال را مطرح کرد: هنگامی که زورگویان جهانی برای ایجاد اسلام هراسی و تخریب چهره نورانی اسلام، به شدت مشغول فعالیتند، آیا سخنان تفرقه انگیز و تخریب متقابل چهره فرق اسلامی، خلاف حکمت و عقل و سیاست نیست؟ خامنه ای، تمرکز سیاست خارجی برخی کشورهای منطقه بر معارضه با ایران را اشتباهی بزرگ برشمردند و افزود برخلاف این سیاستهای غیرعاقلانه، جمهوری اسلامی، همچنان سیاست خارجی خود را بر مبنای دوستی و برادری با همه کشورهای اسلامی از جمله دولتهای منطقه، پیگیری برخواهد کرد. او همچنین ترویج پلورالیسم را برداشت غلط از قرآن کریم و متون اسلامی خواند و گفت: “بر مبنای آیات صریح قرآن، اسلام، پلورالیسم را قبول ندارد.” رهبر جمهوری اسلامی، تمرکز بر منافع امت اسلامی و وحدت دنیای اسلام را متضمن تأمین منافع تک تک کشورهای اسلامی خواند و تأکید کرد: همه ما مسلمانان باید با تکیه بر متون قرآن از جمله آیه شریفه “اَشدّاءُ عَلَی الکُفار وَ رُحماءُ بَینَهم” در مقابل استکبار و سرطان مهلک صهیونیسم جهانی و در رأس آنها امریکا و دولت غاصب اسرائیل بایستیم و در میان خود، مهربان و همراه و همدل باشیم.

سخنان فوق به خوبی گویای نگاه ایدئولوژیک وفرقه ای خامنه ای است که به جای نگاه عام به مقوله وحدت شیعیان و سنی ها و پذیرش تکثر در داخل جهان اسلام و تشویق به تعامل می کوشد تا دسته بندی خاص خود را تحمیل نمایند. او اتهامات خلاف واقعی را نیز نثار شیعیان منتقد جمهوری اسلامی می کند. در حالی وی جریان شیرازی ها را به دلیل فعالیت رسانه ای در لندن وابسته به ام آی شش معرفی می کند که مراکز وابسته به وی در انگلستان و دیگر کشور های اروپایی نسبت به مراجع شیعی فعالیت به مراتب گسترده تری دارند. همچنین اگر حملات هوایی آمریکا و نیرو های همسو بر علیه مواضع داعش انجام نمی شد الان سرنوشت دولت عراق مورد حمایت جمهوری اسلامی معلوم نبود. او در حالی که خود به تخریب چهره برخی از نیرو های اسلامی می پردازد در عملی پارادوکسیکال خواهان توقف سخنان تفرقه انگیز می گردد!

ویژگی تقابلی و خصومت محورانه نظرات خامنه ای همراه با راهبرد گسترش شیعه گرایی در مطنقه خاور میانه عملا ظرفیتی برای وحدت واقعی و تنش زدایی باقی نمی گذارد بلکه با برجسته کردن معادله قدرت و غرب ستیزی و برتری طلبی در جهان اسلام باعث افزایش سطح درگیری ها می شود.

اما اتفاقاتی که در تهران در روز جمعه رخ داد خیلی زود کاذب بودن ادعا های وحدت طلبانه خامنه ای را اثبات کرد. ممانعت از نماز جمعه اهل سنت در تهران به امامت مولوی عبدالحمید نشان می دهد که منبع اصلی ایجاد درگیری فرقه ای در جهان اسلام چیست. این تنگ نظری و نگاه امنیتی که به دنبال تبدیل ایرانیان سنی و کلا نیرو های مخالف با ولایت فقیه در جهان اسلام به شهروندانی نا برابر و درجه دو و سه است ، در کنار تحرکات سلفی های افراطی ، حاکمان اسلامی در آرزوی احیای نظام خلافت و اسلام گرایان جهادی وضعیت ناگوار کنونی و خشونت های مشمئز کننده را بوجود آورده است. در این میان متاسفانه بخشی از نیرو های اپوزیسیون و مخالفان نیز به دام سیاست های حکومت افتاده و در حل مشکلات منطقه نگاهی یک طرفه داشته و تنها به محکومیت عربستان سعودی پرداخته و از پرداختن به نقش مخرب حکومت احتراز می کنند.

سایت سحام نیوز از تحرک عده ای در قم بر علیه باور های مقدس اهل سنت گزارش داد: (2)

“گزارش‌های رسیده حاکی از تجمع عده ای از افراد در قم، با لباس‌های قرمز و سردادن شعارهای اختلاف افکنانه در این تجمع مخابره شده است.این افراد در هفته وحدت نسبت به مقدسات اهل تسنن بی احترامی و دشنام داده اند.”

نیروهای انتظامی و امنیتی نسبت به برخورد با این تجمع هیچ‌گونه واکنشی نشان نداده اند. از اینرو حضور نیرو هایی در شهر قم که با پوشیدن لباس قرمز به باور های اهل سنت توهین کردند و نیرو های انتظامی و امنیتی نیز اقدامی به عمل نیاوردند برگ تایید دیگری است که برخورد حکومت با جریان شیرازی ها سیاسی است. در بین حامیان حکومت و بخصوص گروه های فشار کسانی هستند که بیشتر بر تنور اختلافات فرقه ای و نفرت پراکنی مذهبی می دمند.

در مجموع بین ادعا های خامنه ای و دیگر مقامات حکومت و عملکرد نظام در خصوص وحدت سنی وشیعه شکاف و تعارض عمیقی وجود دارد. حرف های کسانی که جمهوری اسلامی را به عنوان الگویی برای افزایش نزدیکی در بین مسلمانان معرفی می کنند نه تنها در عملکرد و برونداد نظام مشاهده نمی شود بلکه قضیه بر عکس است و پیامد سیاست های مخرب حکومت دامن زدن به جدایی و درگیری های خشونت آمیز در جهان اسلام است.