دیدار

نویسنده
شهلا گروسی

حرف های رضا کیانیان…

شرایط کشور ما در حال گذار است…

نمایشگاه “قار سوم” با عکس هایی از رضا کیانیان در گالری مهر تهران برپاشده است. وی درکنفرانس خبری این نمایشگاه به چند سوال  خبرنگار روز پاسخ داده است. شرح این پرسش و پاسخ ها را در ادامه از پی بگیرید…

 

برپایی این نمایشگاه با نمایشگاه های پیشین شما تفاوت های زیادی دارد. با این موضوع موافقید؟

نمایشگاه “عکس‌های تنهایی” در حوزه فاین آرت یا هنرهای زیبا می‌گنجید. برای آن نمایشگاه چهار سال روی پوست درختان کار کرده بودم که در نهایت بیشتر بر روی پوست درخت کاج و اکالیپتوس متمرکز شدم و عکس‌های نمایشگاه “عکس‌های تنهایی” حاصل همین تمرکز بود. در آن نمایشگاه کشف زیبایی مهم بود. تصاویری را نشان می‌دادم که بارها دیده بودید اما نگاهش نکرده بودید و از شما دعوت می‌کردم تا بار دیگر آن تصاویر را نگاه کنید. حالا دوست داشتم دومین نمایشگاه انفرادی‌ام در حوزه مفهومی باشد. علاقه‌مند بودم در کنار این عکس‌ها، حتما چیدمانی قرار بگیرد. برای همین منظور با برخی از دوستان فکر و مشورت کردم ولی به نتیجه نرسیدم تا اینکه آقای سمیع‌آذر، فاتک موسوی را به من معرفی کرد. کارهایمان را به یکدیگر نشان دادیم و با هم احساس نزدیکی کردیم. از او خواستم ایده‌ای برای چیدمان نمایشگاه بیاورد. پیش از این به چند حجم، فکر کرده بودم اما گفتند عکس‌ها را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. به همین دلیل آن‌ها را حذف کردم و بعد فاتک موسوی پیشنهاد چیدمانی با نمک و پر کلاغ را مطرح کرد که آن را بسیار دوست داشتم. در این نمایشگاه دوست داشتم، خشکی، برهوت و بی‌انتها بودن فضا ساخته شود. چیدمان فاتک همراه با موسیقی به ساخت این برهوت کمک کردند.

 

 

 

هدف اصلی اتان از برپایی این نمایشگاه چیست؟

 هدف هیچ هنرمندی بیان یک مساله اجتماعی نیست زیرا خلق اثر هنری خود یک هدف است. این نگاه مخربی است که خلق اثر هنری را در خدمت چیز دیگری بدانیم چرا که هنر، هنر است و در خدمت چیز دیگری نیست. عکاسی مربوط به رنج‌های بشری به حوزه دیگری از عکاسی مربوط می‌شود که حوزه من نیست. حوزه من همین نمایشگاه‌هایی است که برپا کرده‌ام، چون من این حوزه‌ها را می‌فهمم و در این حوزه‌ها خلاقیت دارم. رنج‌های بشری را در بی‌نهایت شکل می‌توان نشان داد. برای صحبت از رنج‌های بشری لازم نیست حتما عکاسی کنیم.

 

آیا حضورپررنگ شما در عرصه هنرهای تجسمی نشانگر فاصله تان از دنیای نمایشی است؟

خیر.حضور من در عرصه هنرهای تجسمی به معنای این نیست که از بازیگری خسته شده‌ام و سراغ کار دیگری آمده‌ام. کاسی یا نوشتن به همان اندازه بازیگری برایم مهم است. هم‌چنان که در سینما هم کارهای مختلفی انجام می‌دهم و همه این کارها را با تمام وجودم به سرانجام می‌رسانم.

 

چرا “کلاغ” را به عنوان سوژه اصلی عکس هایتان انتخاب کرده اید؟

 این پرنده را دوست دارم. هیچ عکاسی را پیدا نمی‌کنید که از کلاغ عکس نگرفته باشد، حجم کلاغ به لحاظ زیبایی‌شناسانه در فضا جالب است. این اسطوره‌ها را دوست دارم، به ویژه این که در مورد کلاغ، خرس و مار در ملل مختلف، اسطوره‌های بسیاری وجود دارد و این اسطوره‌ها در سرزمین‌های گوناگون مشابه یکدیگر هستند. از سوی دیگر باورهای عجیب مردم درباره‌ی کلاغ برایم جالب بود، بنابراین نمایشگاه من از این باورها و اسطوره‌های مردمی می‌آید و نامش را گذاشته‌ام “قار سوم اتفاق می‌افتد”. هدفم از برپایی این نمایشگاه شناساندن کلاغ و عکاسی صرف از این پرنده نیست چرا که در دوره معاصر درباره‌ی هر سوژه، هزاران عکس وجود دارد و از این نظر عکاسی خیلی مشکل است، زیرا باید عکس‌هایی بگیری که پیش از آن کسی نگرفته باشد و این یکی از کارهایی است که من در ثبت این تصاویر انجام داده‌ام.

 

نقش گرافیک در عکس هایتان را تا چه اندازه تایید می کنید؟

 می‌خواستم لحظاتی از کلاغ را ثبت کنم که به گرافیک خاصی رسیده باشد و با این عکاسی و گرافیک، مفهومی در ذهن مخاطب شکل بگیرد که البته با کمک موسیقی و چیدمان آن را کامل می‌کنم.  وقتی با سرعت پایین عکاسی می‌کنید، عکس‌ها فلو می‌شود، اما در عکاسی مدرن فلو بودن هم مانند فوکوس بودن می‌تواند ارزشمند باشد، چرا که ما را به گرافیک می‌رساند. آن شیوه عکاسی که عکس نباید فلو باشد، یا دست عکاس نباید تکان بخورد، مربوط به حوزه دیگری از عکاسی است اما در عکاسی خالص می‌توان از هر چیزی استفاده کرد، مهم این است که چه چیزی را به عنوان اثر نهایی در مقابل چشم تماشاگر می‌گذارید.

 

 

آیا استقبال مردم از نمایشگاهتان را به دلیل شهرت خودتان در عرصه بازیگری می دانید؟

 هر بازیگری برای به دست آوردن شهرت زحمت می‌کشد. من 60 سال سن دارم و از دبیرستان در گروه‌های حرفه‌ای تئاتر کار کرده‌ام. شهرت چیزی نیست که از آسمان با چتر روی دوش آدم فرود بیاید. البته به جز برخی موارد که برای عده‌ای شهرت دفعی ایجاد می‌شود، اما شهرت من دفعی نیست. برای آن سال‌های سال زحمت کشیده‌ام و صاحب دید شده‌ام و نمی‌توان سال‌ها زحمت و تلاش مرا زیر سوال برد.

 

موضوعات و سوژه هایتان در این نمایشگاه تا چه اندازه با وضعیت و شرایط اجتماعی یکسان سازی شده است؟

 شرایط کشور ما در حال گذار است، اما در جهان چیزی عمیق‌تر وجود دارد که همان برهوت جهانی و سکوت آن است. مهم این است که مخاطب نمایشگاه، مفهومی از آن بگیرد. برای من مهم این بود که بازدید کننده با آمدن به نمایشگاه از فضای بیرون جدا شود و در این نمایشگاه حس خودش را پیدا کند. در نمایشگاه قبلی هم این نکته را گفتم که برای من جزئیات مهم است، چرا که کلیات قرن‌هاست که گفته می‌شود. کلیات زمانی معنی پیدا می‌کند که به زندگی روزمره ما یعنی همان جزئیات ترجمه شود. زندگی و تفکر را جزئیات می‌سازند. من هم با برگزاری نمایشگاه‌هایم مخاطب را به دیدن دوباره‌ی جزئیات دعوت می‌کنم.

 

هماهنگی منطق دنیای هنر با منطق زندگی در کجاست؟

کل قصه‌های جهان، 35 داستان است اما این قصه‌ها به طور مرتب در طول تاریخ تکرار می‌شود و اینچنین است که هنر همچنان ادامه دارد. هنرمند نمی‌تواند اثر هنری خلق نکند، چرا که او بارور می‌شود و باید به دنیا بیاورد. بسیاری از هنرمندان وقتی نمی‌توانند اثر هنری خلق کنند، بیمار می‌شوند. منطق دنیای هنر با منطق زندگی روزمره متفاوت است. وقتی کتاب می‌نویسم، به معنای این است که نویسنده هستم. وقتی عکس می‌گیرم به معنی این است که عکاسم. بنابراین حضور من در این عرصه‌ها به معنای آن نیست که به این عرصه‌ها گریز زده‌ام. زمانی که از تئاتر به سینما رفتم عده‌ای به من گفتند تو از تئاتر آمده‌ای. نمی‌فهمم چرا باید مدام عرصه‌های مختلف هنری را با یکدیگر مقایسه کنیم. هر پدیده را باید با خودش مقایسه کرد. وقتی در عرصه تجسمی کار می‌کنم آن را باید در همین عرصه مقایسه کرد نه با بازیگری.

 

به عنوان آخرین سوال می خواهیم بدانیم که تا چه اندازه در ثبت عکس هایتان از افکت های تصویری استفاده کرده اید؟

 روی کلاغ‌ها هیچ افکتی به کار نبردم. تنها افکت کامپیوتری، حذف زمینه‌هاست. همه این عکس‌ها را دم غروب در وقت طلایی گرفته‌ام. در کل هر روز نیم ساعت فرصت عکاسی داشتم چون این افکت‌ها تنها در همان نور به وجود می‌آید. ضمن اینکه باید این افکت‌ها را با سرعت پایین عکاسی کرد. نمی‌خواستم زمینه آسمان در عکس‌ها وجود داشته باشد بلکه خود کلاغ را می‌خواستم. البته حذف زمینه‌های آبی آسمان کار مشکلی بود، اما توانستیم این کار را انجام دهیم و خود کلاغ‌ها را حفظ کنیم تا ضربه‌ای نخورند.