جشنواره♦ گزارش

نویسنده
رضا بهاری

جشنواره فجر که در بیست و ششمین دوره خود کاملا دولتی شده بود، به کار خودپایان داد. بهمن فرمان آراء ‏کنار گذاشته شد تا بازی “حذف بزرگان” کامل شود. فیلم های مستقل حذف و یاقلع و قمع شدند و جوایز بین ‏چهار فیلم مذهبی توزیع شد.‏

jashnvarehpa.jpg

پایان جشنواره فیلم فجر

‎ ‎حذف بزرگان و سینماگران مستقل‎ ‎

در مراسم پایانی بیست و ششمین جشنواره بین المللی فیلم فجر فیلم های به همین سادگی به کارگردانی رضا ‏میرکریمی جایزه بهترین فیلم، مجید مجیدی با فیلم آواز گنجشک ها جایزه بهترین کارگردانی را به خود ‏اختصاص دادند.‏

برگزیدگان دیگر جشنواره به این شرح بودند: بهترین بازیگر نقش اول مرد امین حیایی برای فیلم شب، بهترین ‏بازیگر نقش اول زن: هنگامه قاضیانی برای فیلم به همین سادگی، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد: محسن ‏طنابنده برای فیلم استشهادی برای خدا، بهترین بازیگر نقش مکمل زن: مهتاب نصیر پور برای فیلم فرزند ‏خاک، بهترین مدیر فیلمبرداری حسین جعفریان برای فیلم دیوار، بهترین تدوین حسن حسن دوست برای فیلم ‏آواز گنجشک ها، بهترین موسیقی متن حسین علیزاده برای فیلم آواز گنجشک ها، بهترین طراحی هنری ژیلا ‏مهرجویی برای فیلم آتش سبز، بهترین فیلم ملی به آتش سبز ساخته محمد رضا اصلانی، فرزند خاک کار ‏محمد علی باشه آهنگر و مستند هفت رخ فرخ ایران کار حسین حضرتی و فرزین رضائیان. سیمرغ بلورین ‏بهترین فیلم مردمی هم به فیلم همیشه پای یک زن درمیان است ساخته کمال تبریزی رسید.‏

این جوایز در حالی به برگزیدگان اهدا شد که موج اعتراض ها تا آخرین روز ها به روند برگزاری و انتخاب ‏فیلم های جشنواره ادامه داشت و وزارت ارشاد نیز بی توجه در مقابل این اعتراض ها با ادامه دادن به سکوت ‏خود پاسخ را به نهاد ها و اشخاص موازی واگذار کرد.‏

داستان از آنجا شروع شد که پس از اعلام نتایج هیات انتخاب جشنواره همانگونه که انتظار می رفت جای فیلم ‏های مستقل و دگر اندیش در میان نام فیلم های بخش های مختلف خالی بود. همین نتیجه هم پس از کلی اما و ‏اگر و با طی شدن زمانی طولانی و تنها یک هفته مانده به آغاز جشنواره به استحضار عموم رسید. اولین نامه ‏اعتراض آمیز را نیز عبدالرضا کاهانی نوشت. پس از آن با حذف فیلم هایی همانند آتشکار (محسن امیر ‏یوسفی ) و بسیاری از فیلم های مستند و کوتاه نامه ای موسوم به نامه 45 سینماگر نوشته شد که در آن شیوه ‏برخورد وزارت ارشاد با فیلم های فرهنگی به شدت مورد نقد قرار گرفته بود. این نامه با اضافه شدن امضای ‏فیلمسازانی همچون بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی و… به 50 نفر هم رسید.‏

جمال شورجه به نمایندگی از سینماگران وابسته به حکومت در نامه امنیتی خود سینما گران ‏‎ ‎مستقلل را دشمن ‏نظام اسلام و جمهوری اسلامی خواند.‏

اولین فیلمی که در همان روز ها به طور رسمی تکلیف خود را روشن کرد صد سال به این سال ها ساخته ‏سامان مقدم بود. این فیلم را با کلی حذف در بخش مهمان گذاشته بودند و تهیه کننده به بهانه اینکه تنها قصد ‏شرکت در بخش مسابقه را داشته از نمایش فیلمش امتناع ورزید. مشکلات فیلم دایره زنگی همچنان ادامه ‏داشت و تهیه کننده پس از هربار انجام اصلاحیه با لیست تازه ای از اصلاحیه ها مواجه می شد و در نهایت هم ‏پس از یک بار نمایش در یکی از سانس های سینما فلسطین عملا فیلم از جشنواره حذف شد.‏

آخرین مورد حذف ها نیز به بهمن فرمان آرا باز می گشت که در این سال ها سیستم دولتی کژ دارو مریز با او ‏همراهی کرده بود و در نهایت با عدم رضایت فرمان آرا با حذف یک سکانس فیلم را از جشنواره حذف کردند ‏و به این ترتیب با حذف سه فیلم جشنواره امسال به رکورد حذف فیلم ها دست یافت. فرمان آرا با حذف فیلمش ‏به خبرگزاری ایسنا گفت: “ زمانی که اجازه ساخت فیلم “خاک آشنا” به بنده داده شد، فقط قرار شد یک نام را ‏عوض کنیم که این کار را انجام دادم، بنابراین عین همان فیلمنامه‌ای که ارایه داده بودم، از وزارت ارشاد ‏پروانه ساخت گرفت و همان‌گونه ساخته شد. ‏

این شرایط منجر خواهد شد، فیلم‌ساز وقت خود را صرف ساخت فیلم کند و وقتی هزینه‌ای صرف شده، آن ‏موقع در زمان اکران مجبور می‌شود به خاطر سرمایه‌ فیلم را به هر شکلی اکران کند، اما من ترجیح می‌دهم ‏این سکانس را حذف نکنم و فدای این شرایط نشوم. ‏

سکانس مورد نظر، سکانسی کلیدی در فیلم است که ساختار فیلم را تشکیل می‌دهد؛ بنابراین ترجیح می‌دهم آن ‏را حذف نکنم. ‏

نمایش در جشنواره با حذفیات هیچ‌گونه تضمینی برای صدور پروانه نمایش نیست، به هر جهت مقوله ‏جشنواره با پروانه نمایش فرق می‌کند.‏

فرمان آرا اعلام کرد به هیچ وجه حاضر نیست در فرهنگی که زیر سیطره دولت است فیلم بسازد. ‏

معترض بعدی اصغر فرهادی نویسنده فیلمنامه های دایره زنگی و کنعان بود. او نوشت: “آقایان تازه از راه ‏رسیده، سرتان را از زیر برف بیرون بکشید، اطرافتان را نگاه کنید تا ببینیم باز روی این برایتان باقی می‌ماند ‏که در مصاحبه‌ها و گپ و گفت‌هایتان اعلا‌م کنید، ما در کشوری آزاد زندگی می‌کنیم، از چه در هراسید، مگر ‏روز و شب از تریبون‌هایتان دم از فهم و شعور مردم و ملت نمی‌زنید، اگر صادقید، اجازه دهید اندکی هم ‏همین مردم فهیم و با شعور تصمیم بگیرند چه ببینند چه بشنوند، چه کسی این قدرت را به شما تفویض کرده که ‏شعورمندتر و فهیم‌تر از مردمید، لا‌اقل در عرصه فرهنگ عملکردتان نشان داده که نیستید. خود را طبیب ‏فرهنگی می‌دانید که وظیفه‌تان سنجش عیار سلا‌مت غذایی است که اهل فرهنگ به خورد مردم می‌دهند، مدرک ‏طبابتتان را کی و از کجا گرفته‌اید؟ چه کسی این فرض را برای شما به یقین رسانده که هر اثر فرهنگی و ‏هنری‌ای یک غذاست که باید قبل از اینکه مردم بخورند، شما سلا‌مت آن را مهر بزنید. چرا می‌اندیشید مردم ‏تنها مصرف‌‌‌کننده‌اند، مصرف‌کننده صرف و شما باید غذایی را که می‌پسندید دهانشان بگذارید، چرا می‌اندیشید ‏هنگامی که به تماشای اثری می‌روند مغز خود را بیرون جا می‌گذارند؛ این مردمی که برای تماشای این آثار ‏می‌روند، جمعی غیر از آن مردم فهیم و باشعور و شریفند که در سخنرانی‌ها از آنها دم می‌زنید؟ اجازه دهید ‏سرسوزنی هم مردم تشخیص دهند به زعم شما غذایی که می‌خورند، سلا‌مت است یا فاسد. هرچند ‏سخیفانه‌ترین‌مشکل تعریف از هر اثر فرهنگی هم‌ترازی‌اش با غذاست… کجای قانون این مملکت آورده‌اند که ‏ذائقه همه جمعیت کشور باید ذائقه شما باشد. اگر قانون نوشته‌ای وجود دارد که ما نمی‌دانیم ذائقه‌تان را تشریح ‏کنید. ذائقه‌تان فیلم‌هایی است که به اسم معناگرا پشتش سینه می‌زنید.“‏

داریوش مهرجویی هم در نامه ای دیگر علیه جشنواره و سیاست های ارشاد که با حذف نمایش سنتوری و ‏دستور شخص وزیر برای عدم نمایش آن نوشت: “این جشنواره یک مشکل بزرگ داشت و آن ضعف مدیریت ‏و عدم‌توانایی در گرداندن و سازمان‌دهی برنامه‌ای در این مقیاس بزرگ بود. معتقدم برپایی چنین ‏جشنواره‌هایی نیازمند تجربه قبلی است؛ در حالی که مدیران ما تا می‌آیند تجربه بیاموزند عوض می‌شوند. ‏می‌بینیم که جشنواره امسال با بی‌نظمی و عدم تدارکات لا‌زم در همه سطوح برپا شده تا جایی که عده‌ای از ‏میهمانان خارجی از عدم سرویس‌دهی مناسب ناراحت و ناراضی بوده‌اند و هستند. اما بدتر از همه اینها، هرج ‏و مرج در نمایش فیلم‌ها بود چون برنامه‌ها مدام عوض می‌شد و خیلی از فیلم‌ها به جشنواره نرسید. مشکل ‏دیگر، حذف و سانسور بی‌سابقه‌ای است که امسال در مورد فیلم‌ها اعمال شده است. این برمی‌گردد به همان ‏توهم آشنا که هرچه از گذشته آمده نادرست و اشتباه بوده و باید حذف شود تا بتوان جهان، فرهنگ وهنر ‏تازه‌تری ارائه داد؛ در حالی که مسوولا‌ن و مدیران فرهنگی خودشان هم نمی‌دانند که این جهان و هنر تازه چه ‏چیزی است.“‏