برخی از نمایندگان اصولگرای مجلس شورای اسلامی گفته اند که از سیدمحمد خاتمی برای حضور در مراسم تحلیف حسن روحانی دعوت نخواهد شد. احمد شیرزاد، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت و نماینده سابق مجلس می گوید که “اینها مساله ما نیست و ما عطشی برای حضور در مجلس نداریم. اما این نشاندهنده کندی و عقب ماندگی مدیریت حاکم بر مجلس است و اگر چنین شهامتی در اصولگرایان مجلس وجود داشت و چنین میکردند در حل مسائل و مشکلات تسریع می شد و مسائل کشور جلو می افتاد”.
او میگوید که اصولگرایان میخواهند آقای روحانی را مدیریت کنند و بر موجی که به وجود امده سوار شوند. آقای شیرزاد در عین حال میگوید که اولویت اصلاح طلبان حضور در کابینه نیست بلکه “الان برنامه سیاسی اصلاح طلبان عمدتا حضور در جامعه مدنی است و فعال کردن فضای سیاسی کشور و فعال کردن تشکیلات سیاسی اصلاح طلبان و تاثیرگذاری در اتفاقات آتی کشور”.
عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت در بخش دیگری از این مصاحبه میگوید: اتفاقی که بعد از انتخاب آقای روحانی افتاده این است که فضا از فضای تقابلی و عصبی گذشته خارج شده و در واقع به جای یک تقابل سیاسی شدید که در سالهای ۸۸ تا اواخر ۹۱ بود الان فضای رو به آشتی در کشور برقرار است و به آنچه که در گذشته اتفاق افتاده به عنوان پرونده ای که باید حل شود نگاه می شود. حفظ این فضا به حل این مشکل کمک میکند. حاکمیت هم باید توجه کند که برای نگهداری زندانیان سیاسی در زندان یا ادامه حصر، هر توجیهی هم که در گذشته داشته اند دیگر الان کارآمد نیست.
او درباره سرنوشت محمود احمدی نژاد هم میگوید که بستگی به این دارد که خودش چه نقشی را بخواهد در اینده ایفا کند. اگر نقش منتقد جنجالی آقای روحانی و دولت اش را بخواهد ایفا کند آن زمان کلی گل میکند و تریبون هم به او خواهند داد در غیر این صورت اجازه نخواهند داد تریبونی داشته باشد.
مصاحبه “روز” با احمد شیرزاد در پی می آید.
برخی نمایندگان مجلس عنوان کرده اند که برای مراسم تحلیف آقای روحانی از آقای خاتمی دعوت نخواهد شد و برخی از عدم اعلام برائت اقای خاتمی از آنچه که فتنه می نامند به عنوان دلیل این مساله یاد میکنند. شما چه فکر میکنید اقای شیرزاد در این زمینه؟
این مساله از سوی برخی نمایندگان شنیده می شود و البته اظهارنظرهای رسمی نیست چون هیات رئیسه در این زمینه هم تصمیم گیرنده است هرچند من بعید میدانم که هیات رئیسه تصمیم بگیرد که از آقای خاتمی و یا حتی آقای هاشمی دعوت کند. اما اگر انتظار دارند از این قضیه کسی دق کند فکر نمیکنم انتظارشان براورده شود. نه اصلاح طلبان و نه آقای خاتمی از این قضیه دق میکنند. اما اگر اینکار صورت بگیرد یک گام است و هر وقت اصولگرایان به خصوص اصولگرایان سنتی این گام را بردارند کمک خواهند کرد به حل مشکلات کشور. اما خیلی کند هستند آقایان در درک مسائل کشور. اگر چنین شهامتی در اصولگرایان مجلس وجود داشت و چنین میکردند در حل مسائل و مشکلات تسریع می شد و مسائل کشور جلو می افتاد.
یعنی شما فکر میکنید از آقای هاشمی هم دعوت نخواهد شد؟
این احتمال هم به هر حال وجود دارد. ولی همانطور که گفتم اینطور نیست که برای اصلاح طلبان مشکلی پیش بیاید در صورتی که دعوت نکنند. وضع که دیگر بدتر از سال های ۸۹ و ۹۰ نخواهد شد. اینها مساله ما نیست و ما عطشی برای حضور در مجلس نداریم. اما این نشاندهنده کندی و عقب ماندگی مدیریت حاکم بر مجلس است ولی اینطور نیست که روند امور را مختل کند و ناهنجاری ایجاد کند. هر موقع که ژست گرفتن های سیاسی کنار گذاشته شود مسائل حل می شود.
فکر میکنید این عدم دعوت چه دلیلی دارد؟ آیا به این معنی است که اصولگرایان نمیخواهند نقشی که اصلاح طلبان در انتخابات اخیر و انتخاب آقای روحانی ایفا کردند را قبول کنند؟
به هر حال میخواهند آقای روحانی را به اصطلاح خودشان مدیریت کنند و بر موجی که ایجاد شده سوار شوند. بخش دیگر ماجرا این است که اصولا از قدیم یک فضای روانی در دوستان اقتدارگرا وجود دارد اینکه از هر حرکتی که نشان دهنده پیروزی در طرف مقابل شان است رنج می برند. حساسیت شدید دارند و نمی توانند پیروزی رقیب را ببینند. لذا از هر طریقی که شده انکار میکنند. اما واقعیت غیر از اینکه آقای روحانی کاندیدای اصلاح طلبان بود و شعارهایی که میداد مبتنی بر شعارهای اصلاح طلبانه بود نیست. اصولگرایان کاندیدای متعددی داشتند و هر سلیقه و طیفی از اصولگرایان کاندیدای خود را داشت. غیر از تک چهره هایی همچون آقای مطهری که آدم واقع گرایی است هیچ کدام پشت سر آقای روحانی نایستادند. تکرار تحلیل نادرست، وضعیت شان را درست نمیکند.
این می تواند به کابینه ارتباط داشته باشد؟ اینکه به هر حال اصلاح طلبان هم سهمی میخواهند و با عدم پذیرش اصل قضیه این سهم نادیده گرفته شود.
اصولا اصلاح طلبان طی سالهای گذشته با بخش زیادی از بدنه مدیریتی کشور در ارتباط بودند و هستند و بخش عمده ای از تکنوکرات های دولتی عملا پشتیبان اصلاح طلبان بودند. به خصوص در بدنه دولت هنوز هوادارن زیادی دارند. مشکل اصلاح طلبان این نیست که چه تعداد وزیر از ماخواهد بود. اصلاح طلبان، ارتباط خودشان را با دولت خواهند داشت ولی به دلیل نقش فعلی شان از تصدی مناصب کابینه اکراه خواهند کرد.
چه نقشی الان دارند که از تصدی مناصب کابینه اکراه داشته باشند؟
اکراه که نه. دراصل اصراری ندارند که در کابینه حضور داشته باشند. الان برنامه سیاسی اصلاح طلبان عمدتا حضور در جامعه مدنی است و فعال کردن فضای سیاسی کشور و فعال کردن تشکیلات سیاسی اصلاح طلبان و تاثیرگذاری در اتفاقات آتی کشور. ما نمی خواهیم همه نیروهایمان را ببریم در کارهای اجرایی و از کارهای حزبی خودمان غافل شویم. طبیعتا برخی نیروها ممکن است بتوانند در مسائل اجرایی کمک کنند و بیشتر تیپ کاری و اجرایی هستند. آنها شاید حضور داشته باشند ولی به صورت کلی ارتباط اصلاح طلبان با دولت حفظ خواهد شد اما اینکه بار اجرایی دولت را بخواهند برعهده بگیرند این الویت شان نیست.
درباره حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنود چطور؟ در فضای فعلی بحث رفع حصر آنها در راستای اجماع برای تعادل و اشتی ملی و .. مطرح است. آیا برای رفع حصر اصلاح طلبان برنامه ای دارند یا به همین درخواست های عمومی همچون نامه شورای مشورتی اصلاح طلبان به آیت الله خامنه ای و دیگر مسولان کشور و سخنان اقای خاتمی بسنده میکنند؟
همین درخواست های عمومی بسیار مهم و در فضای عمومی جامعه بسیار تاثیرگذار است. اتفاقی که بعد از انتخاب آقای روحانی افتاده این است که فضا از فضای تقابلی و عصبی گذشته خارج شده و در واقع به جای یک تقابل سیاسی شدید که در سالهای ۸۸ تا اواخر ۹۱ بود الان فضای رو به آشتی در کشور برقرار است و به آنچه که در گذشته اتفاق افتاده به عنوان پرونده ای که باید حل شود نگاه می شود. حفظ این فضا به حل این مشکل کمک میکند. حاکمیت هم باید توجه کند که برای نگهداری زندانیان سیاسی در زندان یا ادامه حصر، هر توجیهی هم که در گذشته داشته اند دیگر الان کارآمد نیست.
شما چه فکر میکنید آیا چنین اتفاقی در فضای فعلی امکان پذیر است؟
فکر میکنم به مرور در فضای سیاسی کشور جا می افتد و فضای داخل یک مقداری به این سمت می رود. اقتدارگرایان اینقدر روی این مساله که نکند اتفاقی بیفتد که بگویند رقیب پیروز شده یا آنها باخته اند و .. برای شان مهم است و اینقدر نسبت به این مساله حساسیت دارند که به منافع خودشان هم ضربه می زنند تا نگویند حریف پیروز شده است و برنامه های آنها شکست خورده. شاید اگر راه حلی پیدا شود که آنها احساس به نوعی سرافکندگی نکنند و حتی بتوانند به این مساله به صورت تبلیغی برای خود نگاه کنند این اتفاق در عمل نیز ممکن خواهد شد.
آقای احمدی نژاد چطور؟ او چه سرنوشتی خواهد یافت با توجه به اینکه همه حامیان اش در این 8 سال به نوعی از او اعلام برائت میکنند.
لااقل در کوتاه مدت تریبون از احمدی نژاد گرفته خواهد شد، امکان صحبت از او سلب خواهد شد و در عوض سعی خواهند کرد او را کاملا در قاب مومیایی خیلی شیک نگه دارند. یعنی یک چهره بسیار موفق و فعال و مردمی از او ترسیم کنند و این چهره را در قالب یک فریز مومیایی ترسیم و در رسانه ها به نمایش در بیاید. این تلاشی است که الان هم در رسانه های داخل می بینیم. ولی اینکه مجال بدهند احمدی نژاد در چهره احمدی نژاد منتقد یعنی چهره احمدی نژاد دوماه پیش و سه ماه پیش ظاهر شود هرگز چنین اجازه ای نخواهند داد و از اطرافیانش به خصوص مشایی خلع تریبون خواهد شد.
فکر میکنید آقای احمدی نژاد به چنین مساله ای تن خواهد داد؟
این احتمال وجود دارد که او برگردد به نقش اش در سالهای ۷۶- ۷۷ و ۷۸ به عنوان چهره فعال ضد اصلاح طلبان و به صحنه بیاید. آن موقع نقشی مشابه نقشی که صفارهرندی بعد از سال ۸۸ برعهده گرفته خواهد داشت. صفارهرندی با اینکه دیگر در دولت نبود اما تور داخل کشور داشت این طرف و آن طرف می رفت و سعی میکرد نقش توجیهی رفتارهای بعد از سال ۸۸ را برعهده بگیرد. اگر احمدی نژاد نقش دو سه ماه پیش اش را کنار بگذارد ودر نقش احمدی نژاد سالهای ۷۷ و ۷۸ ظاهر شود آن زمان تریبون در اختیارش قرار خواهد گرفت در جاهای مختلف. یعنی بستگی به این دارد که خودش چه نقشی را بخواهد در اینده ایفا کند. اگر نقش منتقد جنجالی آقای روحانی و دولت اش را بخواهد ایفا کند آن زمان کلی گل میکند و تریبون هم به او خواهند داد در غیر این صورت اجازه نخواهند داد تریبونی داشته باشد.