ابرقدرت بزرگ جهان

نویسنده
مهرداد شیبانی

مهرداد شیبانی

در سومین هفته اردیبهشت ماه جلالی که گلها در سراسر ایران شکفته اند، ملت ایران مژده بزرگ دیگری از رئیس جمهور مقدس شنید و متوجه شد که بسرعت به یک “ابرقدرت بزرگ جهان” تبدیل می شود. البته سابق بر اینکه “بی ریشه”ها - به گفته مهدی کروبی - زمام امور را بدست نداشتند وزبان فارسی به شکر بودن شهره بود، “ابرقدرت” معنای بالاترین قدرت را می داد. هیچ کس هم نمی دانست که روزی مردی چفیه به گردن ـ برای اثبات ایرانی بودن - روی دست همه جهان بلند می شود و “ابرقدرت” راهم بزرگ می کند.

این اتفاقی بود که این هفته روی داد. عین سخنان گهربار محمود احمدی نژاد این است: “مسوولان برخی کشورهای بزرگ اخیرا از ما کمک می‌خواستند و می‌گفتند ما می‌فهمیم ایران به سرعت به یک ابرقدرت بزرگ تبدیل می‌شود. امروز نارضایتی عظیمی در دنیا موج می‌زند و به این که مسائل با ساز و کار موجود حل شود امیدی نیست. نور امیدی تابیده است و آن هم ایران است. آنهاقدرتهای جهانی می‌دانند اگر ایران از قله اتمی عبور کند بلامنازع خواهد شد و الگوی قطعی ملت‌ها می‌شود. امروز مستقرترین نظام سیاسی در جهان نظام جمهوری اسلامی است در حالی که همه پایشان روی آب است. اخیرا گفتند بیایید درباره‌ مسائل عراق مذاکره کنیم، ما هم قبول کردیم چون ایران امروز دیگر در موضع ضعف نیست”.

بله.تنها چیزی که باقی می مانداین است که اتمی هم بشویم تا “بلامنازع” هم بشویم، آنهم درست در هفته ای که بالاترین مقام مذاکره کننده اتمی در دولت قبلی ـ حسین موسویان- به جرم “جاسوسی” و به گفته احمد زیدآبادی بشکل “مرموزی” دستگیر شد و بعد هم باوثیقه 200 میلیون تومانی به خانه اش برگشت.

این دستگیری صد البته مساله هسته ای را واردابعاد تازه ای کرد که برخی ناظران تا لو دادن راز دست یابی جمهوری اسلامی به “سلاح اتمی” توسط موسویان، گسترشش دادند، اما خدشه ای به “ابر قدرت بزرگ جهان” وارد نکرد. بر عکس همه رویدا دها در تائید همین ابر قدرتی بود.

در این هفته ابر قدرتی که از “انقلاب مخملین”، “براندازی نرم”، “انقلاب رنگی” و….خواب خوش ندارد و مرتب با کابوس براندازی وسرنگونی روبروست، سعی کرد با ایجاد ماجرائی که سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی آن را “توطئه گسترده” خواند، سرکوب دانشجویان راشدت بخشد. حتی ماموران حکومت، از بسیجی ورئیس دانشگاه به صندوق های رای گیری دانشگاه امیر کبیر حمله بردند تا آنها را ببرند جائی و اسامی “خودی” را استخراج کنند.

معلمان گرسنه “ابرقدرت بزرگ”که نان شب می خواستند در اطراف مجلس بیرحمانه قلع و قمع شدند. درهمین روزها یک فعال دیگر حقوق زنان به زندان رفت. نور الدین زرین کلک، پدر انیمیشین ایران، در دهه هفتاد زندگیش از دانشگاه اخراج شد، چون دختر یکی از عوامل دست بیست وهشتم نظام با او مساله پیدا کرده بود. تلاش ایادی آورنده مژده بزرگ برای بر کناری شهردار فعلی تهران که قبلا سردار سپاه پاسداران بوده و برگماری یک سپاهی دیگر به نتیجه نرسید.

قطعی شد که “ابرقدرت بزرگ” که یکی از بزرگترین کشورهای صاحب نفت جهان است، بنزین وارداتی راجیره بندی می کند.

در این میان “روز جهانی مطبوعات” از راه رسید و معلوم شد “ابر قدرت بزرگ” در این زمینه خیلی خیلی بزرگ است، بطوریکه درجهان ششم شد، منتها از ته جدول.

“خانه آزادی” گزارش داد: “اگر کشورهای جهان از لحاظ آزادیهای سیاسی و مدنی در هفت طبقه تقسیم بندی شوند، ایران در طبقه ششم، یعنی تنها یک طبقه بالاتر از پایینترین حد ممکن جای می گیرد.”

و برای اینکه این یک طبقه هم بسرعت طی شود و “ابرقدرت بزرگ” به مقام اول از آخر برسد، سه نشریه دانشجوئی دیگر تعطیل و مدیران مسئولشان- یعنی دانشجوهای حدود 20 ساله- به دادگاه احضار شدند.

از نمایشگاه تهران که به مصلا برده شد تا لباس مذهبی بپوشد، کتابهای صادق هدایت و فروغ فرخزاد راجمع آوری کردند. کارگردانان تئاتر شبی گرد هم آمدند و به اهالی تئاتر پیوستند. سخن جمع آنها در این جمله خلاصه می شد: “ما را تحقیر نکنید.”

15 نماینده مجلس هم به دولت تذکر دادند و خواستار رفع هرگونه فشار، تهدید و تحدید و تنگناهای ایجاد شده علیه برخی از مطبوعات، نشریات مکتوب و الکترونیکی از جمله خبرگزاری ایلنا شدند.

“ابر قدرت بزرگ” با “قدرت های جهانی” هم از “موضع قدرت “برخورد کرد. حسین شریعتمداری ـ معروف به بازجو و داروغه و وردست سعید امامی- که کنفرانس “شرم الشیخ ” را “دام آمریکا” خوانده بود، خبر از نزدیکی مذاکره با امریکا داد. همه کاره روزنامه ضد ایرانی کیهان، نوشت: “این روزها از برخی مسئولان بلندپایه دولتی زمزمه هایی شنیده می شود که اگر جدی باشد از تصمیم دولت برای دست زدن به یک اقدام خطرناک حکایت می کند. اقدام ناپسندی که می تواند به عزت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران و جایگاه برجسته ای که مردم طی 28 سال گذشته با خون دادن و خون دل خوردن برای نظام اسلامی فراهم آورده اند، آسیب جدی برساند و در همان حال نهضت های رهایی بخش در جهان اسلام را با ناامیدی روبرو کند. زمزمه مذاکره با آمریکا!و کوتاه سخن آن که با شیطان دست ندهید و گرگ ها را ببینید که هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده چه ذوق زده می رقصند.”

با اینهمه منوچهر متکی ـ وزیر خارجه جمهوری اسلامی ـ که انتشار سوابقش نشان داد او به “حلقه گرگها” در دولت وصل است، خندان خندان به “دام آمریکا” رفت. با نماینده “شیطان ” سابقا بزرگ بر سر یک میز نشست، احوالپرسی هم کرد، اما ناگهان برخاست. بهانه زنی بود که ساز می نواخت، اما مصاحبه متکی با مجله آمریکائی تایم نشان داد که دلیل اصلی، نرسیدن علامت از طرف آمریکا بوده است. به نوشته روزنامه طالبانی کیهان: “آقای منوچهر متکی وزیر امور خارجه کشورمان طی مصاحبه ای با مجله آمریکایی تایم که در حاشیه اجلاس شرم الشیخ صورت پذیرفته بود گفت:ایران دارای عزم سیاسی برای مذاکره با آمریکاست. وی در ادامه تاکید کرد:در جمهوری اسلامی ایران اراده سیاسی برای بررسی مسائل دو طرف وجود دارد اما باید از طرف دیگر نیز علامتی دریافت کنیم!”

هفته به پایان رسید. “ابر قدرت بزرگ” ماند و “قدرت های جهانی” که پای همه شان روی آب است و امروز ـ پنج شنبه ـ جمع می شوند تامقدمات قطعنامه جدید را فراهم بیاورند. 23 مه( 4 خرداد) مهلت قطعنامه پیشین شورای امنیت به پایان می رسد. “قدرت های بزرگ” اعلام کرده اند که در صورت “سرپیچی” ایران تحریم های بیشتری را موردحمایت قرار خواهند داد. وزیر خارجه امریکا هم بار دیگر گزینه نظامی راروی میز جرج دبلیو بوش گذاشته است. “ابرقدرت بزرگ” هم در بدر دنبال گرفتن “تضمین بقا” ست.