محمد خاتمی چندی پیش اعلام کرد دیگر در فکر بازگشت به قدرت نیست. او گفته بود: “نه قصد داشتم و نه دارم و نه زمینهاش فراهم است که به قدرت بازگردم” خاتمی تاکید داشت: “ ما نسلی هستیم که نباید دیگر به قدرت بازگردیم اما دوست داریم ارزشها و معیارها حفظ شود و شخصیت هایی که نسبت به نظام، آرمان ها و سرنوشت ایران دغدغه بیشتری دارند روی کار بیایند و برای این موضوع تلاش می کنیم.”
این سخنان به معنی کناره گیری رسمی خاتمی از برنامه بازگشت به قدرت تلقی شد. چندی بعد علی اکبر ناطق نوری نیز طی سخنانی تاکید کرد که قصد کاندیداتوری برای انتخابات آینده مجلس را ندارد. او گفته بود: “من ۲۰ سال نماینده بودم و ۲۰ سال پوستر بنده در سطح دیوارهای شهر زده شد و این موضوع بس است، من اکنون ۷۱ سالم است و از نسل اول انقلاب هستم. ما باید به نسلهای دیگر برای حضور در عرصه فرصت بدهیم.”
ناطق نوری در همین سخنرانی درباره اتهامات احمدی نژاد نیز گفته بود: “ایشان تشخیص دادند و مطالبی را مطرح کردند، ولی اشکال این است که چرا این مطالب پیگیری نشد. خواستهی من اکنون نیز از قوه قضاییه این است که این نسبتهایی که داده شد را پیگیری کند تا مشخص شود راست است یا دروغ است. اگر امثال من بردند و خوردند من صلاحیت ندارم که رئیس دفتر بازرسی مقام معظم رهبری باشم. در مجمع حضور داشته باشم و برای شما حرف بزنم.”
نزدیکی خاتمی، ناطق نوری و هاشمی رفسنجانی، در سالهای ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد موجب نارضایتی راستگرایان تندرو شده است. اتحاد آنها در نهایت به انتخاب حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته منجر شد. پس از آن اخبار متعددی از ادامه همراهی آنان منتشر شد و راستگرایان بارها از سرنوشت آینده انتخابات خبرگان و مجلس شورا ابراز نگرانی کردند.
در این میان وضعیت علی اکبر ناطق نوری، که زمانی محور اتحاد راستگرایان محسوب میشد، تفاوتی اساسی داشت. نزدیک شدن ناطق نوری به سیدمحمد خاتمی که رقیب پیشین اش و اکنون به عنوان یکی از سران “فتنه” محسوب میشود، خشم بیشتری برانگیخته بود.
تلاشهای مکرر چهره های راستگرای جمهوری اسلامی برای بازگرداندن ناطق نوری به میان متحدان سابق نیز تاکنون نتیجه ای نداشته است. اسفند ماه گذشته محمدرضا باهنر طی یک گفتگو اعلام کرد که ناطق نوری حاضر به رهبری راستگرایان نشده است: “بحث حضور وی مدتها پیش مطرح بود؛ ما با وی مذاکره کرده بودیم، اما اکنون احساس کردهایم که ناطق نوری فعلا آمادگی حضور در این صحنهها را ندارد. هر زمان که وی آمادگی حضور و همکاری داشته باشد، در خدمتشان هستیم.”
در این مدت اظهارات مختلف ناطق نوری از جمله درباره “بی ترمزها و تندروها” و همچنین انتقادات از عدم رسیدگی به فسادهای دولت سابق به معنی فاصله گرفتن بیشتر از متحدان سابق تلقی شد. روزنامه کیهان بیشترین حملات را به ناطق نوری در همین دوره انجام داد.
از جمله یکبار درباره نگرانی ناطق از بی ترمز ها نوشته بود: “جناب ناطق! حضرتعالی و بسیاری از مسئولان و صاحبمنصبان دیگر، پست و مقام و زندگی آرام و بیدغدغه خود را مدیون فداکاری و پاکبازی کسانی هستید و هستیم که آنان را «تندرو» و «بیترمز» مینامید! و یا دیگران با استناد به سخن جنابعالی آنها را تندرو و بیترمز مینامند!”
چند روز پیش روزنامه شرق در گزارشی با عنوان “ اتاق فکری با حضور خاتمی و ناطق؟” نوشت: “هم ناطق سالهاست که از عرصه اجرایی کشور فاصله گرفته و هم سیدمحمد خاتمی گفته که بنای بازگشت به قدرت ندارد. اما این کنارهگیری به چه معناست؟ برخی از فعالان سیاسی معتقدند که این کنارهگیریها نهتنها خودخواسته نیست بلکه فضای فعالیت از آنها سلب شده و همین نگاه حتی مانع حضور آنها در اتاقهای فکر خواهد بود. دیدگاه دیگر اما معتقد است که این سخنان اگرچه به معنای بازنشستگی سیاسی نیست اما امکان بهرهبرداری از چنین شخصیتهایی در اتاقهای فکر فراهم است.”
همزمان یکی از اعضای مجمع روحانیون مبارز به خبرگزاری ایسنا گفت: “من فکر میکنم که میدان را برای امثال آقایان خاتمی و ناطق نوری برای حضور در عرصه سیاست تنگ کردهاند و امکان حضور از آنها گرفته شده وگرنه چرا هیچگاه آقای جنتی بازنشسته و از کارافتاده نمیشود و تا توان خدمتگزاری دارند در این عرصه هستند. پس به نظر میرسد اینگونه تصمیم گیریها از روی اجبار است.”
روز بعد کیهان در گزارشی با عنوان “تحرکات منافقانه برای هم سرنوشت کردن ناطق با خاتمی” نوشت: “تحرک موذیانه مجمع روحانیون برای گره زدن سرنوشت یکی از سران فتنه (خاتمی) با ناطق نوری در حالی است که خاتمی و برخی چهرههای مشابه در مجمع روحانیون ورشکسته به تقصیرند و در پروژه نیابتی سرویسهای جاسوسی بیگانه برای آشوب افکنی ایفای نقش کرده و با لعنت مردم در حماسه ۹ دی ۸۸ مواجه شدهاند. اما ناطق نوری پس از انتخابات دوم خرداد ۷۶ خود ترجیح داده که از متن مسائل اجرایی کنار رود و به لحاظ قانونی منعی برای فعالیت سیاسی ندارد.”
در حالی که روزنامه کیهان فعالیت سیاسی ناطق نوری را بلامانع خوانده بود، مهدی کوچک زاده، نماینده عضو جبهه پایداری در مجلس نسبت به سخنان ناطق نوری درباره اتهام “خوردن و بردن” واکنش نشان داد. او با دفاع از سخنان احمدی نژاد در مناظره های انتخاباتی سال ۱۳۸۸ نوشته بود: “آقای ناطق به نظر می رسد آقای احمدی نژاد نه قصد داشته و نه گفته که شما یا فرزندانتان خوردید و بردید (خوردن و بردن به معنا و نحوه ای که دردسر قضایی درست کند) بلکه منبع استحصال مال از سوی فرزند و نحوه زندگی خود جنابعالی را مورد سوال قرار داده چیزی که مردم و جامعه چندان از آن بی اطلاع نیستند و تا حدود زیادی در انتخاباتها از این شناخت خود کمک گرفته اند.” او تاکید کرده بود: “جناب آقای ناطق نوری با خودمان صادق باشیم بحث بر سر ارتکاب اعمالی که دردسر قضایی درست کند نیست بلکه دعوا و اختلاف بر سر شیوه و سطح زندگی و رفتار کسانی است که بر پست ها و مدیریت های کشوری تکیه زده اند.”
در حالی که نگرانی از ائتلاف ناطق نوری با خاتمی و هاشمی رفسنجانی افزایش می یابد، روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران، با انتشار تحلیلی نگران بحران هویت در اصلاح طلبان شده است: “ابتدا اینکه محمد خاتمی و متعاقبا علی اکبر ناطق نوری، رئیس جمهور و رئیس مجلس اسبق اعلام کرده اند که از قدرت کنار کشیده اند و تمایلی به بازگشت عملی ندارند. در حالی که تصویرهای ایجاد شده پیشین خلاف آن را ثابت می کرد. به هر جهت این رویکرد انتخاب شده، اگر ادامه پیدا کند، قاعدتا باید به این مسئله اندیشید که مرکز فکری جدیدی با حضور و حتی محوریت آیت الله هاشمی رفسنجانی در حال شکل گرفتن است که تنها به دنبال تولید و تزریق فکری انتخاباتی در حوزه های مختلف است. با این تفاوت که رگه های اصلاح و اعتدال همزمان در آن وجود دارد. این مسئله در بلند مدت می تواند اصلاح طلبان را دچار بحران هویت کند.”
نویسنده این روزنامه افزوده است: “هر چقدر محمد خاتمی برای ائتلاف و جریان سازی جدید به سمت هاشمی رفسنجانی پیش برود و خود را در دامن اعتدال قرار دهد به همان اندازه نظریه دان/خوان های اصلاحات از آن فاصله می گیرند. بنابراین این شکاف فکری ـ– عملی، مخاطبان سیاسی ـ– اجتماعی طیف اصلاح طلب را دچار سرگردانی سیاسی می کند. از سوی دیگر مثلث نیم ساخته کنونی اگر به این نتیجه برسد که نمی تواند ائتلاف کند، درآینده قدرت را از دست خواهد داد و عرصه را به رقیب خواهد باخت که این مسئله کاملا به نوع رفتار و عمل اصولگرایان مربوط می شود. اما گرایش و بازگشت دوباره دوباره محمد خاتمی به سمت «اصالت اصلاح طلبی» و فاصله گرفتن از اعتدال، مثلث کنونی را دچار نقصان می کند و بی شک از تاثیرگذاری سیاسی و انتخاباتی آن به شدت می کاهد.”