اسرائیلی ها نگرانند. هرچند باراک اوباما روز یکشنبه هفتم دسامبر باز هم تأکید کرد که برنامه هسته ای نظامی ایران” قابل قبول نیست” و دولت وی سیاست همزمان” هویج و چماق” را در قبال تهران اتخاذ خواهد کرد امّا این واقعیت که رئیس جمهور منتخب آمریکا هوادار” دیپلماسی مستقیم” با ایران است این ترس را در دولت یهود بوجود آورده
است که نکند ایالات متحده در آینده مصالحه را به قاطعیت ترجیح دهد.
اسرائیل( تنها قدرت اتمی منطقه) نسبت به چشم انداز یک “ بمب ایرانی” به عنوان خطری بالفعل چنان حساس است که این مسئله برایش به صورت یک خوره ذهنی در سطح ملّی درآمده است.
از نظر وزارت دفاع اسرائیل مستقر در تل آویو، شمارش معکوس ساعت هسته ای ایران باید جامعه جهانی را سریعاً به تکاپو وادارد. نظامیان و کارشناسان دولتی اسرائیل موکداً تصریح می کنند که از آنجا که تحریم های بین المللی بر اقتصاد ایران تأثیری فزاینده داشته است باید این تحریم ها را تشدید کرد. یکی از ژنرال های وزارت دفاع اسرائیل بر این مسئله پای می فشارد که در صورت عدم تشدید تحریم ها” تمام گزینه ها روی میز قرار دارند و باید باقی بمانند”. منظور از این گفته اشاره به وارد آوردن ضربه های نظامی با هدف” ایجاد وقفه و تأخیر جدّی در برنامه هسته ای ایران” است. ژنرال مزبور می افزاید که “ تا یکسال و نیم دیگر ایران، در صورتی که مصمم باشد پا را از مرحله
کنونی فراتر بگذارد، دارای سلاح اتمی خواهد شد”. امّا کارشناسان اسرائیلی، با وجود آنکه تمام اطلاعاتی که در اختیار دارند حاکی از عزم تهران برای دستیابی به سلاح اتمی است، اذعان می کنند که اطمینانشان در این مورد صددرصد نیست.
یکی از آن ها می گوید:” به نظر ما باید پیش از سال 2010 اقدام به نابودی توان بالقوه اتمی ایران
کرد” و برای توضیح این نظر می افزاید که ایران در حال حاضر برای غنی سازی اورانیوم 4000 سانتریفوژ فعّال در اختیار دارد که این تعداد در ژانویه
ــ فوریه 2009 به 6000 خواهد رسید و از این مرحله به بعد توان ایران از 3ــ 5⁄2 کیلوگرم اورانیوم غنی شده ضعیف در روز به 10 کیلوگرم خواهد رسید و با 5 تن اورانیوم غنی شده ضعیف ایران می تواند امیدوار باشد که 3 یا 4 بمب بسازد.
بنا به گفته متخصصان، ایرانی ها در اواسط سال 2010 قادر به آزمایش سلاح[ اتمی] خواهند بود و یکسال بعد شاید بتوانند از این سلاح استفاده کنند. کارشناسان اسرائیلی حتی تاریخ این سناریوی فاجعه آمیز را پیش بینی کرده اند: اوّل آوریل سال آینده مصادف با سالگرد انقلاب اسلامی ممکن است تهران با اعلام آغاز بهره گیری از مرکز اتمی بوشهر رسماً خود را یک” کشور اتمی” بنامد که از نظر کارشناسان مذکور قرار گرفتن در چنین حایگاهی به ایران امکان خواهد داد سریع تر برنامه هسته ای خود را پیش ببرد.
تحلیلگران اسرائیلی معتقدند که وخامت روابط روسیه و آمریکا برای تهران این تضمین را فراهم خواهد آورد که مسکو تا به آخر به عهد خود در زمینه همکاری در نیروگاه بوشهر وفادار بماند. در این صورت چه باید کرد؟
طراحان سیاست های راهبردی اسرائیل حمله نظامی را گزینه ارجح نمی دانند زیرا می دانند که بدون کمک لجیستیکی آمریکا( به ویژه در زمینه تدارکات پروازی) در بهترین حالت خواهند توانست
از میان تعداد فراوان تأسیسات پراکنده اتمی ایران حداکثر چندتائی را نابود کنند. سوء ظن در مورد پیشبرد یک برنامه اتمی مخفی از جانب ایران در میان استراتژیست های اسرائیل وجود دارد هرچند خود معترفند که در این مورد” سندی در دست ندارند”.
در ماه های اخیر هواپیماهای اف ـ 15 و اف ـ 16 وزارت دفاع اسرائیل به مأموریت های آزمایشی برای مسافت های طولانی پرداخته اند تا در صورت لزوم آماده انجام عملیات نظامی باشند. به علاوه در بنادر آفریقای جنوبی و بمبئی برای سه زیر دریائی اسرائیلی( دو زیردریائی دیگر هم به آلمان سفارش داده شده است) تسهیلاتی فراهم شده است تا اسرائیل در آینده مجبور نباشد از راه ترانزیتی کانال سوئز عبور کند و به این ترتیب کمتر در معرض توجه باشد.
پاره ای از کارشناسان غربی این فرضیه را که حمله هشداردهنده اسرائیل ممکن است پاسخ ایران را در پی داشته باشد منتفی نمی دانند که در این صورت به طور قطع ایالات متحده هم وارد ماجرا خواهد شد. بنابراین چون چنین سناریوئی برای امنیت اسرائیل خطرناک خواهد بود گزینه تحریم های اقتصادی شدیدتر ارجح دانسته می شود. بسیاری از کارشناسان در تل آویو معتقدند که تحریم های فعلی به اقتصاد و به ویژه به سیستم بانکی ایران صدمات مهلکی وارد کرده اند. 80 در صد در آمد صادراتی ایران از نفت تأمین می شود که میزان آن با سقوط بهای نفت و رسیدن آن به نصف در آمد بشکه ای 147 دلار در ژوئیه 2007 به شدّت کاهش یافته است. به همین دلیل دولت ناگزیر است از ذخایر ارزی نفتی بیشتر برداشت کند که میزان آن بیشتر از 7 میلیارد دلار نیست. در چنین شرایطی وضعیت زندگی مردم در نتیجه تورم بسیار بالا و بیکاری فزاینده( 20%) و تأخیر در پرداخت دستمزدها، قطع برق و انتظار در صفوف طویل بنزین
به وخامت می گراید.
در بیست و دوم سپتامبر دولت ایران برای نخستین بار تصمیم گرفت 3% مالیات بر ارزش افزوده از بازاریان اخذ کند امّا این تصمیم به تظاهرات و بسته شدن بازار در بسیاری از شهرهای کشور منجر شد. در بیست و نهم نوامبر تعداد کثیری از روحانیون کشور با نوشتن نامه به رهبر انقلاب اسلامی، علی خامنه ای، زبان به انتقاد ازسیاست اقتصادی احمدی نژاد گشودند.
همه این رویدادها کارشناسان اسرائیل را به این نتیجه می رساند که فقط یک پیچ دیگر برای تنگ تر کردن حلقه تحریم ها، بی ثباتی رژیم ایران را درپی خواهد داشت یا به گفته یکی از این کارشناسان “آخرین قطره جام را لبریز خواهد کرد”.
منبع: لوموند 10 دسامبر