مذاکرات هستهای ایران در خاورمیانه موجهایی را ایجاد کرده است؛ ولی این موجها در اسرائیل، که میزان نگرانی و شک در بالاترین حد خود قرار دارد نیست، بلکه در عربستان است. این جریان برای این کشور به قدری آزاردهنده است که نارضایتی شدید خود را از دولت اوباما ابراز کرده است.
عربستان همیشه به عنوان نمونه کشوری معرفی میشد که ارزش های دیپلماسی مخفی را ستایش کرده است. در واقع عربستان استاد زبان دو لبه است، یکی برای مصرف عموم و دیگری برای مذاکرات پشت پرده. حکام عربستان سعودی از پول خود حداکثر استفاده را میکنند و ترجیح میدهند به هوادارانشان رشوه بدهند؛ آنها به طور کلی نازلترین وجهه را برای خود اتخاذ کردهاند. ناظران همیشه در مورد اینکه این رفتارها نشان ضعف این پادشاهی است یا شیوه رفتاری آن است بحث داشتهاند. بیشتر به نظر میرسد که این کشور چارهای جز این رفتار ندارند.
سعودیها نگران، عصبی و بیشتر از همه ترسیدهاند. آنها از ایران و نفوذ رو به افزایش این کشور میترسند. از نفوذ آن در عراق که با عربستان هممرز است و در لبنان که حزبالله، مامور آنها رفیق حریری را کشت؛ و آخرین مورد که اهمیت زیادی هم دارد در سوریه: کشوری که عربستان میلیاردها دلار نفتی را رشوه میداد تا حمایت و همکاری آن را بخرد اما حالا کاملا تحت کنترل ایران درآمده است.
در مورد سوریه، عربستان در مرحله نخست، از شیوه دیپلماتیک سنتی خود دور شد و مخالفت خود با رژیم علوی این کشور را به صورت علنی و عملی نشان داد. آن ها میترسند که ایران در حال تشکیل هلال شیعه زیر گوش عربستان باشد، که برای این پادشاهی هشدار محسوب میشود، چرا که در شرق این کشور دو میلیون شیعه زندگی میکند.
اما مهمترین نگرانی آن ها برنامه هستهای ایران است. اسناد افشاء شده ویکیلیکس نشان میدهد که عربستان متناوبا پشت درهای بسته نگرانی خود را از ایران و برنامه هستهای این کشور ابراز کرده است. حتی در جنگ اول غزه در سال 2009 عربستان از ایران ابراز نگرانی می کرد، همینطور در جنگ اسرائیل و حزبالله در تابستان 2006.
به این ترتیب میتوانیم نارضایتی عربستان از سیاستهای اوباما در خاورمیانه را درک کنیم. اول اینکه آنها احساس کردند که به حسنی مبارک خیانت شده است. او متحد دیرین عربستان در تلاش برای ایجاد ثبات در منطقه و متحدی علیه ایران بود. حمایت دولت اوباما از مرسی و اخوان المسلمین نمک بر روی این زخم پاشید و بعد هم مسئله سوریه پیش آمد و تصمیم به عدم حمله به بشار اسد. حملهای که سعودیها علنا از آن حمایت کرده بودند. در آخر هم مذاکرات هستهای ایران. آنها نگران دو چیز هستند. یکی اینکه ایران پیروز بیرون بیاید و برنامه هستهای این کشور متوقف نشود و به این ترتیب اعتبار و نفوذش افزایش یابد.
این برای عربستان یک کابوس است؛ موضوع دیگر این است که اگر خطر هستهای ایران کاهش یابد آمریکا تصمیم بگیرد حضور و دخالت کمتری در خاورمیانه داشته باشد. اینجاست که سعودیها آسیبپذیری خود را نشان میدهند. در واقع این ناوگان دریایی پنجم آمریکاست که مدافع اصلی این پادشاهی است، نه دلارهایش و نه اعتبارش در جهان اسلام: به این ترتیب ضعف ساختاری و ریشهای سعودیها بر ملا می شود.
سعودیها به این فکر افتادند تا علنا نارضایتی خود از آمریکا را ابراز کنند. بیانیههای خشمگین صادر کردند و کرسی شورای امنیت را نپذیرفتند.
نیویورک تایمز مقالهای در مورد سرخوردگی اسرائیل، ترکیه و عربستان نسبت به دولت اوباما چاپ کرد. آیا محور جدیدی در خاورمیانه شکل میگیرد؟… نه واقعا، اما عربستان که علنا خشم خود و سرخوردگیش از آمریکا را نشان میدهد، چیز جدیدی است و ارزش نگاه موشکافانه را دارد. این خاورمیانه ای است که گاه شگفتیهای بزرگی در آن رخ میدهد.
منبع: هافینگتون پست - 30 اکتبر 2013