در خبر ها آمده بود که رئیس مجلس خبرگان (هاشمی رفسنجانی ) اخیرادر دیدار با جمعی از علما و ائمه جمعه نسبت به حفظ جایگاه روحانیت در نزد مردم توصییه ای هشدار گونه داشته است که الغرض خواندن آن خبر این نوشتار را باعث آمد چرا که :
وقت سخن مترس بگو آنچه گفتنی است
شمشیر روز معرکه زشت است در نیام
بی گمان آنچه رئیس مجلس خبرگان در ارتباط با جایگاه رفیع روحانیت درقدیم نزد مردم فرمودند، توصیه ای بجا و مقبولی است اما به نظر نگارنده این توصیه کمی دیر هنگام است و بنا به ضرب المثل معروف نوشداروی بعد از مرگ سهراب را می ماند.
هرچه تاریخ این کهنه دیار را از صفوویه تا به امروز تورق کنید، آنچه می خوانید حرمت و شان و منزلت رفیع روحانیت است که در نزد مردم ارج و قرب به سزایی داشته اند تا بدانجا که حتی در نظام شاهنشاهی گذشته که از قضای روزگار مردم با اعتقاد به یک روحانی عالیقدر و بلند مرتبه و به فرمان او، تاج و تخت شاهنشاهی را برمی چینند، شان و منزلت روحانیت آنقدردر نظام گذشته ( حد اقل به ظاهر ) واجب و الاحترام بود که اسائه ادب به روحانیت جرم محسوب می شد، چرا که این عالمان دینی از کوچکترین مورد تا دربزرگترین مسئله زندگی روز مره مردم دخیل بودند و حل و فصل می کردند که پرداختن به ریز آن در این نوشتار اطاله کلام است اما همانقدر بس که وقتی امروز از آن جایگاه و شان و منزلت روحانیت برای نسل امروز گفته می شود دهانشان از تعجب باز می ماند و مات و مبهوت می گردند، که البته نباید اشتباه کرد، زیرا این تعجب نه برای منزلت رفیع روحانیت در نزد مردم است بلکه از سادگی و خوش باوری مردم به این قشر از جامعه است چرا که آنچه در باور نسل امروز از روحانیت وجود دارد خلاف آن باوری است که نسل های پیشین از این عالمان خدا جوی داشته اند؛ حال چرایی شکستن این تابو پرسشی است که اتفاقا نسل امروزبنا به همان سابقه ای که از روحانیت می شنود در جستچوی پاسخ آن است. طرفه آنکه امروزه روز با پیشرفت علم و تکنولوژی و هزاران ابداعات و اختراعاتی که منجر به تحول فکری نسل حاضر گردیده است این تعجب نسل امروز را نباید زیاد هم به دور از عقل دانست. می گویند یکی از امپراطوران همسایه ایران [ روسیه سابق ] زمانی به ناصرالدین شاه گفته بود هرچه رعیت شما با دانش و مسائل روز دنیا آشنا شوند، قدرت شما کمتر می گردد.
براستی چه فرقی بین روحانیت دیروز و امروز وجود دارد که اگر در گذشته کسی را نه از ترس حکومت، که از ترس خشم مردم، جرات اساعه ی ادب به روحانیت نبود، امروزه حتی یک فیلم سینمایی ( مارمولک )که نقد غیر مستقیم از این قشر روحانی بود، با اقبال همین مردمی که روحانیت را ارج می نهند مواجه میگردد تا بدانجا که از پرفروشترین فیلم های تاریخ سینمای این آب و خاک هم می شود؛ هرچند در همان زمان با اکران این فیلم از ذیل تا صدر جامعه ی روحانیت از جمله دبیر کل جامعه ی روحانیت نسبت به پخش مارمولک معترض می گردند که در همان زمان هم نیز در کوچه و بازار این پرسش مطرح گردیده بود که چرا جامعه ی خدا جوی روحانیت که هر چه از آن خوانده و شنیده ایم جز دوری از حب دنیا و جاه و مقام و ثروت دنیوی نبوده و همواره سعی درکسب رضایت معبود و خالق هستی، در پی آخرت طلبی بوده اند، امروز روز جایگاه تاریخی خود را آنچنان متزلزل می بینند که با پخش یک فیلم سینمایی بر آشفته می گردند؟ که البته در آن زمان حتی کسی از بین روحانیت حاضر به پاسخگویی به این پرسش عام نشد هرچند که به باور این قلم برای پاسخ به این دغدغه باید به گذشته ی روحانیت رجوع کرد تا در یابیم چرا امروز حتی این دغدغه برای رئیس مجلس خبرگان هم که خود از روحانیون عالی مقام هستند بوجود آمده، خاصه که در جمع روحانیون دیگر نسبت به حفظ آن جایگاه هشدار می دهند.
احترام به روحانیت از دیر باز در فرهنگ مردم این آب وخاک ریشه داشته است، خاصه هنوز هم آنانکه موی در آسیاب عمر سپید کرده اند به یاد دارند که وقتی عالمی روحانی با طمانینه از کوچه ای عبور میکرد، مردم به احترام او می ایستادند و نمی گذشتند زیرا بر این باور بودند که روحانی جماعت به مسائل دنیوی وابسته نیست و عاری از زر و زور و تزویر است و از همین رو است که همواره در هر تنگنایی به این خدا جویان روحانی متوسل می شدند چرا که روحانیت را آخرین ملجا و سنگر ضعفا در مقابل زور مندان و ستمگران می دیدند، اما با چنین سابقه ای از عالمان دینی، در مدت 29 سال گذشته، نوع عملکرد جامعه ی به قدرت رسیده ی روحانی، باعث گردید که آن باوردیرینه کم کم رنک باخته تا بدانجا که با محکمه هایی از نوع محکمه ی افرادی چون شهرام جزایری، جوان 29 ساله ای که با برملا کردن زوایایی از روابط مالی خود با برخی از شخصیت های سیاسی و روحانی، روابط سنتی و مدرنیته ی جامعه با روحانیت را به چالش می کشد، و به مخدوش کردن افکار عمومی دامن می زند، اگر چه وجود سوابق گسترده روابط روحانیت با اقشار مردم و اصناف پاسخگوی برخی از ابهامات ناشی از این نوع ارتباطات مالی است اما در موقعیتی که این گروه از جامعه که هدایت نظام را در دست دارند دیگر جوابگو نخواهد بود….. و یا در واقعه ی دیگری که منجر به کشته شدن یک مامور نیروی انتظامی به دست فرزند یک روحانی کسوت (وزیر سابق وزارت اطلاعات )است که عاقبت هم با تبرئه آقازاده ی ششلول بند، آن ماجرا فیصله می یابد……و یا در ماجرای پر سر و صدای شرکت نفتی استات اویل و قضیه ی رشوه گرفتن یکی از آقازاده های روحانی کسوت است که رسیدگی به پرونده ی آن رشوه گیری هنوزهم برای مردم لاینحل مانده……….و، صد ها مورد دیگر که همه ی آن ماجرا ها و حکایت ها که در طول این 29 سال زمامداری روحانیت بر این کهنه دیار گذشته است، گوشه ای از پاسخ به چرایی فرق بین روحانیت دیروز و امروز است، روحانیتی که از گذشته هر چه از آن بیاد داریم مناعت طبع است بی نیازی که همواره از دربند کردن شهباز بی نیازی سیمرغ قاف قناعت، در قفس تمنیات نفس وحشت داشته اند.
در منتخب التواریخ نقل است، روزی نادر شاه را با سید هاشم خارکن، که از علمای نجف بود و از راه خار کنی و فروش آن امرار معاش میکرد، ملاقاتی افتاد و نادر به آن عالم ربانی گفته بود: “آقا شما واقعا همت کرده اید که از دنیا گذشته اید، ” و در پاسخ از آن پیر فرزانه این پاسخ را شنید که: “همت ؟ بر عکس، شما همت کرده اید که از آخرت گذشته اید “. و حال در چنین مقطعی از تاریخ که اداره امور کشور در دست روحانیون است، باید دید تا چه حد امکان گفتن این جمله ی تاریخی فراهم است تا به آن گروه از کسانی که در کسوت روحانیت به آنچه که در شان این روحانیت نیست انجام میدهند، بگوئیم، آقایان شما واقعا همت می کنید که از آخرت تان می گذرید.
بهر روی چرایی تنزل جایگاه روحانیت و یا حداقل کم رنگتر شدن آن در بین مردم، به دلیل فراموشی یک اصل مهم است، آن هم فراموشی که از سوی جامعه روحانیت صورت می گیرد، چرا که بنا بر توصیه پیران و خردمندان گذشته و حال، احترام امام زاده قبل از هر چیز، بر متولی آن واجب است بعبارتی واضح تر اگر روحانیون در اعمال و کردار خود آنچنانکه در بین روحانیت رایج است، مراقبه و مراعات وجود نداشته باشد، آن هم در زمانی که این قشر خدا جوی حاکم بر جان و مال و ناموس مردم هستند، همین مردمی که احترام روحانیت را اجل می دانند، گناه حتی یک روحانی نمارا به پای همه جامعه روحانیت می گذارند آنچنانکه کرده اند تا دغدغه ی برای همه عالمان و روحانیون خاصه رئیس مجلس خبرگان گردید.