دادگاه فرمایشی ندارید قربان؟

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

هنوز نه به دار است، نه به بار است، حاج آقا از حکم طرف خبردار است. باز هم 2537 بار خداراشکر که مملکت ما مملکت امام زمان است و در آن هیچ دادگاهی فرمایشی نیست، نه صد نفر صد نفر محاکمه می کنیم، نه متهمی را که از سه ماه قبل از وقوع جرم زندانی بوده، محاکمه و اعدام می کنیم، نه اعتراف زورکی می گیریم، نه بطری برای کشف حقیقت استعمال می کنیم، نه در نمازجمعه رسما اعلام می کنیم که نه تنها اعتراف زورکی اشکال ندارد، بلکه هر کسی که اعتراف نکند مجرم است. رهبر نظام در ملاقات با امیر قطر اعلام کرد “ دادگاه رفیق حریری فرمایشی و حکمش مردود است.” با اعلام این نظر 254 نفر در لبنان و سه برابر همین تعداد در تهران دچار چت سنگین شده و راهی بیمارستان شدند. یکی از آگاهان گفت: “ دادگاه رفیق حریری در لبنان چه ربطی به ایران دارد؟” امیر علی آگاهان، برادر همین آگاهان نیز گفت: “ حالا بفرض دادگاه لبنان به ایران مربوط باشد، به امیر قطر چه ربطی دارد؟” سولماز آگاهان، خواهر امیر آگاهان از سوی یکی از مقامات مصرع دوم بیت اول رهبری اعلام کرد “ پولشو می دیم، ماهی 25 میلیون دلار” یکی از مقامات قطری گفت: “ فعلا 27 کارشناس وزارتخارجه ما در حال تلاش هستند که ببینند این ماجرا چه ربطی به قطر دارد.” ظاهرا گفته شده است که در سفر اخیر احمدی نژاد مقدار معتنابهی ماست برای حل مشکل دادگاه رفیق حریری قرار بود استفاده شود، اما ظاهرا ماست مذکور به جای نامناسبی مالیده شده است.

 

دستگیر می کنیم، گاز می گیریم، قندان پرت می کنیم

 

این هم مشکلی است که یک حکومت که تا یک سال قبل خودش را جزو ابرقدرت ها می دانست و شش ماه قبل به این نتیجه رسید که بزودی جزو قدرت های اول جهان می شود، و دو سه روز قبل به این نتیجه رسیده که باید کلاهش را محکم بگیرد که باد نبرد، همین دولت دولتی است که می تواند هم زندان داشته باشد، هم مدرک داشته باشد، هم شهامت داشته باشد، هم زورش زیاد باشد، هم تنها حکومتی باشد که در تمام این کره زمین، شاید هم در منظومه راه شیری، بیخودی شلافه نشوید از این منظومه ای که در آن زندگی می کنیم، که دادستان کل، و سخنگوی قوه قضائیه اش، اعلام کند: “ اگر مصالح نظام اجازه دهد همین امروز سران فتنه را دستگیر می کنیم.” حالا چرا دستگیر نمی کنند، برمی گردد به مصالح نظام. مصالح نظام اظهار داشت: “ ما فعلا داریم فارسی وان نگاه می کنیم، وقتی فرصت کردیم می بینیم این مرتیکه چی گفت.”

 

رفت، آمد، رفت، آمد، رفت……

 

متکی که رفت، حالا بخاطر اینکه تلفظش خوب نیست که به یارجونی گفته یار فلونی، یا بخاطر اینکه اصولا از اول دعوا بوده و حالا زیادی بالا گرفته، ولی طرف که رفت، مراسم تودیع هم که گذاشتید، برای چه دروغ می گوئید؟ رحیمی گفت “ متکی در جریان برکناری اش بود” متکی هم گفت “ رحیمی دروغ می گوید من در جریان نبودم.” این مال دو روز قبل، یک روز قبل بذرپاش رئیس سازمان جوانان کشور و جوان مورد علاقه دکتر که یک دفعه تبدیل به جوان مورد علاقه یکی دیگر شد، از کارش برکنار شد. میر تاج الدینی اعلام کرد “ بذرپاش اعلام کرده بود که می خواهد ادامه تحصیل بدهد و تمایل به حضور در کار اجرایی ندارد.” یک جوری حرف زده انگار بقیه آنهایی که می خواستند ادامه تحصیل بدهند، مثل مرحوم کردان و دانشجو و رحیمی و احمدی نژاد و غیره، برای ادامه تحصیل چقدر وقت شان تلف شده، می روی ناصر خسرو، شش میلیون می دهی، نیم ساعت ادامه تحصیل می دهی با سه تا امضا برمی گردی. کدام خری برای نیم ساعت ادامه تحصیل از چنین کاری استعفا می دهد؟ به همین دلیل بود که بذرپاش اعلام کرد که “ سخنان میرتاج الدینی صحت ندارد.” من نمی فهمم، دولتی که کشتی کشتی اسلحه به لبنان می برد و صدتا صدتا مخالف دستگیر می کند، چه ترسی دارد از اخراج یک عضو دولت که این همه پیچ می دهند و آخرش هم سر پیچ کلی سر و صدا راه می افتد. حالا این که رفت، آن یکی که آمده است هم خودش از هیچ چیز خبر ندارد. خانم فرحناز ترکستانی که توسط رئیس جمهور به عنوان رئیس سازمان جوانان کشور تعیین شد، اعلام کرد که “ به دلیل بیماری از رئیس جمهور درخواست کردم این مسوولیت رزا به فرد دیگری بسپارند.” رئیس جمهور هم جواب داده که “ ما که اگر بیمار نبودیم هیچ کدام مسوولیت دولتی نمی گرفتیم.” فرحناز خانم هم بلافاصله گفت “ پس با اجازه بزرگترها بعععله” حالا این دو تا را رها کنید، آقای رامین را محکم بچسبید. محمد علی رامین که رادیو را با چاله میدان عوضی گرفته بود و از قضای روزگار فلک زده مسوول مطبوعات کشور شده بود، هم برکنار شد و بعد از برکناری مراسم جشن و شادی برگزار کرد و گفت “ تغییر مسوولان نظام اسلامی امری مفید و ضروری است.” مردم هم پاسخ دادند “ ای قربون دهنت، تو که داری می ری بقیه رم با خودت ببر.”

 

دایره اصولگرایی شد قد گوش خروس

 

من نمی فهمم این شکاف هر چه گشادتر می شود دایره اصولگرایی تنگ تر می شود. تا همین یک سال قبل گاهی از آن دایره اصولگرایی یک صدایی از عسگراولادی و بادامچیان و باهنر و مرتضی نبوی و ناطق نوری و خیلی های دیگر به گوش می رسید، اما به نظر می رسد از وقتی که بقول بادامچیان جریان سبز مرده است، به جای اینکه سبزها خفه بشوند، جریان اصولگرایی ساکت شده است. علی لاریجانی گفت: “ نباید دایره اصولگرایی را تنگ کرد.” دکتر آگاهان، استاد ریاضی دانشگاه آزاد رودهن اعلام کرد دایره مذکور فعلا تبدیل به نقطه شده و فعلا از پذیرش افراد جدید در دایره قدیمی خودداری می گردد.

 

بوم، تق، یارانه، دیگر اثر ندارد

 

آدم بعضی اوقات نمی فهمد چرا یک اتفاقی که باید یک جور دیگر بیافتد، چرا اینجوری می افتد؟ مثلا یک انتخابات در ایران برگزار شد، در نتیجه 5000 نفر زندانی، صد نفر کشته، ده نفر اعدام، ده روزنامه تعطیل و پنج حزب منحل شدند. معلوم نیست انتخابات برگزار می شود یا بمب اتمی منفجر می شود. دیروز هم طرح یارانه هدفمند اجرا شد، سه وزیر و معاون وزیر برکنار شدند، یازده نفر در بلوچستان اعدام شدند، شش نفر از روزنامه نگاران و مخالفان زندانی شدند، دو فیلمساز هر کدام به شش سال زندان محکوم شدند و رابطه با انگلیس قرار است قطع شود. معلوم نیست یارانه می خواهند بدهند، یا جنگ جهانی بکنند. بابا اعصاب تو کنترل کن.