تابستان همین امسال بود که در اخبار آمد فرهاد آئیش قصد دارد نمایشنامه خرده جنایت های زن و شوهری نوشته اریک امانوئل اشمیت را تبدیل به تله تئاتر کرده و مصر است تا از نیکی کریمی و محمد رضا فروتن به عنوان بازیگران نقش های اصلی استفاده کند. این انتخاب باعث شد تا هاله ای از کنجکاوی پیرامون این نمایش شکل بگیرد، ولی اینک که نمایش پخش شده به نظر می رسد آئیش بیش از تماشاگران مرعوب حضور این دو ستاره سینما در نمایش خود شده است…
خرده جنایت های زن و شوهری
کارگردان: فرهاد آئیش. نویسنده : اریک امانوئل اشمیت. ترجمه: شهلا حائری. کارگردان تلویزیونی: مسعود فروتن. طراح صحنه: فرشید موثق. طراح لباس: بهیه خوشنویسان. تهیه کننده: علی اصغر آزادان. بازیگران: محمد رضا فروتن، نیکی کریمی.
یک شب لیزا، همسر نویسنده خود ژیل را که گویا بر اثر حادثه ای در بیمارستان بستری شده بود، به منزل می آورد. ژیل در گفت و گو با لیزا می کوشد خود را باز شناسد. اما لیزا به جای واقعیت مهملاتی را به او تحویل می دهد. تا اینکه مشخص می شود ژیل اصلا حافظه اش را از دست نداده و دست لیزا رو می شود. این بازی دروغ و واقعیت تا جایی ادامه پیدا می کند که در می یابیم لیزا قصد داشته ژیل را به قتل برساند.
سوپر استارها در نمایش تلویزیونی
اریک امانوئل اشمیت در ایران نویسنده شناخته شده ای است. تا کنون از وی دو اثر روی صحنه رفته و اجرای سومین کارش نیز به تازگی آغاز شده است. برای نخستین بار علیرضا کوشک جلالی بود که با اجرای نمایش مسیو ابراهیم و گل های قرآن این نویسنده را به ایران معرفی کرد و پس از آن خیلی زود نمایشنامه هایش ترجمه و چاپ شد. سهراب سلیمی همین نمایش خرده جنایت های زن و شوهری را روی صحنه برد و هم اکنون نیز همین کارگردان متنی دیگر از این نویسنده یعنی مهمانسرای دو دنیا را در تالار اصلی تئاتر شهر روی صحنه دارد.
تابستان همین امسال بود که در اخبار آمد فرهاد آئیش قصد دارد نمایشنامه خرده جنایت های زن و شوهری را تبدیل به تله تئاتر کند. در این سال ها به دلیل سیاست های نامناسب ارشاد در زمینه تئاتر بسیاری از کارگردان ها به تلویزیون کوچ کردند- همانند سینما- و به تولید تله تئاتر مشغول شده اند. تا اینجا مسئله چندان چیز تازه ای نبود تا اینکه شنیده شد او مصر است تا از نیکی کریمی و محمد رضا فروتن به عنوان بازیگران نقش های اصلی استفاده کند. فروتن پیش تر تجربه بازیگری در تئاتر را داشته اما کریمی نه تنها برای نخستین بار تئانر بازی می کرد که حتی اولین باری بود که در صفحه تلویزیون دیده می شد. البته فیلم های سینمایی او بارها روی آنتن سیما رفته بودند، اما زمینه حضور مستقل و اختصاصی در تلویزیون چیز دیگری بود.
نمایش تولید و آماده شد و چهارشنبه هفته گذشته از شبکه 4 به نمایش در آمد. نمایش با متن اصلی تفاوت های بسیاری داشت که این ضربه گویا به دلیل شتاب در تولید به پیکره کار زده شده بود. از دیگر سو آئیش خود مرعوب حضور دو ستاره سینما شده و کوشیده بود از حضور سینمایی آنها در یک فضای تئاتری حداکثر استفاده را ببرد.
بازیگران در میزانسن هایی نه چندان پیچیده و ثابت تند و تند دیالوگ هایشان را گفتند و نمایش را در مدت 75 دقیقه به پایان رساندند. نمایش خرده جنایت های زن و شوهری از نظر داستانی و روانشناسی بسیار پیچیده است و دائم شخصیت های خود را در موقعیت هایی متناقض قرار داده و چهره آنان را تغییر می دهد. دائم جای پروتاگونیست و آنتا گونیست در آن تغییر می یابد و این در کنار تم مدرنی که دارد از نقاط قابل توجه اثر محسوب می شود. اما آئیش هیچ خط کشی میان این فضاها قائل نشده و تمام آنها را در هم آمیخته بود.
بازیگران کار نیز به یک شیوه ثابت و مونوتون دیالوگ می گفتند و گویا آگاهانه به تغییرات مبنای شخصیتی توجه نمی کردند. حتی در بسیاری از لحظات که نمایش احتیاج به سکوت دارد تا تعلیق نمایش بیشتر شود، آئیش بی توجه از کنارمی گذرد. در نهایت تماشاگر با نمایشی رو به روست که بازیگرانش چند دیالوگ گفته و رفته اند. با این حال نوک پیکان انتقاد ها همه متوجه بازیگرانی نیست که گویا هیچ آمادگی برای حضور در این کار نداشته اند؛ بلکه خود کارگردان هم فضا را بسیار دم دستی درک و پرداخت کرده است.
یکی از مشکلات نیکی کریمی در بازیگری صدای اوست که بارها مورد انتقاد قرار گرفته است. این صدا این بار در صحنه هایی که وی در نقش لیزا مجبور است فریاد بزند بیشتر خود را به رخ می کشد و فضای آوایی نمایش را از حالت اصلی خود خارج می کند. در کنار این مسئله کریمی نمی تواند در بازی خود تعلیق ایجاد کند. بازیگر در پایان نمایش دستاویزی نداشته که بتواند به وسیله آن باور کند لیزا به حدی از جنون رسیده بوده تا همسرش را به قتل برساند، اگرچه امانوئل اشمیت تمام این نشانه ها را در متن قرار داده کارگردان و بازیگران نتوانسته اند آنها را بصری کنند.
به دلیل همین عدم توجه به ریزه کاری ها آئیش نتوانسته با تجارب موفقی که در عرصه نمایش دارد از پس هدایت متن و حتی کارگردانی بازیگران آن بر آید و کار در حد تجربه باقی می ماند. خرده جنایت های زن و شوهری به بازیگران اش هم توجه می دهد که بازیگری در تئاتر و سینما بسیار متفاوت است و توشه و اسباب خاص خود را طلب می کند. اگرچه بسیار دوست می داشتم این اجرا اجرایی موفق می شد تا انگاره هایی را در زمینه شیوه حضور بازیگران سینما در تئاتر را بر هم می زد که گویا نشد.
جامعه ما یک جامعه مونولوگ و تکگوست. اغلب حرف هم را گوش نمی دهیم یا نمی فهمیم و یا به دلخواه خود برداشت های متفاوت انجام می دهیم. درام هم در شرایطی شکل میگیرد که ما با خودمان صحبت کنیم… گوشه ای از حرف های رضا گوران کارگردان نمایشنامه “یرما” اثر فدریکو گارسیا لورکا که ادامه آن را خواهید خواند…
گفت و گو با رضا گوران
جامعه ما یک جامعه مونولوگ است
یارتا ستایش
آقای گوران در برهه زمانی که فشارهای سیاسی به شدت هنر و فرهنگ ایران را تضعیف نموده و همه کار برای یک جامعه هنری مثل تئاتری ها یا سینمایی ها به سختی صورت می گیرد، آیا با اجرای نمایش “یرما”به دنبال ارائه مفاهیم خاصی هم بوده اید؟
من اصولا با سیاست میانه چندان خوبی ندارم. بنابراین قبول نمی کنم که نمایش یرما یک نمایش سیاسی است، اعتقاد دارم این نمایش به قدری جنبه های دراماتیک زیادی دارد که فارغ از دیدگاه های سیاسی می تواند در شکل کمدی نیز روی صحنه برود. قبول دارم فضایی که لورکا در نمایشنامه یرما به وجود آورده به دلیل شباهت های بسیار زیاد فضای اجتماعی کشورهای اسپانیا و ایران می تواند ما به ازای بیرونی در کشورمان داشته باشد و تا حدی نزدیک به شرایط سیاسی و اجتماعی کشورمان باشد اما اینکه این نمایش، یک اثر نمایشی با بیان اندیشه های سیاسی است مساله ای است که به هیچ عنوان نمی توانم آن را بپذیرم. به نظرم این متن ارزش های انسانی بسیار زیادی دارد که چادری سیاه برروی تفکرات سیاسی می گذارد.
دلیل انتخاب این نمایش برای اجرا چه بود؟
پس ازاتمام تئاتر “می خوام بخوابم” که پارسال در کارگاه نمایش به روی صحنه رفت، قراربراین شد تا این بار در فضایی متفاوت بر روی آثار لورکا تحقیقات گسترده ای را آغاز کنم و بر مبنای این تحقیقات نمایشنامه ای از لورکا را به روی صحنه ببرم.بنابراین تحقیقات زیادی بر نمایشنامه های عروسی خون، خانه برنارد آلبا، یرما و همچنین نمایشنامه ترجمه نشده” پرده خیال “ انجام دادم که سرانجام تصمیم گرفتم نمایشنامه یرما را که در کشورمان کمتر به روی صحنه رفته و قابلیت اجرای شیوه مد نظر ما داشت را برای حضور در بخش بین المللی جشنواره تئاتر فجر ارائه دهم.ابتدا تصمیم داشتم 24 ساعت پایانی زندگی لورکا را به صحنه بیاورم اما به دلیل فرصت کمی که تا جشنواره فجر داشتم این اتفاق نیفتاد.
آیا در تمرین ایده ای داشته اید که نتوانید آن را اجرا کنید؟
بله. به هرحال اینجا ایران است ونمی توان هرایده ای را به شکل عینی اجرا کرد.یکی از ایدههایی که دوست داشتم اجرا کنم و هیچ وقت عملی نمیشود زمان باز نمایش بود. یعنی دوست داشتم این کار از یک ساعتی به صحنه برود، ولی زمان پایان آن مشخص نباشد و تماشاگر خودش تصمیم به ترک سالن بگیرد که البته با توجه به موقعیت جشنواره و امکانات حاضر این اتفاق عملی نیست.
تاثیرات شما از جامعه پیرامون تان در نمایش فعلی هم دیده می شود؟
جامعه ما یک جامعه مونولوگ و تکگوست.اغلب حرف هم را گوش نمی دهیم یا نمی فهمیم و یا به دلخواه خود برداشت های متفاوت انجام می دهیم. درام هم در شرایطی شکل میگیرد که ما با خودمان صحبت کنیم، پس از آنجا که در این جامعه ما مدام در حال صحبت با خودمان هستیم میتوانیم از همین دریچه هم به نمایش “یرما” نگاه کنیم، یعنی من این اثر را از دید یرما دیدم.
دراجرای نمایش “یرما”دست به تغیییرات گسترده ای در مقام کارگردان و در رابطه با متن اصلی زده اید به طوری که شیوه اجرایی شما متفاوت تراز دیگراجراها بوده است.د رمورد این توضیح می دهید؟
بله. از همان آغاز تمام تلاش خود را انجام دادم که نمایش یرما یک نمایش کاملا متفاوت در مقایسه با اجراهای قبلی این نمایشنامه باشد و به هیچ عنوان دوست نداشتم فقط عین ترجمه نمایشنامه را به روی صحنه ببرم و آن را به روح لورکا تقدیم کنم، زیرا معتقدم کارگردان یک مولف است که در اجرای این نمایشنامه ها با مقوله دراماتورژی مواجه می شود و در عین وفاداری به ذهنیت متن آن را برای اجرا آماده می کند.
درمورد تغییرات صورت گرفته در متن برایمان بگویید.
من در اجرای این نمایش تمام اشعار موجود در متن اصلی نمایشنامه را حذف کردم زیرا این اشعار اسپانیایی اگر بخواهند به ایرانی ترجمه و سپس برای مخاطب ایرانی اجرا شوند معنا و مفهوم واقعی خود را از دست می دهند در واقع مثل این است که ما بیاییم و شعرهای اسپانیایی را با موسیقی سنتی ایرانی بخوانیم.
در واقع متن لورکا دراماتورژی شده و تماشاگر باید ذهنیت لورکا را در اجرا پیدا کند. به هر حال کارگردان یک مولف است و برای خود تعریفی دارد. با مفاهیم سنتی نمی توانیم به سراغ اتفاقات معاصر برویم، بنابراین باید با استفاده از این نمایشنامه های ارزشمند سنتی دافعه آثار معاصر را از بین ببریم و اجازه تجربه را به هم دیگر بدهیم.
آیا تا به حال اجرایی از این نمایش دیده اید که در شما و کارتان تاثیرگذار باشد؟
تا به حال اجرای حرفه ای از یرما ندیدم و من با توجه به شیوه اجرایی که دنبالش بودم این اثر را به صحنه آوردم. برای اجرا اول ساختار چرخشی در ذهنم بود ولی بعد تصمیم گرفتم چند تا یرما در صحنه داشته باشم و وجهه دیگری از این نمایشنامه ارایه کنم.
فکرمی کنید عمده مشکلات کارگردانان ایرانی در برخورد با متون ایرانی چیست؟
متاسفانه اطلاعات ما از آثاری هنری خارجی اطلاعات محفلی است، این مشکلی است که امروز تئاتر ما با آن مو اجه شده است.
در مورد چگونگی کار را خانم هدیه تهرانی و نقش ایشان به عنوان طراح صحنه و لباس در تولید کار برایمان بگویید.
خانم تهرانی بعد از پایان بازبینی نمایش در جشنواره تئاتر فجر به گروه ما اضافه شدند و در همان ابتدای شروع به کار از وی خواستم تا فضایی را برای ما طراحی کنند که هیچ چیزی در آن نفوذ نکند و وی به عنوان طراح صحنه نمایش فضایی را برای ما طراحی کردند که شیشه ای است و آن را در صحنه نمایش اجرا کردند.به دلیل اینکه بسیاری از ایده های خانم تهرانی مکمل کار بود ما به نسبت این تغییرات در طراحی اثر را هم برای اجرا تغییر می دادیم و برای من این مساله عجیب بود که وی تا چه حد مطلوبی تئاتر را می شناسد. و به نظر من وی در جشنواره تئاتر فجر میتوانست جایزه اول را دریافت کند.
نمایش بعدی شما چیست؟
نمایشنامهای نوشته حسین پاکدل بر اساس یکی از رمان های گراهام گرین برای حضور در بخش چشم انداز بیست و هفتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر. این پروژه از جمله آثار نمایشی خواهد بود که توسط بازیگران داخلی و خارجی به روی صحنه خواهد رفت.