هاشمی رفسنجانی در همایش “تبیین سیاستهای کلی نظام و نظارت بر اجرای آن” طی سخنانی درباره سابقه مجمع تشخیص مصلحت نظام سخن گفت و تاکید کرد: “پس از اینکه پیشنویس قانون اساسی در شورای انقلاب مورد بحث قرار گرفت و تقدیم امام خمینی (ره) شد و علما نیز در باره آن اظهارنظرهایی کردند، هیچ کس بحثی از مجمع تشخیص مصلحت نظام و حتی ولایت فقیه نداشت. نخستین بار که در مجلس تصویب قانون اساسی بحث شد، بخش ولایت فقیه وظایف و اختیارات ولی فقیه تا حدودی در مجلس خبرگان تعیین شد اما مجددا صحبتی از نهادی به نام مجمع تشخیص مصلحت نظام نبود. اما پس از ده سال از انقلاب زمانی که بنبستهای متعددی در مسیر بوجود آمد، جای خالی نهادی به نام مجمع تشخیص مصلحت نظام احساس شد.”
او اضافه کرد: “در آن زمان یک سری از قوانین بین شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی در حال رفت و برگشت بود و با بنبستهایی مواجه شده بود. در نهایت امام به این نتیجه رسیدند که باید نهادی باشد تا این بنبستها را برطرف نماید. این موضوع به اطلاع سران قوا رسید و ما نیز طی نامهای از امام خواستیم که این ایده خود را اجرایی نماید. مبنای مجمع تشخیص مصلحت نظام این است که اگر مصلحتی برای نظام تشخیص داده شود این مصلحت میتواند قانون اساسی و فتاوی شرعی را دور بزند و چنانکه لازم بود نظرات شورای نگهبان را نادیده بگیرد.”
هاشمی رفسنجانی همچنین با اشاره به نقش نظارتی این مجمع که توسط سیدعلی خامنه ای به آن واگذار شده است، اضافه کرد: “ اگر دولتی تمایل به نظارت مجمع نداشته باشد اتفاق نمیافتد، در دوره آقای خاتمی این مشکل مطرح بود. ما در دوره ایشان جلسات بسیار طولانی با نمایندگان ایشان داشتیم اما آییننامه نظارتی به اندازه خیلی محدودی اصلاح شد. ما در دوره آقای احمدی نژاد نیز با این مشکل روبرو بودیم؛ چرا که احمدی نژاد خیلی صریح میگفت که من اصلا مجمع را قبول ندارم و ابایی نیز از طرح این موضوع نداشت وقتی که سند چشمانداز نیز منتشر شد نیز هر کجا که این سند را قبول داشت عمل میکرد و در بخشهایی که مخالفت داشت عمل نمیکرد.”
سخنان هاشمی رفسنجانی از چند جهت اهمیت داشته است. او در ابتدا مجمع تشخیص مصلحت نظام را همانند نهاد ولایت فقیه دانسته که هیچ کدام در پیش نویس قانون اساسی ذکر نشده بود. ولایت فقیه در مجلس بررسی قانون اساسی به پیش نویس اضافه شد، اما شورا [و بعدها مجمع] چند سال بعد و با افزایش اختلاف در قوه قانونگذاری تاسیس گردید. شورای نگهبان مصوبات مجلس را بصورت مکرر رد می کرد و مجلس بار دیگر همان مصوبه را تصویب می نمود. مهمترین مورد اختلاف در آن زمان قانون کار بود که شورای نگهبان حاضر به تایید آن نبود و بالاخره از آن اختلاف شورای تشخیص مصلحت، زاده شد.
تاکید هاشمی رفسنجانی بر جایگاه تشخیص مصلحت نظام با توجه به جنگ قدرتی که بر سر آینده رهبری در ایران جریان دارد، اهمیتی مضاعف دارد. هاشمی تاکید می کند که “بن بست” ایجاد شده با تاسیس شورای مزبور رفع شده و در واقع آیت الله خمینی، شخصا امکان حل بن بست را نداشته و ناچار به ارجاع “مصلحت” به گروهی بزرگتر شده است. هاشمی رفسنجانی البته توضیح نمی دهد که خمینی چگونه می توانست خارج از چارچوب قانون اساسی، محفلی جدید را تشکیل دهد و و بصورتی غیرقانونی برخی اصول قانون اساسی را نادیده بگیرد و به تعبیر او “دور بزند.”
البته تشکیل خودسرانه مجمع تشخیص مصلحت نظام، تنها اقدام خلاف قانون آیت الله خمینی نیست. ده ها نهاد خلاف قانون در جمهوری اسلامی که بخشی از آنها هنوز هم به کار خود ادامه می دهند، میراثی است که از او برجای مانده است. نهادهایی همچون شورای انقلاب فرهنگی، دادگاه ویژه روحانیت و دادگاه انقلاب از جمله نمونه های دیگری هستند که بصورتی رسمی مشغول پایمال کردن قوانین کشور و از جمله قانون اساسی بوده اند. البته مهمترین اقدام غیرقانونی روح الله خمینی، ایجاد نهادی غیرانتخابی برای تجدید نظر در قانون اساسی بود. چون در قانون اساسی راهی برای تغییر آن پیش بینی نشده بود، حقوق دانان معتقد بودند که تنها راه ممکن تشکیل مجدد مجلس موسسان قانون اساسی است و تنها نهادی که صلاحیت تغییر قانون اساسی را دارد، همان نهادی است که آن را بوجود آورده است. اما خمینی هیاتی انتصابی مشخص کرد و در حالی که اجازه هیچگونه اعتراضی در این مورد وجود نداشت، قانون اساسی جمهوری اسلامی با روندی غیرقانونی دستکاری شد.
بخش دیگری از سخنان هاشمی رفسنجانی درباره مقاومت دولت ها در برابر نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام است. او در طعنه ای که می زند هم دولت خاتمی و هم دولت احمدی نژاد را به صورتی یکسان مورد انتقاد قرار داده است. رسانه های اصلاح طلب، تنها به برجسته کردن کنایه او به احمدی نژاد پرداخته اند. روزنامه اعتماد تیتر اول خود از سخنان هاشمی را چنین برگزیده است: “کنایه هاشمی/احمدینژاد میگفت مجمع تشخیص مصلحت را قبول ندارم” روزنامه شرق گزارش این سخنان را با عنوان “هاشمیرفسنجانی: احمدینژاد خیلی صریح میگفت من اصلا مجمع را قبول ندارم.” منتشر کرده است. روزنامه آرمان نیز از قول هاشمی نوشته است: “احمدی نژاد می گفت مجمع را قبول ندارم.”
اما به نظر می رسد که پس از انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری، آرایش نیروهای سیاسی در ایران تغییری اساسی کرده باشد. هاشمی رفسنجانی اکنون مدتهاست که در حال فاصله گرفتن از اصلاح طلبان و سیدمحمد خاتمی است. گرچه این تلاش توسط رقیبان سیاسی رفسنجانی چندان جدی گرفته نشده است، اما او ارسال نشانه ها را رها نمی کند. چندی پیش او در اقدامی مشابه سخنان محرمانه خود در سال 1387 را منتشر کرد که انتشار آن سخنان هم معنی دار تلقی شد. او در آن متن هم علاوه بر انتقاد از احمدی نژاد، درباره اصلاح طلبان گفته بود: “من در دوره آقای خاتمی در تمام خطبهها علیه مشارکت و دوستانشان حرف میزدم. یکی از حرفهای مهم من این بود که اینها آمدهاند به ما درس مردمسالاری بدهند، در حالی که مردمسالاری از انقلاب شروع شد. میگفتم میخواهید اصلاحات کنید، در حالی که اصلاحات در ذات انقلاب است، همیشه میگفتم. این اشکال را در آنها هم میدیدم. هیچ وقت ندیدید از دولت آقای خاتمی حمایت کنم.” او تاکید کرده بود: “شما دیدید که من از دولت خاتمی حمایت کنم؟ […] یعنی من از دولت آقای خاتمی حمایت کردم؟ […] رهبری حمایت میکردند ولی من حمایت نمیکردم. همان موقع به رهبری گفتم که اینها مسیر درستی نمیروند.”
در این مدت، حسن روحانی هم مشابه هاشمی رفسنجانی رفتار کرده است. او پس از انتخاب شدن به ریاست جمهوری و در طی این یکسال و چند ماه، حتی یکبار هم به دیدن خاتمی نرفت. در حالی که در آستانه انتخابات به دیدن او رفته و بارها در سخنرانی های انتخاباتی اش خود را به او نزدیک دانسته بود.
به نظر می رسد که هاشمی رفسنجانی و متحدان او در حال آماده شدن برای تصمیمی دیگر در انتخابات آینده مجلس شده اند. شاید نشانه های این تصمیم به مرور آشکارتر شود. چندی پیش حسین مرعشی در گفتگو با روزنامه آرمان و در پاسخ به این پرسش که “گفته میشود خاتمی، هاشمی و ناطقنوری در انتخابات مجلس آینده لیست اصلاحطلبان و انتخابات را هدایت میکنند” تاکید کرده بود: “نه تحلیل صحیح و نه تعبیر صحیحی است، چه کسی گفته است که خاتمی، ناطق و آیتالله هاشمی قرار است در انتخابات نقش اجرایی ایفا کنند و لیست بدهند. لیست خاتمی و هاشمی برای انتخابات مجلس شوخی است. خاتمی محور اصلاحطلبان و آیتالله هاشمی رجل مورد اعتماد و تکیهگاه فعالین سیاسی اصلاحطلب و غیراصلاحطلب است. بنابراین هیچکدام از این افراد شناختهشده در انتخابات لیست نمیدهند. نقش این بزرگان تعریف شده است، وارد مسائل و درگیریهای احزاب نمیشوند.”