عدالت کور و حق طلبی مادر ستار

تقی رحمانی
تقی رحمانی

داستان تلخی است ماجرای ستار بهشتی. چرا که حکومتی که قاضی القضات آن مدعی است که مجری عدالت شریعت شیعه و علی است،توانسته پرونده بررسی مرگ ستار را از مسیر خود منحرف کند. مطلب از این قرار است که ماموران امنیتی توانسته اند از پدر وی رضایت بگیرند؛ پدری که قربانی شرایط سخت اجتماعی بوده و مدتها از خانواده جدا بوده است. و ستاری که درحقیقت هم پدر و پسر خانواده بوده و به گفته مادرش به عنوان سرپرست خانواده حتی ازدواج خود را به تاخیرانداخته بود.

ستاربهشتی منتقد حکومت بوده و پس از دستگیری زیر شکنجه قرار گرفته و اینک مشخص شده که در زیر شکنجه کشته شده است. اما حکومت زور پرور تلاش کرده که از پدرستاررضایت بگیرد؛ که ظاهرا این امضا را هم از وی گرفته است. مطابق قوانین داخلی این امضا باعث می شود که حق خواهی مادر ستار تحت الشعاع قرار بگیرد.

حکومت با این اقدام به گزمه های - مست از قدرت –اطمینان داده است که درحمایت حکومت از خود تردید نکنند. اگر چه مطابق قوانین ایران باز دادستان می تواند دعوا را به محکمه ببرد، چون پرونده ستار ابعاد سیاسی و اجتماعی دارد و دعوای شخصی نبوده وحتی دادگاه انتظامی هم می تواند طرح دعوا کند چون مطابق قوانین داخلی مشخص شده که رفتار مامور،جرم محرز بوده است. باز هم مطابق قوانین داخلی کمیسیون اصل 90 مجلس هم می تواند پرونده پرسش از قوه قضائیه را راه بیندازدو تا به نتیجه رساندن کار آن را ادامه دهد؛ اما همه این اقدامات متوقف شده است.

اینک در شرایطی که وکیل پرونده هم تحت فشار است،مادرستارکه در حقیقت وارث اصلی خون پسر است ـ چون به جان پرروده و به اشک، جان به آب حیات داده ـ می گویدازخون پسر نمی گذرد.

 حال انتظار آن است که گزارش گر ویژه حقوق بشر و نهادهای حقوق بشری با طرح پرونده در مجامع جهانی دولت ایران را وادار به رعایت عدالت کنند. آنها می توانند این کار را با پرسش در باره سیری که این پرونده درمراجع قضایی ایران سیرنکرده آغاز کنند و اینکه چگونه این همه اقدامات که می توانسته در پی گیری پرونده، حتی مطابق قوانین داخلی کشور رخ دهد،متوقف شده است.

اما تلخی گزنده، نحوه اجرای عدالت درباره شهروندی ایرانی وازاقشار پایین شهری اما شجاع است که حق گویی کرده است.او که بدون اینکه زبان بلرزد ازحاکم انتقاد کرده، سزایش خوردن ضربات مرگ آور بوده است. به راستی مصلحت نظام که چه ها نمیکند. نظامی که خود را نماینده پا برهنگان می داند با این شهروند جنوب شهری که حق گویی کرده چه نکرده است؟

همیشه گفته اند و باز می گویند که با عمل است که میزان صداقت محک می خورد نه باحرف؟ای مدعیان عدل علی.