مهارت دیپلماتیک

نویسنده

hengameshahidi.jpg

حدود دو سال پیش از انتخاب محمد خاتمی به ریاست جمهوری ایران، در پی عملیاتی انتحاری در محل اقامت نظامیان ‏آمریکایی در ظهران عربستان سعودی که در ژوئن ۱۹۹۶ به وقوع پیوست، 19 نظامی آمریکایی کشته و بیش از ۳۷۰‏‎ ‎نظامی و غیرنظامی آمریکایی زخمی شده بودند. در زمان وقوع این حادثه، انگشت اتهام به سوی ایران اشاره شد، و ‏دولت بیل کلینتون، جمهوری اسلامی را به دخالت در انفجار ظهران متهم کرد. ‏

در همین ارتباط، “ویلیام پری”، وزیر دفاع وقت آمریکا طی سخنانی اعتراف کرد؛ “ما به این نتیجه رسیدیم که عامل ‏عملیات انتحاری در پایگاه آمریکا در عربستان القاعده بوده است، نه ایران‎. ‎معتقدم اسامه بن لادن طراح اصلی انفجار ‏برج‌های الخبر بود؛ اما در آن زمان تمام مدارک علیه ایران بود. آن زمان دلایلی به کلینتون رئیس‌جمهور وقت آمریکا ‏ارائه نشد، به همین جهت نتوانست، من و او را قانع کند که ایران در این حمله دست داشته است.” در همان روزها، ‏تحت نفوذ لابی اسرائیل و مخالفان ایران، گزارش‌های تایید نشده‌‌ای نیز درباره احتمال حمله تلافی‌‌جویانه آمریکا به ‏برخی از پایگاه‌های نظامی ایران در مطبوعات جهان انتشار یافت.‏

چند سال بعد نیز “کلینتون” در خاطراتش نوشت که تصمیم داشته تا حملات محدود و موثری را متوجه ایران کند؛ که به ‏باور تحلیلگران و ناظران بین‌المللی، مهم‌ترین مانع تحقق این تصمیم دولت دموکرات ایالات متحده، عمق روابط ‏استراتژیک “دولت سازندگی” و میانه‌رو آقای هاشمی رفسنجانی با پادشاه عربستان سعودی، و اعتماد متقابل دو کشور ‏در آن زمان بود. در آن زمان، علاوه بر متهم شدن ایران به دخالت در انفجار ظهران، پرونده‌‌های دیگری نیز مانند ‏انفجار در مقر یهودیان آرژانتین (آمیا) و سفارت اسرائیل در بوئنوس‌آیرس، ترور ناراضیان ایرانی در خارج از کشور ‏به ویژه قتل سران حزب دموکرات کردستان ایران در رستوران میکونوس در برلین و موارد مشابه آن علیه جمهوری ‏اسلامی ایران گشوده شده بود. ‏

هر چند دولت ایران قاطعانه دخالت در این حوادث را تکذیب می‌‌کرد، اما فضای بین‌المللی چنان علیه جمهوری اسلامی ‏تحریک شده بود که کمتر کشوری به تکذیب‌های دولت ایران توجه می‌‌کرد. در واقع، جنگ تبلیغاتی بی‌‌سابقه‌‌ای که در ‏آن دوران بین ایران و کشورهای اروپایی و آمریکا در گرفته بود، از نظر بسیاری از ناظران سیاسی مقدمه‌‌ای برای ‏آغاز جنگی تمام‌عیار بود. در همین شرایط، دادگاهی در آلمان به دخالت برخی از مقام‌های بلندپایه ایران در قتل رهبران ‏حزب دموکرات کردستان ایران در رستوران میکونوس، رای داد و برای علی فلاحیان، وزیر اطلاعات وقت جمهوری ‏اسلامی حکم بازداشت صادر کرد. کشورهای اروپایی نیز به بهانه این حکم دادگاه آلمانی، تمامی سفیران خود را از ‏ایران فرا خوانده بودند؛ به طوری که در عمل روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی با غرب به پایین‌ترین سطح خود تا آن ‏روز تنزل کرد‎. ‎

‎ ‎موقعیت بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران، پس از حماسه دوم خرداد‎ ‎


حماسه شگفتی‌‌آفرین دوم خرداد ۱۳۷۶ این روند را معکوس کرد. پیروزی قاطع “سیدمحمد خاتمی” در هفتمین انتخابات ‏ریاست‌جمهوری، که با مشارکت کم‌سابقه مردم ایران همراه بود، رای دادگاه میکونوس را به دست فراموشی سپرد و ‏دولت آمریکا نیز دیگر سخنی از دست داشتن جمهوری اسلامی در انفجار ظهران و مرکز یهودیان در آرژانتین (آمیا) ‏به میان نیاورد. کشورهای اروپایی که به دلیل حکم دادگاه آلمانی درباره ماجرای رستوران میکونوس، سفیران خود را ‏از ایران فرا خوانده بودند، با مشاهده پیوند “ملت – دولت” و مقبولیت عمومی حاکمیت جمهوری اسلامی، از موضع ‏خویش عقب‌نشینی و سفیران خود را عازم تهران کردند‎. ‎دولت آمریکا نیز با مشاهده ترمیم وجهه بین‌المللی جمهوری ‏اسلامی ایران و استقبال جهانی از رئیس‌جمهور فرهیخته و صلح‌طلب آن، ضمن لغو برخی از تحریم‌های اقتصادی ‏ایالات متحده، از جمله واردات پسته، فرش و خاویار از ایران، خواستار مذاکره رسمی با دولت اصلاح‌طلب خاتمی ‏برای پایان دادن به دو دهه دشمنی بین دو کشور شد. ‏

در پی اتخاذ سیاست‌های “تشنج‌زدایی‌‏‎- Detente ‎‏” و اعتمادسازی “دولت خاتمی”، امید آمریکا به تیرگی روابط ایران و ‏همسایگانش را به کمترین حد ممکن در طول تاریخ معاصر در دیپلماسی منطقه رساند و موجب کاهش حضور نظامی ‏آمریکا در خلیج فارس شد و به پیشنهاد رئیس‌جمهور ایران، سال 2001 از سوی سازمان ملل متحد و جامعه جهانی به ‏عنوان سال “گفت‌وگوی تمدن‌ها” نام گرفت. با مطرح شدن ایده‌های صلح‌طلبانه و حکیمانه آقای خاتمی، از جمله ‏‏”ائتلاف جهانی برای صلح”، کشورهای توسعه‌یافته اروپایی و آسیایی به گسترش روابط با ایران ترغیب شدند و با ‏دعوت‌های رسمی و آکادمیک از رئیس‌جمهور اندیشمند ایران، به سرعت”تصویرImage-‎‏”‏‎ ‎مخدوش شده جمهوری ‏اسلامی در دنیا ترمیم، و از جایگاه و موقعیت بی‌بدیلی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در منطقه و نظام بین‌الملل ‏برخوردار شد. تا جایی‌که این رویکرد جدید سیاست خارجی ایران، سناریوهای ضد ایرانی را در دنیا فاقد کارآیی و ‏ارزش کرد. سیاست “تشنج‌زدایی” و “واقع‌گرایانه” دولت اصلاحات در بعد امنیتی نیز موجب شد تا گروهک ‏تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) در فهرست گروه‌های تروریستی کشورهای اروپایی و آمریکا قرار گرفته، ‏حساب‌های مالی و دفاتر آنها توقیف، و فعالیت‌های‌ آن به شدت محدود شود. به دنبال این وضعیت بود که مسعود رجوی ‏از “فتنه خاتمی” سخن به میان آورد و بعد از چندین سال وقفه در عملیات‌های تروریستی، با حمایت رژیم بعث عراق، ‏دور جدید اقدامات تروریستی خویش را با هدف بی‌ثبات نشان دادن دولت اصلاحات آغاز کردند‎. ‎


‎ ‎‏ پس از یازده سپتامبر‎ ‎


انتخاب مجدد «سیدمحمد خاتمی» در سال 2001 (1380) با آرایی بیش از دور اول، مصادف با پیروزی جنجال ‏برانگیز «جورج بوش» و معاون افراطی و جنگ‌طلب وی، «دیک چنی»، در ایالات متحده بود. چنی که در کسوت ‏مدیر عامل شرکت نفتی هالیبرتون، قبل از حضور در کابینه بوش، طی چند سخنرانی انتقادی، تحریم‌های اعمال شده از ‏سوی دولت دموکرات بیل کلینتون علیه ایران را «غیرعقلایی‎» ‎خوانده بود؛ این باور را در دو کشور زنده کرد که روند ‏تخاصم میان تهران‎- ‎واشنگتن، کاهش یابد‎. ‎


آقای خاتمی در کوتاه‌ترین زمان ممکن طی پیامی حکیمانه حادثه تروریستی 11 سپتامبر را نفرت‌آور خواند و ضمن ‏ابراز تاسف شدید خود، این اقدام را محکوم کرد. طی 24 ساعت پس از حادثه، تمامی رهبران جهان این عملیات ‏تروریستی را محکوم کردند، اما کمتر پیامی کارکرد پیام رئیس‌جمهور ایران را داشت. در پیام رئیس‌جمهور ایران به ‏تعبیر «محسن امین‌زاده»، معاون وقت وزارت امورخارجه ایران، «حرف چندان تازه‌ای که پیش از آن از سوی ایشان ‏بیان نشده باشد، وجود نداشت. تنها با متن شیوا و دقیقی به مردم آمریکا تسلیت گفته شده بود و تروریسم به هر شکل و ‏هرجا محکوم شده بود؛ و هیچ لطفی نیز به دولت آمریکا در آن دیده نمی‌شد. «تصمیم به موقع و سریع ایران در ‏موضع‌گیری، تاثیر زیادی داشت. ‏

در روزهای بعد رئیس‌جمهور ایران یکی از طرف‌های اصلی مشورت کشورهای اروپایی و سازمان‌های بین‌المللی بر ‏سر این ماجرا بود و به تدریج به عنوان یک متحد جامعه جهانی در مبارزه با تروریست‌های القاعده مطرح شد. این ‏شرایط تا حدود یک سال بعد که با فرصت‌طلبی و تدبیر اسرائیل و تندروهای آمریکا، لحن رئیس‌جمهور ایالات متحده ‏تغییر کرد، ادامه یافت. حادثه تروریستی 11 سپتامبر شرایط‌ و بهانه لازم‌ را برای‌ «یک‌جانبه‌گرایی‎ - ‎Unilateralism» ‎و مقابله‌ با مخالفان‌ سلطه‌ آمریکا در جهان‌ فراهم‌ کرد. در عین حال، اقدام تروریستی القاعده، فرصت ‏واقعی تعامل را میان تهران و واشنگتن به وجود آورد. حمله ایالات متحده و متحدانش به رژیم «واپس‌گرا‎-‎Reactionary» ‎و متحجر طالبان در افغانستان، تاثیر عمیقی بر اوضاع و شرایط ایران می‌گذاشت. ایران که از گروه ‏افراطی طالبان متحمل خسارت مادی و معنوی شده بود، از نابودی آن احساس رضایت می‌کرد. طی این جنگ، ج. ا. ا ‏با آمریکا همکاری، و در شکل‌گیری دولت موقت این کشور در جریان گردهمایی «بُن» (آلمان) در دسامبر 2001، ‏کمک‌های بسیاری کرد.‏

‏ همزمان با این وضعیت، به ادعای طرف‌های آمریکایی، گسترش و تعمیق روابط نیروهای نظامی ایران با حزب‌الله ‏لبنان، حماس و جهاد اسلامی فلسطین و در نهایت دولت خودگردان فلسطین و کشف محوله ارسالی جمهوری اسلامی به ‏فلسطین و «کشتی کارین- 8»، موجب بهانه‌گیری و آغاز اتهامات ایالات متحده علیه ایران شد. به این ترتیب همان‌گونه‌ ‏که‌ «رونالد ریگان»،‌ دولت‌ اتحاد جماهیر شوروی‌ را «امپراتوری‌ شیطانی» خوانده‌ بود، ایران‌ از سوی‌ ‏‎«‎جورج بوش»‌ ‏در ژانویه 2002 طی سخنرانی «وضعیت کشور‎- State of Union»‎، به‌‌عنوان‌ عضو «محور شرارت‎- Axes of ‎Evil» ‎خوانده شد، هر چند به‌کارگیری این واژگان و لفاظی‌ها نتوانست شکاف ایجاد شده میان اعضای کاخ سفید در ‏مورد نحوه برخورد با دولت برآمده از مردم و اصلاح‌طلب ایران را پنهان کند‎. ‎اما این موضع‌گیری‌ بوش، تمام امیدها و ‏اعتمادی را که پس از همکاری ایران در تهاجم به طالبان در افغانستان برای نزدیکی دو کشور به وجود آمده بود، نابود ‏کرد. ‏

موفقیت‌ها و «دیپلماسی هوشمندانه هسته‌ای» دولت اصلاحات، موجب شد تا به اعتراف بسیاری از صاحب‌نظران و ‏تحلیلگران بین‌المللی، از جمله تحلیلگر برجسته آمریکایی «ویلیام بیمن»؛ «ایران مهارت دیپلماتیک بهتری از آمریکا ‏نشان داد و نومحافظه‌کاران دولت بوش را سرخورده و ناکام گذاشت‎… ‎و‌ با تعلیق داوطلبانه غنی‌سازی سوخت هسته‌ای، ‏نگرانی‌های مرتبط با ماهیت برنامه‌ هسته‌ای خود را برطرف، و طرح‌های آمریکا را برای ارجاع پرونده ایران به ‏شورای امنیت، خنثی کرد. این توافق هم‌چنین هرگونه بهانه را برای وضع تحریم‌های اقتصادی و مداخله نظامی علیه ‏ایران، مرتفع ساخت‎.‎‏»‏


‎ ‎موقعیت بین‌المللی‎ ‎


رویکرد ‏‎«‎ایده‌آلیستی» و «تهاجمی» دولت نهم، با نادیده گرفتن و در پاره‌ای موارد تعارض با بدیهیات نظام بین‌الملل، ‏موجب تضعیف موقعیت ج. ا. ا در منطقه و جهان شده است؛ و با رفتن سیدمحمد خاتمی و آمدن محمود احمدی‌‌نژاد، ‏روابط ایران با نظام بین‌المللی، با محوریت برنامه هسته‌‌ای جمهوری اسلامی، بار دیگر دستخوش «تنشTension-» ‎شده است. طرح سخنانی از قبیل «محو اسرائیل از نقشه جهان»، «انتقال اسرائیل به آلمان، اتریش و آلاسکا»، «انکار ‏هولوکاست»، «فروش اورانیوم غنی‌‌سازی شده ایرانی به جهانیان زیر قیمت‌های جهانی»، «انتقال فناوری هسته‌ای ‏ایران به کشورهای اسلامی»، «سخن گفتن با جهان از موضع کشوری هسته‌ای» و…، موجب آسیب‌پذیری امنیت و ‏منافع ملی کشور شده است. اتخاذ مواضع دولت نهم، پیشبرد «سیاست ایران هراسی» در منطقه، نارضایتی بسیاری از ‏دولت‌های همسایه و همگرایی راهبردی آنها را به آمریکا، فراهم کرده است. ‏

سیاست خارجی «دولت اصولگرا»، در عمل موجب شد تا کشورهای اروپایی، روسیه، چین، هند و… در جبهه آمریکا ‏قرار گرفته و اجماعی جهانی علیه ایران تشکیل شود. در این رهیافت، ایالات متحده موفق شد تا «پرونده‌ای سیاسی میان ‏تهران‌- واشنگتن» را به «موضوعی حقوقی میان تهران و جامعه بین‌المللی» تبدیل کند. در این شرایط تنش‌آمیز، جورج ‏بوش در ژوئن 2006 پرونده انفجار ظهران را پس از 10 سال سکوت، با صدور بیانیه‌ای، به طور مجدد جمهوری ‏اسلامی را متهم کرد. در سال 2007 «پرونده آمیا» نیز به پلیس بین‌الملل ارجاع شد و در نشست مسوولان ارشد ‏کشورهای عضو، به اتفاق آرا، تعدادی از مقامات جمهوری اسلامی تحت پیگرد قرار گرفتند. گروهک تروریستی ‏منافقین از فهرست گروه‌های تروریست انگلستان خارج شده و سران آن در اتحادیه اروپا و ایالات متحده، آزادانه به ‏فعالیت می‌پردازند که جا دارد از دستگاه دیپلماسی تهاجمی دولت نهم درباره علل و زمینه‌های اوج‌گیری فعالیت ‏بین‌المللی این گروهک سوال شود که چه اقدامات موثری برای انزوا و محدودسازی این گروه تروریستی انجام داده ‏است؟ ‏

از جمله دستاوردهای دولت نهم، می‌توان به صدور چهار قطعنامه الزام‌آور شورای امنیت ذیل فصل هفتم منشور ‏سازمان ملل متحد، وضع تحریم‌های مالی و بین‌المللی، افزایش روند خروج سرمایه و نخبگان از کشور، قرار گرفتن در ‏آستانه وضع تحریم‌های گسترده‌تر و محاصره دریایی، تبدیل کشورمان به برگ بازی روسیه و آمریکا در پی اتخاذ ‏سیاست گرایش به شرق… اشاره کرد‎. ‎


‎ ‎‏‌خدمات اصلی خاتمی ‏‎ ‎

بی گمان در چنین هنگامه‌ای که به اجمال تشریح شد، خدمات مهمی توسط دولت و شخص آقای خاتمی طی دو دوره ‏ریاست‌جمهوری به ایران و اسلام انجام شده است. دفع تهدیدها از ایران، و تبدیل آنها به فرصت، تامین امنیت و منافع ‏ملی کشور، ترسیم چهره‌ای صلح‌جو و سازگار با دموکراسی از اسلام، افزایش اعتبار نظام سیاسی ایران، کاهش نرخ ‏بیمه‌های جهانی در معاملات اقتصادی با ایران، کاهش ریسک سرمایه‌گذاری در جمهوری اسلامی، افزایش ‏سرمایه‌گذاری خارجی در ایران، عدم‌کارآیی و تغییر سیاست مهار دوگانه آمریکا، سرنگونی رژیم خشونت‌طلب طالبان ‏در افغانستان و رژیم بعثی صدام دشمن دیگر ایران با کمترین آسیب و هزینه برای ایران، بهبود افکار عمومی آمریکا و ‏اروپا نسبت به ایران، ترسیم چهره‌ای مسالمت‌جو و صلح‌طلب از جمهوری اسلامی در جهان و تضعیف و عدم‌انتخاب ‏‏«گزینه نظامی» از جانب دولت نومحافظه‌کار بوش در قبال ایران، از جمله خدمات ارزنده و تاریخی دولت اصلاح‌طلب ‏در ایران است.‏

جان کلام و نکته پایانی که صاحب این قلم بر بیان آن اصرار دارد، و نظر اندیشمندان و مردم ایران‌زمین را به آن جلب ‏می‌کند، مقایسه وضعیت امروز ایران است، در شرایطی که پس از حادثه تروریستی یازدهم سپتامبر 2001، در ‏کشورمان رهیافتی مشابه رویکرد دولت اصولگرای آقای احمدی‌نژاد، حاکم می‌بود. بدون کمترین تردید، اگر وضعیت ‏بین‌المللی که برای کشورمان در دولت نهم شمرده شد، و تصویری که امروز از جمهوری اسلامی در دنیا ترسیم شده ‏است، در سپتامبر 2001 وجود می‌داشت، با احتمال نزدیک به یقین، ایران به عنوان اولین هدف، در دستورکار ‏افراطیون حاکم بر کاخ سفید که تحت تاثیر شدید لابی اسرائیل نیز بودند، قرار ‌گرفته، و مورد تهاجم سربازان بیگانه ‏واقع می‌شد. از این روی و در هنگامه‌ای که به برکت حاکمیت اصلاح‌طلبان، میهن عزیزمان از گزند مداخله دشمنان ‏خارجی مصون مانده است، جای دارد تا همیشه تاریخ از سیدمحمد خاتمی و دولت متفکرش، به نیکی و افتخار یاد شود. ‏امید است که «فرزند صالح و فرزانه امام راحل» بار دیگر با پاسخ مثبت به خواست عمومی مردم ایران، به ‏‎«‎میدان ‏دموکراسی» قدم‌گذارد و در شرایط سرنوشت‌ساز کنونی کشور، یاری کننده مردم و میهن شود‎. ‎

منبع: کارگزاران، 23 شهریور ‏