دومین سالگرد جان باختن بهنود رمضانی، دانشجوی ۱۹ سالهای که چهارشنبه سوری سال ۸۹ جان باخت، در حالی فرا میرسد که خانواده او همچون سال گذشته امکان برگزاری هیچ مراسمی ندارند و پس از بازداشت و صدور حکم زندان برای سه عضو خانواده، آنها به ناچار سکوت اختیار کرده اند.
پدر بهنود رمضانی در تماس “روز” به این بسنده میکند که “هیچ مراسمی نداریم. نمی توانیم مراسمی بگیریم، اجازه نداریم، سال گذشته نداشتیم و امسال هم نداریم فقط پنج شنبه مثل خیلی های دیگر که آخرین شب جمعه سال را سر خاک می روند ما هم سرخاک بهنود می رویم”.
پدر و مادر بهنود رمضانی سال گذشته همزمان با اولین سالگرد جان باختن او بازداشت و سپس با قرار وثیقه آزاد شدند. آنها به اتفاق عمه بهنود، به دلیل تلاش برای برگزاری مراسم ترحیم فرزندشان به ۲۰ ماه حبس تعزیری محکوم شدند. پس از آن بود که این خانواده سکوت اختیار کردند. آنها پیش از آن بارها در مصاحبه های مختلف خواستار معرفی قاتلان فرزند دانشجوی خود شده و اعلام کرده بودند که از خون فرزندشان نخواهند گذشت و اینقدر پی گیری خواهند کرد تا دیگر هیچ پدر و مادری داغدار نشوند.
پدر بهنود اکنون می گوید که “پرونده در دادسرای نظامی است و من تا جان در بدن دارم پی گیری خواهم کرد”.
از آقای رمضانی می پرسم دوسال از جان باختن فرزندتان می گذرد. آیا چیزی هست که بخواهید درباره بهنود یا فشارها و مسائلی که بر خانواده شما تحمیل شد بگویید؟ می گوید: سکوت. همین سکوت ما خیلی حرف دارد، جز سکوت حرفی نیست، هیچ چیزی نمی توانیم بگوییم..
بهنود رمضانی، ۱۹ ساله و دانشجوی سال اول رشته مکانیک دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل بود که در آخرین سه شنبه سال ۸۹، یکی از این سه شنبههای اعتراض، (از سوی شورای هماهنگی راه سبز امید سه شنبههای آخر سال ۸۹ به عنوان سه شنبههای اعتراض نامیده شده بود) در میدان ۲۲ نارمک جان باخت.
همان زمان پدر بهنود در مصاحبه با “روز” اعلام کرد که پسرش از سوی موتوسواران به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته، دست، پا و گردن او شکسته، یکی از بیضه هایش ترکیده و جان باخته است.
اما سردار رادان، فرمانده نیروی انتظامی تهران در مصاحبه ای از کشته شدن سه نفر در روز چهارشنبه سوری به دلیل انفجار نارنجک دستی خبر داد؛ برخی سایت های حکومتی هم نوشتند که بهنود رمضانی به علت انفجار بمب های دست ساز که در جیب هایش جاسازی کرده بود جان باخته است. شاهدان عینی، خانواده رمضانی و پزشکی قانونی این ادعاها را رد کرده و جز این گواهی داده اند.
پزشکی قانونی در گواهی فوت صادره، علت مرگ این جوان ۱۹ ساله را “صدمات متعدد ناشی ازاصابت جسم سخت” عنوان کرد و یکی از شاهدان عینی جان باختن بهنود رمضانی نیز در مصاحبه با “روز” گفت: همان موتورسوارانی که در خیابان ها ویراژ میدهند و حیدر حیدر می گویند روی دو موتور هم کپسول مخصوص آتش داشتند. ما نه شعاری میدادیم نه کاری داشتیم. چهارشنبه سوری بود و ما مراسم سنتی مان را برگزار کرده بودیم. کم کم داشتیم خداحافظی میکردیم به خانه هایمان برویم، که یکباره هجوم آوردند و با باتوم و شوکر برقی شروع به زدن کردند. خیلی بد می زدند. مردم شروع به داد و بیداد کردند. عده ای به کمک آمدند و بسیجی ها کنار کشیدند. در اصل از آمدن و سر و صدای مردم ترسیدند به طوریکه یک موتورشان جا ماند. یکهو صدای داد و فریاد شنیدم که می گفتند کشتند.. کشتند…. بلند شدم و دیدم بهنود افتاده تکان نمیخورد…. آمبولانس آمد و او را به بیمارستان بردند ما هم رفتیم اما گفتند تمام کرده…. هنوز باورم نمی شود…. بعد نوشتند نارنجک دستی ترکیده و تکه تکه شده و… همه اینها دروغ است اینقدر زدند که او را کشتند؛ هیچ نارنجکی نترکید. اینقدربا باتوم زدند که هیچ جای سالمی در بدنش نمانده بود… چند نفرشان با یک ماشین فرار کردند البته دوستان ما شماره ماشین را برداشته اند…
حوری گلستانی، مادر بهنود رمضانی پیشتر به “روز” گفته بود: قاتلان پسرم با یک ماشین سمند فرار کردند. یعنی موتور سوار بودند و حمله کردند پسرم را به شدت زدند مردم که ریختند و فریاد زدند از ترس مردم فرار کردند. موقع فرار یکی از موتورهایشان جا ماند. موتوری که هیچ پلاکی نداشت و ماشین سمندی آنها را سوار کرده و فراری داد. اما مردم شماره این ماشین سمند را برداشته بودند ما این شماره را به آگاهی و دادگاه دادیم. اما تاکنون این ماشین را توقیف نکرده اند ببینند متعلق به چه کسی بوده. کسی که قاتلان را فراری داده. همین نشان میدهد که نمیخواهند قاتلان فرزندم را معرفی کنند. ما هم که نمیدانیم پیش چه کسی دیگر باید برای دادخواهی برویم وقتی که آقای لاریجانی می گوید فقط یک نفر کشته شده خب بیاید به ما بگوید بهنود ما چی شد؟ بهنود ما را کی کشت؟ بهنود آمده بود برای تعطیلات عید پیش ما. او دانشجو بود او برای شادی و احیای سنت چهارشنبه سوری ما بیرون رفته بودمی گفت پارسال کنکور داشتم و نرفتم و امسال میروم رفت و دیگر برنگشت… او چه کرده بود مگر؟ بالفرض اگر حتی جرمی خطایی مرتکب شده بود خب بازداشتش میکردند می بردند محاکمه اش میکردند. نه اینکه همان جا حکم دهند و بچه ام را بکشند.
پدر بهنود نیز گفته بود: مردمی که شاهد بوده اند گواهی داده اند که کسانی که بچه مرا به قصد کشت کتک زدند بیضه اش را ترکاندند و گردن و دست و پایش را شکستند و… همه ماسک بر صورت داشتند و لباس پلنگی برتن و باتوم به دست داشتند.
پرونده شکایت خانواده بهنود رمضانی برای معرفی و محاکمه قاتلان فرزندشان در شعبه ۴ بازپرسی ویژه قتل در سه راه آذری تهران بود اکنون به گفته پدر بهنود پرونده به دادسرای نظامی ارجاع داده شده است. اما تاکنون هیچ خبری از معرفی قاتل یا قاتلان این دانشجوی ۱۹ ساله نیست.