حتی نخبگان هم تاریخ مبارزه زنان را نمی دانند

پروین بختیارنژاد
پروین بختیارنژاد

» وضعیت زنان کرد در مصاحبه با ناهید بهمنی

اشاره :دراولین روزهای ماه اردیبهشت نشستی دو روزه در خصوص مسائل زنان کرد در کردستان عراق با همکاری زنان عضو چند حزب سیاسی، برخی نهادهای مدنی و نیز تنی چند از شخصیتهای مستقل برگزار شد.

این کنفرانس بصورت مستقیم و ان لاین برای همگان قابل دسترسی بود تا بتوانند در جریان موضوعات مطرح شده در آن نشست دو روزه قرار گیرند.در اولین روز برگزاری این نشست، سخنرانان زن انتقادات صریح و حتی تندی نسبت به احزاب خود در خصوص کم رنگ بودن نقش زنان در احزاب را مطرح کردند. هر یک از زنانی که پشت تریبون قرار گرفتند، کسانی بودند که سابقه سالهای طولانی فعالیت در احزاب خود را داشتند. آنها نسبت به میزان رشد و ارتقائ زنان در این احزاب اظهار نارضایتی کردند و انتقادات تندی را در این خصوص بیان نمودند.

در روز دوم هم طرح این نقدها همچنان ادامه داشت. البته  مردانی نیز که به عنوان سخنران به این کنفرانس دو روزه دعوت شده بودند هر یک از منظر خود سعی در پاسخ گویی  به این انتقادات داشتند.یکی از آنها نقش کمرنگ زنان در احزاب کرد را نتیجه قبول کردن این نقش از سوی خود زنان دانست. یکی دیگر زنان را فاقد اتحاد و انسجام لازم روی خواسته ها و مطالبات خودشان دانست و رشد محدود زنان در احزاب را حاصل پا فشاری نکردن آنها بر مطالبات و خواسته هایشان اعلام کرد.

در پنل پایانی این نشست دو روزه نمایندگان زن احزاب مختلف کردبر چند نکته تاکید داشتند.1- لزوم نگاه برابر احزاب به اعضای خود اعم از زن و مرد  2- لزوم فعالیت و کار مشترک زنان بدون در نظر گرفتن اختلافات احزاب کرد با یکدیگر با محوریت مسائل زنان کرد.

پس ازاین نشست با ناهید بهمنی کارشناس ارشد در رشته مهاجرت و فن آوری و یکی از فعالین حقوق زنان که در این نشست نیز حضور فعالی هم داشت انجام دادم.او عضو حزب کومله و همسر عبدالله مهتدی دبیر کل این حزب است.این مصاحبه نیز فقط در حوزه مسائل زنان است و نه هیچ موضوع دیگر.

 

خانم بهمنی می خواهم گفتگو را از اینجا شروع کنم که دلیل برگزاری مشترک این سمینار توسط دوجریان مختلف (حزب کومله ودمکرات) چیست و این سمینار با چه اهدافی برگزار شد؟

 این اولین سمینار زنان کرد در 30 سال گذشته است وبرگزار کننده آن هم فقط حزب کومله و دمکرات نبودند بلکه چند حزب دیگر نیز در برگزاری این سمینار همکاری کردند.فعالین مستقل مدنی زنان نیز در برگزاری این سمینار همکاری داشتند. یک کمیته برگزار کننده 9 نفره از طیفهای مختلف فکری و گرایشات مختلف این سمینار را برگزار کردند. در این برهه زمانی که برخی ضرورتهای سیاسی و اجتماعی ما را دعوت به همکاری مشترک، برای اهداف مشترک می کند ولی این احزاب به هر دلیلی  حاضر نیستند که با هم کار مشترک انجام دهند، ما زنان خواستیم مسئله زنان  و امربرابری زنان را فراتر از احزاب مطرح کنیم واین را قبول کنیم که پای دیالوگ هر نظری بنشینیم. از این نظر فکر می کنم که قدم بزرگی برداشتیم و امیدوارم این آغاز، پایان خوبی هم داشته باشد.قصد داریم که هر سال  کنفرانس  زنان کرد را در یک کشور برگزار کنیم.

 

 چرا این کنفرانس را با محوریت موضوع زنان برگزار کردید؟

در اینجا لازم است به تاریخچه مبارزات زنان کرد برگردم دهه اول بعد از  روی کار آمدن جمهوری اسلامی، جریانات مختلف مدنی و سیاسی مجبور شدند که درمقابل یورشهای حکومت  بایستند ودر این روند  افرادغیر سیاسی هم، سیاسی شدند و برای حفظ جان و  مال خود و سرزمینشان مجبور شدند بایستند و عواقبش را قبول کردند؛ آوارگی، تبعید و…….

 در همین  کردستان عراق 20000کرد ایرانی زندگی می کنند.بنا بر این بعد از دهه اول، جنبش زنان کردستان رو به سکوت و رخوت رفت علت آن هم دلایل متعدد سیاسی و اجتماعی است  و میزان شرکت زنان در سازمانهای  سیاسی و حزبی کمتر وکمتر شد. مشکلات  و دیدامنیتی نسبت به کردها همیشه وجود داشته واعدامهای سیاسی  در 30 سال اخیرهیچ وقت متوقف نشده است.همینطور اگر نیروهای سیاسی در خارج از ایران هستند ولی حضور معنوی آن احزاب درایران همیشه وجود داشته واین شرایط باعث شده که رژیم به این سرزمین و مردمانش مشکوک باشد.به هر حال و بهر دلیل پس از سرکوب رژیم بعد از 28 مرداد 58، مردها بیشتر در زندان بسر  بردند ویا شهید شدند و زنان به صفوف احزاب پیوستند.

 مادران، نان آور خانه بودند.  فقر اقتصادی، نبودن همسر، مشکلات در رابطه با تربیت فرزندان، مشکلات نان آوری و…  عواملی بود که آنان را مرتبا از یک رودر رویی سیاسی و اجتماعی فعال باز می داشت. زنان کرد در این 30 سال اخیر اگر در قفس تنگ  قرار داشتند ولی در پرواز بودند. مثل سایر زنان ایران در اشکال مختلف ساکت ننشستند و یک خصلت جنبشی به جنبش زنان کرد دادند. اگر چه ظاهرا فعال در خیابانها نبودند و هزار هزار زندانها را پر نکردند ولی نیروی پشت جبهه احزاب سیاسی بودند.تامین تدارکات، نامه رسانی، ماهی یک بار سر زدن به محل اطراق پیشمرگها و یک خرمن نامه را بردن و یک خرمن نامه را آوردن، تامین غذا وپوشاک زمستانی، خبر دادن از موقعیت نیروهای مقابل تا حضور مستقیم و پیوسته در صفوف پیشمر گان و احزاب سیاسی.

دهه دوم را هم من دهه مبارزات مدنی نام گذاشتم. در این دهه گرایش به احزاب کمتر بوده زیرا ارتباط با این سازمانها سخت بود و مشکلات امنیتی به همراه داشت. به این دلایل زنان کرد به نهادهای مدنی رو آوردند و 8 مارس ها را برگزار کردند. مهمتر از همه به تحصیل رو آوردند. در واقع می خواهم بگویم آنها در دهه دوم، گرایش فراوانی به تحصیل و فعالیت مدنی پر طاقت و گام به گام پیدا کردند.  

در دهه سوم به علت شرایط امنیتی شدید در کردستان و خروج اجباری بسیاری از فعالان زن از ایران جنبش زن کردبه نوعی به بی صدایی و رکود کشیده شده است و برپایی این کنفرانس به این دلیل بود که این سکوت را بیشتر به بحث بگذاریم و ببینیم که برای آینده چه باید کنیم.به خاطر دارم زمانی که در تهران و شهرستانهای دیگر قانون حجاب اجباری پیاده  شد، زنان کرد مشغول ایجاد اتحایه های زنان و سازمانهای زنان بودند و حتی تا الان هم در اغلب جاهای کردستان نه کاملا، مخصوصا در روستاها زنان زیر بار حجاب اجباری نرفته اند. در شرایطی که در ایران تسلط مذهبی وجود داشت در کردستان به یمن احزاب لائیک و سوسیالیست و سابقه مبارزات ملی در کردستان با استبدادمبارزه کردند. این را تاریخ مبارزات مردم کرد نشان می دهد.به همین دلیل ما حیفمان آمد که این دستاوردها و پیشینه مشمول مرور زمان شود و فراموش گردد. باید تلنگری زده  و از نو شروع شود.در سال 2000 من در کنفرانس انجمن زنان پژوهشگر در کانادا شرکت کردم و تاریخچه زنان کرد را مطرح کردم و با تعجب زیاد دیدم که حتی نخبگان جنبش زنان تاریخچه زنان کرد بی اطلاعند.به هر ترتیب ما دو روز متمادی دراین کنفرانس دور هم جمع شدیم و جنبه های مختلف جنبش زنان  کرد را مورد نقد و بررسی قرار دادیم و باز تاب آن هم مثبت بوده است و از آنجایی که این کنفرانس به  صورت ان لاین پخش می شد، بیش از  1000 نفر شاهد این کنفرانس بودند. در آمار گیری هم طی دو روز حدود 600 نفر در این  کنفرانس شرکت کردند. جراید و رسانه های مختلفی حضور داشتند و گزارش تهیه کردند و تا حدودی موضوعات کنفرانس را منعکس  کردند.

 

در این کنفرانس زنانی که سالها در احزاب شان فعالیت داشتند انتقادات تندی به احزاب خود داشتند. کادرهای مرکزی این دو حزب چه نظری در خصوص این انتقادات داشتند ؟ (منظورم اقایان است)

نظرات مختلفی بود.عده ای می گفتند که مبالغه های زیادی در نقش  احزاب شده است. عده ای بر این عقیده بودند که موضوعات مطرح شده یک نقد ساده بوده وا حزاب واقعا اینگونه بوده اند.

 

نظر خود شما نسبت به انتقادات مطرح شده چیست ؟

در اینجا لازم است  به این نکته مهم اشاره کنم زمانی که به کردستان حمله شد و زنان برای مبارزه سیاسی به احزاب رو آوردند. احزاب مورد اعتماد زنان بودند و غیر از احزاب جایی برای مبارزه زن کرد وجود نداشت وحزب کومله علیرغم سنت مرد سالار از حضور زنان استقبال کرد. به زنان آموزشهای لازم را داد این حزب اولین حزبی است که زنان را مسلح کردکه  تا آن زمان در کردستان سابقه ای  نداشت، چه در جنبشهای پیشینی و چه جنبش های کنونی، البته مبارزه مسلحانه با تفکر امروز که تفکر مدنی و صلح جویانه است خیلی جور در نمی آید ولی درآن زمان اتخاذ این روش از مبارزه  بسیار مهم بود. در زمانی که همه ما در کوه و دشت بودیم و برای حفظ جانمان مجبور بودیم که اسلحه داشته باشیم، این امر برای زنان ممنوع نشد و به زنان تحمیل نشد که فقط در قالب آشپز یا بافنده ظاهر شوند.این برای ما دستاورد خوبی بود.ما اجازه داشتیم که در کلیه مراحل مبارزه شرکت کنیم. البته داخل پرانیز هم بگویم که توانایی زنان با مردانی که در یک سطح بودند برابری نمی کرد و چه بسا در موارد زیادی  زنان عضو کومله از توانایی معنوی و فیزیکی و اگاهی بهتری بر خوردار بودند و با سوادتر و از خود گذشته تر بودند ولی اگر یک مرد با همان حد توانایی، برای قبول مسئولیتی مطرح می شد، حتما مرد انتخاب می شد.

این نوع نگاه زنان را از دسترسی به پیشرفت، اطلاعات بهتر و غنای بیشتر در امر مبارزه باز می داشت و مردان گوی سبقت را از زنان  به آسانی می ربودند.مکانیزم های سنتی پر قدرتی بود که کما کان از درون اجتماع به احزاب منتقل می شد واین سنتهای مرد سالار که در احزاب سیاسی وجود داشت و تبعیت بی چون و چرا از آن سنتهای رایج، زنان را در منگنه قرار می داد و دیوار این سنتهای کهنه بر سر زنان خراب می شد.

 

در اینجا می خواهم به مسائل زنان کرد بپردازم.شما مهمترین مسائل زنان کرد را چه می دانید ؟مسائل زنان کرد در طول این سه دهه چه تغییراتی کرده است ؟

مشکلات زنان کرد در دهه اول اقتصادی و فرهنگی بود. خانه نشینی زنان کردبه دلیل مسائل سیاسی است. جامعه کردستان یک جامعه عشیره ای بوده و دسترسی شهر وندان سنندجی  به منابع فرهنگی و تحصیلی، روابط با خارج و آموزش مانند یک شهر وند تهرانی نیست وهمه این محرومیتها برای زنان مضاعف است.قوانین دینی را در نظر بگیرید که بخش عمده حملاتش به طرف زنان است، به طرف زندگی فردی واجتماعی آنها.شما می دانید که اعدام سیاسی 30 سال است که  در کردستان قطع نشده وسرنوشت مردم این سرزمین با مبارزه سیاسی عجین شده و برای آن بهای سنگینی پرداخته شده و زنان نیز شاید هزینه های سنگین تری پرداخت کرده باشند. هر چند که در بین زنان کرد زن ادیب، نقاش، شاعر، سینما گر، نویسنده، پزشک و…داریم. در حال حاضر تعداد زنان تحصیل کرده بیش از مردان است.اینها دستاورد های جامعه کردستان است. زنان کرد پابپای جنبش ملی در جنبش زنان کرد هم فعال بودند. اگر چه دستاوردهایش خیلی وسیع نباشد، ولی وجود دارد.

 

 در دو دهه اخیر شاهد فعالیت زنان کرد در حوزه مدنی و اجتماعی هستیم. آیا فعالیتهای اجتماعی  زنان کرد جایگزین فعالیت سیاسی شده است ؟

مسائل و مشکلات سیاسی مانند تبعیض و ستم بر کردها اجازه نمی دهد که مردم کرد از سیاست دور و از آن غافل شوند. سیاست با زندگی مردم کرد عجین شده، البته منظورم این نیست که از بچه در گهواره تا افراد 90 ساله همه سیاسی هستند، ولی مسائل سیاسی باعث شده که خانواده ها و نسلهای مختلف سیاسی شدند. البته نسل جوان امروز، با نسلی که ما بودیم فرق دارد.دهها و صدها جوان در استان کردستان بجای اینکه به صفوف احزاب ملحق شوند در سندیکا ها و در ان جی اوها فعال هستند.البته احزاب کرد هم مبارزه مسلحانه به شکل 20 سال قبل را ندارند و اسلحه امروز در دست افراد حزبی به منظور دفاع است و اگر روزی دامنه تحولات توسعه پیدا کند وشرایط نوینی  بوجود آید، شاید اسلحه برای دفاع هم نیاز نباشد.

 

دقیقا متوجه نشدم که مشکلات زنان کرد را چه می دانید؟

 زنان کرد از فشارهای فرهنگی و اجتماعی رنج می برند هر چند محرومیت اقتصادی فشارهای دیگر را هم باز تولید می کند. میزان خودسوزی زنان کرد در کردستان ایران قابل ملاحظه و چشمگیر هستند. اینها در شرایطی بسر می برند که نه قانون، نه جامعه، نسبت به حقوقشان اعتنایی ندارد. بسیاری از آنها به پوچی می رسند و از عهده گرفتن حق خود بر نمی آیند.بنا بر این ساده ترین راه برای آنها، خود کشی است. همینطور افرادی هستند که برخی از اعضای خانواده شان در مبارزه کشته شده اند و آنها روحیه خود را از دست داده اند و از لحاظ اقتصادی نمی توانند خود و خانواده خود را تامین کنند. فقر اقتصادی، بیکاری، فشارهای عشیره ای - سنتی روی زنان زیاد است ونیزازدواج اجباری، این زنان باید به خواست پدر، پدر بزرگ و برادر ازدواج کنند. باید به عقد مرد ثروتمندی که فاصله سنی زیادی با آنها دارد، در آیند. همین امروز خانمی از کردستان ایران امده بود می گفت  10 سال پیش به عقد مردی درآورده شده که 65 ساله بوده است. الان این خانم 25 سال دارد و ان آقا 75 ساله است. او آمده که بماند چون اگر برگردد، حتما امنیت جانی ندارد.

این فشارهای فرهنگی بسیار بسیار جدی است و از آنجایی که این احزاب با زندگی روزانه مردم عجین اند، روی آوری و مراجعه به آنها نیز زیاد است. من به خاطر دارم 20 سال پیش هر دختری که زیر چنین فشارهایی قرار می گرفت فورا به صفوف کومله می پیوست. پیشمرگ می شد، سواد یاد می گرفت، اگاه می شد، سیاسی می شد و الی آخر. الان این حلقه تنگ تر شده حتی خروجشان کار ساده ای نیست و زن میماند و دنیای پر از مشکلات خودش و راحتترین  وسیله خودسوزی و خودکشی است و زمانی که مقاومت می کند به  وسیله مردان خانواده کشته می شود.

نکته دیگر اینکه می خواستم بگویم شیوع اعتیاد در کردستان است که شامل فقط مردها نیست و زنان و دختران جوان را نیز شامل می شود، که در دانشگاه ها و یا خانواده معتاد شده اند. شاید این جمله را شنیده باشید که حکومت سالها پیش اعلام کرده بود که باید اسلحه دمکرات و کومله را از دست جوانان گرفت وبه  جای آن وافور به دستشان داد. شیوع مواد مخدر، ارزان بودن و در دسترس بودن آن ونیز وجود مشکلات عدیده باعث معتاد شدن افراد زیادی شده است.

ما بسیار شنیده ایم مادرانی که نتوانستند در ترک اعتیاد فرزندان خود موفق شوند اقدام به خودسوزی کرده اند.

دیگر انکه در حال حاضر زنان تن فروشی در کردستان عراق هستند که از کردستان ایران به اینجا آمده اند.سازمان زنان کردستان ایران مشغول کار روی این زنان است تا برایشان با ایجاد کار، سرگرمی های اجتماعی و غیره آنها را متقاعد کند که از روسپی گری دست بکشند و به کار شرافتمندانه روی آورند.

 

زنان تن فروشی که با آنها برخورد دارید با شما چگونه برخورد می کنند؟

اینها در ابتدا حالت شرم در رخسارشان هست ولی بعد از اعتماد کردن و نزدیک شدن از شرایط تاسف بار زندگی شان می گویند ومی خواهند که آنها را نجات دهند.البته ما هم به آنها می گوییم که سرزنش وخود آزاری فایده ای ندارد و این کار  به دلیل بی پناهی اقتصادی بوده و طبعا هیچ زنی نمی خواهد در این شرایط باشد.مااز آنهامیخواهیم خودشان بگویند چه کاری از دست ما بر می آید و کمک را با پیشنهادهای خودشان شروع می کنیم.

 

این زنان معمولا از چه گروه سنی هستند؟

این زنان اکثرا جوان هستند بین 18تا 30 سال

 

آنها با خانواده به اینجا آمدند یا خودشان آمده اند ؟

خودشان آمده اند.فرار کرده اند.

 

مهاجرت آنها به دلیل فقر  بوده یا خشونت در خانواده ؟

به هر دو دلیل.هم فرار از خشونت بوده هم بدلیل فقر.نکته دیگری که می خواهم بگویم این است که در حال حاضر 20000 ایرانی کرد که از جنگ ایران وعراق به کردستان عراق گریختند ودر این کمپ ها دردو نسل پرورش یافته اند، زندگی بسیار فقیرانه و اسفباری دارند.اکثرا بیکارند، بسیاری حتی شناسنامه ندارند، اقامت آنها بعد از این همه سال قطعی نشده، مشکل بهداشت و درمان دارند و این زنان برای بهبود زندگی خود و خانواده شان بسیار از ما استقبال می کنند.ما در حال بررسی هستیم تا ببینم برای آنهاچه کار می توانیم بکنیم.

 

بخش عمده مراجعین شما زنانی هستند که از خشونت فرار کرده اند.آیا کم سوادی یا بی سوادی آنها برایتان مشکل ساز نیست؟

دقیقا. کار مشکلی است.چون آنها نیروی زیادی رابرای آموزش، اشتغال و امنیت لازم دارند.همینطور به دلیل آسیبهای فراوانی که دیده اند نیازمند توجه خاص هستند و پذیرش آنها برایمان یک پروژه سنگین است.ولی ما از اجرای آن سرباز نمی زنیم.