سیاست های عجیب و غریب آمریکا در مقابل ایران

نویسنده

» مقاله ای از لوانته آنلاین

داریو وینچنتزو ویلاچو

آلن گرش، سرمقاله نویس لوموند، مقاله ای در مورد احتمال حمله اسرائیل به ایران نوشته است. نقطه شروع این مقاله بر می گردد به اظهارات پاتریک کلاوسون، محقق موسسه سیاست خاورنزدیک در واشنگتن. این موسسه یک اتاق فکراست که مجزا از دولت عمل می کند و بر روی تحلیل های حوزه سیاست عمومی کار می کند. گفته هایی که گرش به آن اشاره می کند مربوط می شود به مقاله ای که روز 11 ژانویه در نیویورک تایمز به چاپ رسید و در آن کلاوسون اشاره کرده بود: “از من می پرسند که اسرائیل چه زمانی به ایران حمله می کند و من پاسخ می دهم، دوسال پیش.” از لابلای این کلمات می شود فهمید که منظور نویسنده سوء قصد به دانشمند هسته ای ایران، مصطفی احمدی روشن و ویروسی کردن کامپیوتر های تاسیسات اتمی در ایران است. در این اتفاقات، مشی اسرائیل کاملا مشخص و کاملا متفاوت با سیاست های آمریکا بوده است. سیاست های آمریکا در قبال ایران غالبا نا مطمئن، نا سازگار و اکثرا متضاد بوده است. پشتیبانی کامل از اینکه اسرائیل باید نگران ایران اتمی باشد و بعد بلافاصله محکوم کردن سوءقصد به دانشمند هسته ای ایران از سوی هیلاری کلینتون و مسئول داستن موساد در این سوء قصد. بعد هم می رسیم به موضعگیری سفت و سخت آمریکا در مورد مسدود شدن تنگه هرمز.

گرش از گفته های گری سیک، تحلیلگرسیاسی و عضو مرکز امنیت ملی آمریکا، استفاده می کند و بارها در مقاله اش می پرسد: “برای این رفتار ضد و نقیض، چه توضیحی دارید؟” گری سیک معتقد است که تنها دو توضیح در مورد سیگنال هایی که آمریکا می دهد، وجود دارد: می شود در مورد هرج و مرج و بی کفایتی ها گفت، یا به وضعیت از زاویه دیگری نگاه کرد و آن احتمال از سر گیری گفتگو ها با ایران بدون نزدیک شدن به حکومت ایران است. گری سیک احتمال دوم را در نظر دارد و برای توضیح در مورد دلیل آن به گفته های پانتا در فاصله بین 2 دسامبر تا 8 ژانویه اشاره می کند. روز دوم دسامبر، پانتا در مورد جنگ با ایران به عنوان واقعه ای که باید مانع از آن شد، حرف می زند و درمورد پیامد های نظامی و اقتصادی پاسخ ایران به حملات توضیح می دهد. اظهاراتی که به مذاق مطبوعات آمریکا خوش نمی آید و واشنگتن پست از پانتا می خواهد نظراتش را برای خودش نگه دارد. پانتا در دومین مطلبی که در روز 19 دسامبر منتشر می شود، می گوید که احتمال دارد ایران تا یک سال یا شاید هم کمتر از یک سال دیگر به سلاح اتمی مجهز شود. روز هشت ژانویه اما نظری کاملا متفاوت ارائه می دهد و می گوید ایران هیچگاه سلاح اتمی تولید نمی کند. اما همه چیز در همین جا پایان نمی گیرد.

روز ده ژانویه، هیلاری کلینتون، غنی سازی اورانیوم در اطراف شهر قم توسط ایران را محکوم می کند ولی امیدوار است که ایران برسر میز مذاکرات جدی باز گردد و می گوید: “این کار برای ایجاد اعتماد در مورد صلح آمیز بودن برنامه های اتمی ایران لازم است.” در همان روز بیل برنز، مردی که تجربه های بین المللی زیاد و سابقه دیپلماتیک درخشانی دارد به ترکیه می رود تا در مورد مسائل ایران تبادل نظر کند. برنز، بطور رسمی باید ترکیه را متقاعد کند که در تحریم ها علیه ایران، شرکت کند. اما بسیاری معتقدند که ماموریت اصلی او در ترکیه به دلایل دیگری بوده است. در واقع او به دنبال ایجاد یک پایگاه قوی برای مذاکرات جدید با ایران است.

به دلیل بدشانسی با برنامه ریزی نا مساعد، روز بعد، 11 ژانویه دانشمند هسته ای ایران در یک سوء قصد کشته می شود. این اتفاق مسلما برای فرستاده دیپلماتیک آمریکا در ترکیه مشکل ساز می شود. در همان روز هیلاری کلینتون، این اتفاق و قتل های دانشمندان ایرانی که پیش از این اتفاق افتاده بود را محکوم می کند. دلیل این کار شاید این بود که همان روز مذاکره کننده ارشد ایران، لاریجانی، وارد ترکیه می شد و یا همانطور که گری سیک معتقد است، به این دلیل بود که به اسرائیل بفهماند که متهم اول قتل ها است و نباید در امور دیپلماتیک آمریکا مداخله کند. این اقدام نتیجه بخش بود، سه روز بعد لاریجانی اعلام کرد که ایران خواستار بازگشت به میز مذاکرات است. با این حال این دودلی در سیاست خارجی آمریکا به نظر تازه می رسد، بخصوص برای آنهایی که با دکترین مشخص دولت قبلی این کشور، آشنایی دارند.

گری سیک معتقد است که این رفتار به چند عامل بستگی دارد: در درجه اول اینکه سال 2012 سال انتخابات در آمریکا است، با کنگره ای که طرفدار تحریم نفتی ایران است و اوباما که مخالف هر گونه سیاست خشونت آمیز در قبال ایران است و خودش را برای بازگشت به میز مذاکرات آماده می کند. تاثیر اسرائیل را بر آمریکا نیز باید درنظر گرفت. در سال انتخابات بخصوص با وجود دولت ناتنیاهو که آماده حمله یک جانبه یا ایران است و با تهدید هایی که می کند فضا را متشنج می کند و در واقع مثل یک اهرم فشار عمل می کند و هرگز ناراضی بودنش را از دولت اوباما، پنهان نکرده است. استراتژی رئیس جمهور آمریکا در مقابل ایران بین تمایل به گفتگو، اظهارات خشن علیه ایران متغیر است و دائما به اسرائیل فشار می آورد که از یک رویارویی نظامی با ایران، پرهیز کند. با این حال عوامل زیادی وجود دارند که بر نتیجه انتخابات آمریکا تاثیر می گذارند. اما چنین به نظر می رسد که بازی از مدت ها پیش با ابزار غیر متعارف، آغاز شده است. آنچه مسلم است این است که که مسئله ایران و خاورمیانه مانده است که به نتیجه برسد.

لوانته آنلاین، 28 ژانویه