10 رقمی آخرین ساخته همایون اسعدیان در تهران به نمایش عمومی در آمده است. نگاهی داریم به این فیلم.
10 رقمی
تهیه کننده وکارگردان: همایون اسعدیان. نویسنده فیلمنامه: علیرضا محمودی. مدیر تصویربرداری: شهریار اسدی. موسیقی: حمیدرضا صدری. بازیگران: جواد رضویان، بهاره رهنما، بهنوش بختیاری، مهران رجبی، رضا فیض نوروزی.
فیروز 13 که دزدی خرده پا و بد شانس است روزی فرشی را می دزد که خود این فرش گران قیمت از موزه ملی فرش ربوده شده است. فیروز برای تعیین قیمت فرش به مال خر مراجعه می کند اما در دست تبهکاران اسیر می شود. او به موزه می رود تا شرایط را مزمزه کند که با دختری ساده لوح آشنا می شود که کارشناس فرش است. در ادامه با حوادثی که برای فرش رخ می دهد به موزه ملی و جای اصلی خود باز می گردد.
یک فیلم تلویزیونی در سالن سینما
همایون اسعدیان سینما را با عکاسی و دستیاری کارگردان شروع کرد و هم اکنون عضو شورای مرکزی کانون کارگردانان سینما و رئیس شورای صنفی نمایش است. او چند فیلم سینمایی ساخته که به جز آخر بازی نتوانسته آنچنان که باید برای او کارنامه قابل توجهی دست و پا کند.
اما این کارگردان بد شانس در سینما چند مجموعه تلوزیونی ساخته که بسیار در بین دیگر آثار تولید شده قابل توجه هستند. بچه های خیابان و همین اواخر راه بی پایان توانستند با مخاطبان ارتباطی دوسویه برقرار کند.
اسعدیان همواره به مسائل اجتماعی توجه ویژه ای داشته است و شاید فیلم هایش را نیز بتوان در این شکل سینمایی رد گیری کرد. اما این فیلم آخری یعنی 10 رقمی به شدت برای کارنامه اسعدیان سیری تنزلی را به همراه دارد. این فیلم یک قسمت از سه گانه ای است که با همکاری موزه فرش برای پخش از تلویزیون ساخته شده است.
این تله فیلم ها نیز مشخصاتی ویژه دارند که 10 رقمی نیز از آنها مستثنی نیست. اول اینکه همه آنها با بودجه ای اندک تولید می شود. دوم اینکه برای آنها سرمایه زمانی مناسبی صرف نمی شود. همه تلاش می کنندکار از مرحله پیش تولید تا نمایش در حداقل زمان ممکن صورت پذیرد. بنابراین وسواسی هم در کار نیست و همه چیز به نوعی سرهم بندی شده است. این فیلم ها یکبار از صفحه کوچک تلویزیون پخش شده و بعد به فراموشی سپرده می شوند.
اما برخی کارگردان ها با کمال جسارت این فیلم ها را به کپی های سینمایی تبدیل کرده و در سینما در معرض دید تماشاگران قرار می دهند. کاری که در سینما به مدت طولانی نمایش داده می شود خود را در معرض قضاوت هم قرار می دهد. اسعدیان می توانست در کمال آرامش کار خود را انجام دهد و با یک بار نمایش فیلمش از سیما آهسته از کنار آن عبور کند. اما او چون رئیس شورای صنفی است به راحتی از این عنوان حقوقی خود استفاده کرده و فیلمش را خارج از نوبت روی پرده می فرستد.
فیلم 10 رقمی کاری کمدی است. متکی بر قواعد روایتی فیلمفارسی و همسو با دیگر فیلم هایی که هم اکنون برای فتح گیشه ها روی پرده هستند. کارگردان تمامی چهره های طنز های نود شبی تلویزیونی را در این فیلم دور هم جمع کرده و داستانی را روایت می کند که هیچ پایه و اساس منطقی ندارد.
طنز ها و صحنه هایی که قرار است تماشاگر را بخندانند آنقدر کش دار هستند که در کلیت فیلم گم می شوند. از سوی دیگر اجرای این صحنه های طنز آمیز نیز بسیار سردستی است. به طور مثال فیروز دختر علاقمند به فرش را به قهوه خانه ای می برد که با او در باره ازدواج صحبت کند. همه مشتریان این قهوه خانه نشسته اند و به انها گوش می دهند. این ایده آنقدر تکراری و نخ نماست که تماشاگر هیچ واکنشی به آن نشان نمی دهد و عملا آنچه به عنوان ظرفیت خنداندن فیلم از سوی نویسنده و کارگردان در فیلم گنجانده شده از بین می رود.
پلان ها به هیچ وجه برای قاب سینما و پرده بزرگ طراحی نشده اند و از نظر روانی پس از مدتی تماشاگر را آزار می دهند. اکثر نماها تخت هستند و کارگردان تنها از روی صفحات فیلمنامه عکس گرفته است. به طور مثال ما در زمان بسیار طولانی داخل لوکیشنی هستیم که منزل خواهر فیروز است. پلان ها در این محل آنقدر تکراری هستند که تماشاگر را خسته می کنند. کارگردان به هیچ وجه سعی نکرده حتی با طمانینه اثرش را دکوپاژ کند که جزو وظایف اولیه یک کارگردان است.
اگرچه برای این کارگردان ها نوشتارهای سینمایی درباره فیلم هایشان برایشان اهمیت ندارد چون خود می دانند چه کرده اند و چه بلایی را بر سر سینمای ایران می آورند. اما به هرحال اگر به این نکته قائل باشیم که منتقد پل میان کار و مخاطب است. شاید به مدد این نوشته ها بتوانیم ذره ای آشکار کنیم که چه بر سر سینمای ایران می آید. سینمایی که تمام افتخارات خود را پشت درهای بسته گذاشته و تنها تبدیل به شعبه دوم تلویزیون شده است.