نام ویدا قهرمانی برای نسل امروز چندان آشنا نیست، اما با اسم بردن از چند فیلم چهره او را به خاطر خواهند آورد. چرا که با وجودی که خانم قهرمانی از بازماندگان اولین نسل زنان بازیگر تاریخ سینمای ایران است، اما از خوش اقبال ترین هنرمندان سینمای ایران است که با پشت سر گذاشتن هفت دهه از زندگی هنوز هم با طراوت و شاداب جسته و گریخته در نمایشنامه ها و فیلم هایی که در خارج از وطن تولید می شود، حضور دارد.
گفت وگو با ویدا قهرمانی بازیگر پیشکسوت
به خاطر بازیگری در سینما از دبیرستان اخراج شدم
مروری کوتاه بر کارنامه ویدا قهرمانی
متولد ۱۳۱۵ تهران
فیلمهای سینمایی:
هزار سال دعاهای خیر
قبل از طوفان
تعطیلات شوم
میهمانان هتل آستوریا
عشق و انتقام
صیادان نمکزار
خداداد
صد کیلو داماد
پستچی
گرگ صحرا
فریاد نیمه شب
آتش و خاکستر
بچه های محل
دختران حوا
بچه ننه
فردا روشن است
افسانه شمال
یکی بود یکی نبود
توفان در شهر ما
چهار راه حوادث
شرح حال هنرمندانی مثل شما از زبان خودتان به نوعی بخشی از تاریخ شفاهی سینمای ایران محسوب می شود. چطور شد که پا به عرصه سینما گذاشتید؟
آن زمان که من دختر نوجوانی بودم در واقع سینما نیز پدیده نویی در ایران بود. یکشب با مادرم برای تماشای فیلم دختری از شیراز ساخته ساموئل خاچیکیان و با بازی خانم فرح عافیت پور به سینما رفته بودیم. نیمه های فیلم بود که نمایش آن را متوقف و اعلام کردند که برای ساخت فیلم بعدی به یک دختر جوان احتیاج دارند. منهم شوخی وار به مادرم گفتم که دوست دارم بازی کنم. او هم پاسخ داد که از پدرت سئوال کن. شب که به خانه برگشتیم، موضوع را با پدرم مطرح کردم و ایشان هم گفتند اگر دوست داری بازی کن. صبح روز بعد به اتفاق پدرم که سرهنگ ارتش بود و لباس نظامی به تن کرده بود وارد استودیوی دیانا فیلم شدیم. در دفتر استودیو، پنج، شش نفر از جمله ناصر ملک مطیعی و ساموئل خاچیکیان نشسته بودند. وقتی من و پدرم وارد اتاق شدیم عکس العمل آنها خیلی جالب بود. همینطور با تعجب ما را نگاه می کردند. پدرم گفت دخترم را آوردم تا برای تهیه فیلم بعدی تان به شما معرفی کنم. بعد از این حرف، پنج، شش دقیقه ای سکوت بر اتاق حاکم شد. اینها مات و متحیر من و پدرم را نگاه می کردند. بعد از ما خواستند که بنشینیم و صحبتهای زیادی بین ما رد و بدل شد. خاچیکیان بیان گرمی داشت و طوری داستانهای فیلمش را تعریف می کرد که صد درجه از خود فیلمهایش قشنگ تر بودند (با خنده). در نتیجه همه را مجاب می کرد که در فیلم بازی کنند. به هر حال آن روز هم ما به توافق رسیدیم و من در فیلم چهارراه حوادث برای اولین بار به عنوان هنرپیشه ظاهر شدم.
حضور شما به عنوان یک زن در سینمای آن دوران مقارن است با یک سری محدودیتها و تابوهای اجتماعی برای زنان بخصوص در عرصه هنر و بویژه سینما. چرا که قبل از شما اولین هنرپیشه زن ایرانی به نام صدیقه سامی نژاد (روح انگیز) با بازی در دختر لر به دلیل همین تابوها مورد اذیت و آزار قرار گرفت. طوری که سینما را رها کرد و عاقبت نیز به سرنوشت تلخی دچار شد. آیا با علم به اینها سراغ بازیگری رفتید؟
ـ نه. من دختر لر را ندیده بودم و سالها نیز از نمایش آن گذشته بود. از این جریانی هم که گفتید باخبر نبودم. در واقع بازی در فیلم برای من یک تجربه هیجان انگیز بود و چیز خاصی نبود که فکر کنم مرا با مشکل مواجه می سازد یا زندگی مرا به هم می ریزد. دختر ماجراجویی بودم که به دنبال ماجرا می رفتم، اما بعد از نمایش چهارراه حوادث با یک سری مشکلات مواجه شدم. هنگام بازی در این فیلم کلاس پنجم دبیرستان بودم. فیلم درست پانزده روز عید نوروز سال بعد به اکران درآمد. نمایش فیلم چنان ولوله ای به پا کرد که منجر به اخراج من از مدرسه شد. بعد هم به خاطر خالی که پشت لبم داشتم نشان کرده شده بودم و هیچ جایی نمی توانستم پا بگذارم.