آمریکا تصمیم گرفته است نام کره شمالی را از فهرست معروف به کشورهای حامی تروریسم خارج نماید. این تصمیم پس از مدت ها انتظار و بعد از ارائه گزارش هسته ای پیونگ یانگ انجام می شود.
دولت بوش به اقدام جسورانه کره شمالی در بازگشت به دامان جامعه جهانی و تسلیم نمودن گزارشی از برنامه های هسته ای خود به بازرسان خارجی، خیلی سریع واکنش نشان داد.
بوش باعجله از اقدام کره شمالی استقبال کرده و قول داد آمریکا «هر اقدامی را با پاسخی» جبران خواهد نمود. ایالات متحده به عنوان بخشی از این معامله، برخی از محدودیت ها را از سر راه همکاری با کره شمالی بر می دارد و ظرف 45 روز، این کشور را از فهرست دولت های حامی ترورریسم خارج خواهد نمود.
رژیم کره شمالی نیز در همین راستا، روز جمعه برج خنک کننده رآکتور یونگ بیون در 60 مایلی شمال پیونگ یانگ را تخریب نمود.
انتظار می رود گزارش ارائه شده از سوی کره شمالی به عنوان منزوی ترین کشور دنیا، جزئیات توانمندی های آن کشور در زمینه انرژی هسته ای و تسلیحات هسته ای را برملا سازد. این در جهت برآورده ساختن مهمترین خواسته آمریکا و سایر کشورهاییِ است که کره شمالی را منشأ خطرناک ناامنی می شمارند.
هرچند دولت بوش این اقدام کره شمالی را به عنوان یک برتری دیپلماتیک و پیروزی واشنگتن تعبیر نموده، اما معامله انجام شده با آن کشور در داخل آمریکا با انتقاد روبرو شده است. منتقدان معتقدند زبان این توافق «زیاده از حد نرم» است و دولت نتوانسته از موضع قدرت در آن ظاهر شود. اعتقاد بر این است که کره شمالی تا کنون به کمک رآکتور خود در یونگ بیون، مقدار پلوتونیوم لازم برای ساخت نیم دوجین بمب هسته ای را تولید کرده است.
درهر صورت، اظهارنامه هسته ای کره شمالی جزئیات لازم در سه مطلب حیاتی را در اختیار نمی گذارد: بمب هایی که تا همین جای کار توسط کره شمالی ساخته شده است، تلاش های آن کشور برای تولید تسلیحات هسته ای ضمن غنی سازی مخفیانه اورانیوم که بحران سال 2002 را بدنبال داشت، و اتهاماتی که به کره شمالی برای کمک به سوریه در ساخت نیروگاه هسته ای وارد شده است.با همه اینها، متقاعد ساختن کره شمالی به همکاری با جامعه جهانی و پایان دادن به انزوای خطرناک این کشور، پیشرفتی خوشایند است.
این امرضمناً نشان می دهد استفاده از دیپلماسی و گفتگو به جای زور در حل وفصل موضوعات دشواری نظیر این، مفیدترند. گذشته از آن، دیپلماسی و گفتگو به خاطر ماهیت صلح طلبانه خود، می بایست در رأس گزینه های جامعه جهانی و قدرت های بزرگی نظیر آمریکا قرار بگیرند.
برای همین است که این دو ابزار می بایست دربرابر ایران نیز به کار روند. اکنون که آمریکا و غرب توانسته اند با کشوری که زمانی بوش آنرا محور شرارت می خواند بوسیله گفتگو کنار بیایند، واشنگتن می بایست خط مشی مشابهی را برای پرداختن به موضوع ایران به بوته آزمایش بگذارد.
مخصوصاً وقتی این نکته را درنظر می گیریم که ایران نیز یکی از محورهای به اصطلاح شرارت جورج بوش بوده است.( محور سوم نیز صدام حسین در عراق بود) اگر امکان گفتگو میان آمریکا و کره شمالی حول مسأله هسته ای وجود دارد، چرا تهران و واشنگتن مشکلات شان را سر میز مذاکره حل نکنند؟
منبع: خلیج تایمز- 27 ژوئن