دکترآزاده کیان، استاد جامعه شناسی سیاسی دردانشگاه پاریس هفت در گفت وگو با روز تصریح کرد پیام های اوباما در رابطه با ایران از تغییرسیاست آمریکا با ایران خبر می دهد و مسوولین ایرانی باید آن را جدی بگیرند. این محقق با اشاره به تاکیدات اوباما بر کاهش تسلیحات اتمی در جهان می گوید اگر سران جمهوری اسلامی زیرک باشند به این نکته باید توجه کنند که الان زمان آن است که با دیگر شعار یک خاورمیانه بدون سلاح اتمی مطرح شود. این گفت وگو را می خوانید.
ارزیابی شما از پیام نوروزی اوباما به مردم ورهبران ایران چیست؟
ارسال پیام نوروزی باراک اوباما به ایران نشان دهنده تغییر سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه و به خصوص در قبال ایران است. در این پیام او بار دیگر بر قول های انتخاباتی اش تاکید کرد و با یک گفتمان صلح طلبانه واحترام آمیز - برخلاف اظهارات جنگ طلبانه جورج بوش- هم با مردم و هم با رهبران ایران طرف صحبت شد. این یک تغییر جهت گیری مهم است. بعضی های در ایران عنوان کرده بودند که اوباما فعلا کاری انجام نداده و تغییر گفتار چیزی را عوض نمی کند. اما من معتقدم گفتمان در خود قدرتی دارد که می تواند خیلی از چیزها را تغییر دهد. به نظرم آقای اوباما خواست به نوعی مردم ایران را گواه بگیرد. به همین جهت این پیام بسیار هوشمندانه بود. او می داند ایران نزدیک انتخابات است و می خواهد بگوید دولت آمریکا حاضراست با ایران در خصوص مساپلی که دارند گفت وگو کند. بنابراین پیام اوبامامی تواند به نوعی پیام به رای دهندگان ایرانی هم تلقی بشود؛ به این معنی که مردم می توانند به کسی رای بدهند که خواهان برقراری رابطه با آمریکاست. بعد از این پیام هم خانم کلینتون در رابطه با افغانستان در کنفرانس لاهه خواهان کمک ایران شد. همه اینها نشان دهنده تغییر در سیاست خارجی آمریکاست. اما اینکه چگونه دولتمردان ایرانی بتوانند از این تغییر در روابط خارجی آمریکا استفاده کنند، هنوز معلوم نیست.
چرا مقامات ایرانی برای پاسخ دادن به چنین پیام هایی تعلل می کنند؟
رژیمی که در سی سال گذشته یکی از شعارهای اصلی اش مرگ بر آمریکا بوده و بخش های مهمی از ایدئولوژی سیاسی اش آمریکا ستیزی بوده است به راحتی نمی تواند بپذیرد با آمریکا پای میز مذاکره بنشیند. چرا که این اقدام می تواند به نوعی پشت کردن به شعارهای سی سال اخیر خودشان قلمداد شود. از طرف دیگر سخنرانی مقامات ایرانی مصرف داخلی دارد. یعنی آنها می خواهند بگویند ما تنها حاضر نیستیم با آمریکا مذاکره کنیم و نمی خواهیم اصولی که داریم زیرسوال برود. واقعیت این است که اگر ایران در مورد پایداری وضعیت افغانستان به صورتی جدی با آمریکا همکاری کند می تواند چراغ سبزی از سوی تهران باشد به ایالات متحده مبنی بر اینکه حاضر به ایجاد رابطه هستند. حالا اسمش را هر چه می خواهند بگذارند. ایران هم کم کم به این نتیجه می رسد که نمی تواند با همان روالی که با جورج بوش برخورد می کرد با دولت جدید آمریکا مواجه شود.
اوباما در سخنرانی خود در شهر پراگ از تلاش برای منع گسترش سلاح های اتمی درسطح جهانی سخن گفت واینکه آمریکا و روسیه هم بخشی از برنامه وی خواهند بود. تبعات چنین برنامه ای در شرایط کنونی برای ایران چیست؟
اگر این پیشنهاد پذیرفته شود تبعات جدی برای کشورهایی مانند ایران و کره شمالی به همراه خواهد داشت. باراک اوباما یک سیاست چند بعدی را به پیش می برد. بعد اول مذاکره بدون پیش شرط وبعد دوم اجازه ندادن به ایران برای پیشبرد برنامه هسته ایش تا حدی که توانایی ساخت سلاح هسته ای به وجود بیاید. ایران تا به حال پشتگرمی اش در زمینه مساپل هسته ای به روسیه بوده است. اما می بینیم که آمریکا لحنش در رابطه با روسیه هم عوض شده و اعلام کرده که مکانیسم های تدافعی موشکی را که قراربود در اروپا مستقر کنند در صورت برطرف شدن خطر ایران لغو می کند. اگر خود آمریکا هم موضوع منع گسترش سلاح های اتمی را قبول کند- که درحال قبول کردن است- باعث خواهد شد کشورهایی مانند روسیه که در بسیاری از مجامع - مانند سازمان ملل- از ایران دفاع می کردند، تغییر مشی بدهند و کمتربه حمایت از ایران بپردازند. درنتیجه اگر سران جمهوری اسلامی زیرک باشند به این نکته باید توجه کنند که الان زمان آن است که شعار یک خاورمیانه بدون سلاح اتمی بار دیگر مطرح شود. اتحادیه کشورهای عربی هم خواهان خاورمیانه ای بدون سلاح های اتمی است. به این ترتیب هم ایران قبول می کند که سلاح اتمی نداشته باشد و هم اینکه اسراییل، هند وپاکستان در مرکز توجه قرار می گیرند. به نظر من اوباما برای مذاکره بدون شرط با ایران پافشاری خواهد کرد اما از طرف دیگر از ایران خواهد خواست که غنی سازی اورانیوم را تعلیق کند. اگر چه نتیجه انتخابات خرداد ماه هم تعیین کننده است. آنها تا خرداد ماه پیام های مثبت به ایران می فرستند و سعی می کنند همکاری ایران را درعراق و افغانستان جلب کنند و ببینند در نهایت چه کسی رییس جمهور خواهد شد.
طی روزهای گذشته خبرگزاری های مختلف از دیدار غیر رسمی ریچاردهالبروک و آقای اخوندزاده معاون وزیرامورخارجه خبردادند. خبری که بعدا توسط مقامات ایرانی تکذیب شد. هراس مقامات ایرانی از اینکه در کنار مقامات آمریکایی دیده شوند به چه دلیل است؟
فرستاده رییس جمهوری فرانسه در امور افغانستان و پاکستان اعلام کرد که خودش شاهد این دیدار بوده است. بنابراین این دیدار انجام گرفته و در فضای خوبی هم بوده است. اما این سیاست دوگانه ای که از مدتها قبل توسط جمهوری اسلامی اعمال شده همچنان ادامه دارد. به این ترتیب که از لحاظ عملی چراغ سبزهایی داده می شود اما برای مصرف داخلی می خواهند به طرفداران خودشان اینجور وانمود کنند که هنوز رابطه ای ایجاد نشده است. اما آنچه مسلم است این است که این دو نفر با هم دیدار کرده اند و به نظر من هم کار مثبتی است. به هرحال آمریکایی ها در افغانستان به ایران احتیاج دارند و ایران هم به آمریکا نیاز دارد. شناسایی این واقعیت که نه آمریکا می تواند بدون همکاری ایران خودش را از افغانستان و عراق بیرون بکشد ونه ایران می تواند منافع ملی خودش را در بدون آمریکا در منطقه وجهان تامین کند مساله مهمی است و مقامات ایرانی باید بدانند که برای آنها دولت اوباما یک فرصتی است که روی واقعیت یاد شده بیش از پیش تاکید و دوطرف به نوعی به مواضع مشترک نزدیک تر شوند.