جان میکالسین
در ظاهرش هیچ تغییری به وجود نیامده است. حتی دیروز صدایش هم همان بود. صدای غیر قابل کنترل رئیس جمهور نظامیان که از همه جا به گوش می رسد و آمریکا را تهدید می کند و وعده آینده ای اتمی می دهد. اما چند وقتی است که در طبقات بالای سیاست ایران صدای غر زدن های روسای بزرگ، و بد اخلاقی های متحدان قوی که جزو اطرافیان رهبر ایران، علی خامنه ای، هستند، بلند شده و مقامات عالی ازدست رئیس جمهور، احمدی نژاد که از حد خودش تجاوز کرده است، عصبانی هستند.
اولین زنگ خطراز سوی روزنامه جمهوری اسلامی، روزنامه ای که منتشر کننده افکار خامنه ای است [؟] به صدا درآمد. این روزنامه در سرمقاله اش نوشت: «نوع بیان در مسائل اتمی آنقدر تهاجمی و با کلمات نه چندان زیباست که در مخاطب القا می کند یک حالت لجبازی در بحث اتمی راه افتاده است ، در حالی که نفس حرکت هسته ای کشور به تفسیر رهبر معظم انقلاب، هوشمندانه و باطمانینه است… سئوال این است که چه نیازی به این گونه بیان است که هم مستمسکی برای زورگویان شود تا فشار را زیادتر کنند و هم در داخل عده ای آنرا دستمایه راست نمایی روشهای غلط گذشته خود کنند و هم در ذهن مردم القا نماید که رئیس جمهور به هر دلیل در مساله هسته ای تندروی می کند؟»
روزنامه جمهوری اسلامی برای فهماندن این نکته که اظهارات رئیس جمهور تا چه اندازه خطرساز است، لحن به کار رفته در سخنرانی های احمدی نژاد را عامل اصلی تحریم ایران و رای روز 23 دسامبر شورای امنیت ملی سازمان ملل، علیه ایران می داند. این روزنامه، یواشکی و درگوشی به رئیس جمهور در مورد اظهاراتش در مورد مسائل اتمی، می گوید:«این قطعنامه مشکلاتی ایجاد می کند، خوب است رئیس جمهور به اندازه و حد آن با مردم سخن بگوید. هر گفته ای که مدام تکرار شود، بجای اینکه حساسیت ها را بالا ببرد، موجب بی اعتنایی می شود. این موضوع زمانی اتفاق می افتد که شما در سخنرانی هایتان بیش از حد از و به شکلی غیر ضروری به مسئله انرژی هسته ای می پردازید».
آنچه موجب تمام شدن تحمل خامنه ای و پایان دادن به خوشبختی رئیس جمهور شده، تصویب تحریم ایران، به اتفاق آرا بوده است. رای شورای امنیت، بعد از باز شدن یخ میان دوستان و دشمنان احمدی نژاد در عرصه سیاست خارجی، صادر شد، که باعث به هم پیوستن کسانی شد که همیشه معتقد بوده اند سیاست های رئیس جمهور ایران، خطرناک و غیر مسئولانه است. این بحث ها، در روزهای آخر سال میلادی رهبر ایران را متقاعد کرد که رئیس جمهور را سر جایش بنشاند. یکی از مواردی که بیشتر از بقیه باعث نگرانی شده است، سیاست های اقتصادی رئیس جمهور است. افزایش بی وقفه قیمت ها، و بازگشت حجاج ایرانی از مکه و خودداری بسیاری از صرافی های عرب از تبدیل پول ایرانی به ریال عربستان هم، ناشی از همین سیاست غلط است. صد و پنجاه نماینده محافظه کار مجلس، با توجه به خشم مردم، تاخیر در ارائه بودجه سالانه کشور را محکوم کردند و خواستار برنامه مالی مناسب تری شدند. امضا کنندگان خواستار جزئیات گزارش اقتصادی کشور شده و نوشته بودند: «دولت باید تلاش کند که وابستگی بودجه را به درآمد های نفتی کاهش دهد و توجه خاصش را به کاستی های بودجه، وام ها و تورم معطوف کند». نمایندگان مجلس عصبانی اند و نسبت به وعده هایی که رئیس جمهور در سفر های بی شمار استانی اش می دهد، هشدار داده اند. وعده هایی که برای تحقق یافتن شان باید از درآمد نفتی، خرج کرد.
محمد خوش چهره، یکی از نمایندگان قدرتمند جناح محافظه کار که خالا تبدیل به یکی از سرکوب کنندگان سیاست های رئیس جمهور شده است، می گوید: «با وجود برنامه های درازمدت، استفاده از درآمد های نفتی، کاهش پیدا نکرده و به نظر می رسد که با بالا رفتن قیمت نفت به ازای هر بشکه، مقدار استفاده از آن افزایش می یابد».
هر کس نیم نگاهی به لایحه بودجه بیاندازد، متوجه این نکته می شود. عادل آذر، عضو کمیسیون تلفیق، می گوید: «میزان مخارج از 14 در صد به 17 درصد افزایش پیدا کرده است». آخرین چیزی که می توانست در خرمن خشم ایرانی ها آتش بیاندازد، سفر پر خرج رئیس جمهور به آمریکای جنوبی بود. سفری که به همراهی 120 نفر از اعضای سپاه پاسداران و ماموران اطلاعاتی صورت گرفت و در جریان آن، رئیس جمهور دست و دلباز ایران، به متحدان آمریکای لاتینی اش، وعده داد که دو میلیارد دلار برای بر هم زدن توازن سیاسی آمریکا در آمریکای شمالی، در اختیارشان بگذارد.
منبع: ایل جورناله، 20 ژانویه 2007