صحنه

نویسنده
پیام رهنما

“آقای اشمیت کیه؟” نوشته “سباستین تیری” و کارگردانی داوود رشیدی در سالن سمندریان تماشاخانه ایرانشهر به صحنه رفته است. نگاهی به این نمایش و گفت و گوهایی با داوود رشیدی و سیامک صفری مجموعه مطالب این هفته ی …

دوگانگی در لحن نمایش…

 

“آقای اشمیت کیه؟” داستان بارها گفته شده ی تنهایی و تک افتادگی انسان امروز را در بستری نو بازگو می کند، داستان مردی که هویت خود را گمشده می بیند اما این بار نه با نگاهی جدی یا خشن پیرامون مقوله ای به نام مرگ، بل با دیدی طنازانه و ابزورد به آن.

نگاه گروتسک نویسنده به جهان در نمایشنامه “آقای اشمیت کیه؟”، نمودی کاملاً بیرونی دارد. او تلخی‌ها را در کنار نوعی از طنز می‌بیند که ناتوانی آدم‌ها را در جهانی گسترده و بزرگ بیشتر به رخ می‌کشد. این نگاه او را در زمره درام‌نویسان معاصرش همچون “مارتین مک‌دونا” ایرلندی قرار می‌دهد که نسل تازه‌ای را در نمایشنامه‌نویسی جهان بنیان می‌گذارند.به نظر می رسدنمایشنامه و نمایش آقای اشمیت کیه؟ یکی از مسائل مهم در باب فقدان هویت را مورد توجه قرار داده است. مسئله “سوژه” بودن انسان مقوله‌ای به شمار می‌آید که در طول تاریخ مطالعات اجتماعی و فلسفی مورد توجه قرار گرفته است. آنچنان که تاریخچه مطالعات فرهنگی و اجتماعی نشان می‌دهد، سوژه بودن از دوره کانت و دکارت مطرح بوده و تا دنیای امروز همچنان امتداد داشته است.

با این توجه که تعریف آن در زمان‌های مختلف با تغییراتی مواجه شده است. در علوم جدید سوژه بودن از دو منظر اجتماعی در منظر ساختگرایان و پساساختگرایان و از منظر روانکاوی نزد لاکان نزج فراوان یافته و در تحلیل‌ها مورد توجه قرار گرفته است.

 

اما نکته ی دیگری که “آقای اشمیت کیه؟ را به نمایشی پیرامون معضلات انسان امروز بدل می سازد،دشواری تفاهم میان انسان هاست که در بسیاری از آثار مدرن برجسته ی دنیای ادبیات،تآتر و سینما به چشم می خورد.از این روست که گفتارهای نمایش گاهی به سوی نوعی از ابزوردیسم و یا حتی بی معنایی حرکت می کنند.نکته ی دیگری که پیرامون نمایش جلب نظر می کند،لحن دوگانه ی آن است.نمایش در بستری از کمدی و تراژدی گام برمی دارد که گاهی به یک کمدی سیاه نزدیک می شود.

لحن نمایش-که در گفت و گوها،تک گویی ها و بازی بازیگران نمودار می شود-حتی در اوج لحظات غم بار نیز به گونه ای ست که آمیخته با طنز است.

البته این دوگانگی لحن را تنها با شنیدن  خواندن جملات نمایش نمی توان دریافت،بلکه به هنگام اجراست که این واژگان و جمله ها روح می گیرند و این لحن دوگانه درک پذیر می شود.و البته بازی بسیار خوب “سیامک صفری” و “احمد ساعتچیان” در دونقش اصلی،کاملا به ملموس شدن این لحن کمک می ورزد.

یکی دیگر از ویژگی های برجسته ی نمایش،پرهیز از سانتی مانتالیسم و برانگیختن احساسات رقیق تماشاگران به کمک موسیقی و سایر عوامل پیرامونی ست. نمایش فارغ از هرگونه دروغ پردازی های تئاتریکال ، آشکار کننده ی جایگاه انسان امروز است،و فراتر از آن نمایان گر جایگاه انسان است با همه ی ویژگی های نیک و نکوهیده،کاستی ها،کمبودها،و نیازهاو بیش از همه ی این ها،نمایشی ست درباره ی زندگی و زیستن.

 

بررسی زبان نمادین اثر هنری، شاه کلید کشف ناخودآگاه جمعی است. ذکر این نکته مهم در اینجا بدین سبب ضروری می نماید که در مواجه با اجرای داوود رشیدی اساسا نه تنها داستان و خط اصلی نمایش اهمیتی شدیدی پیدا می کند  بلکه در این اجرا لزوما باید به دنبال مفهوم یا مفاهیم خاصی نیز بود. بنابراین تعمق و دقت جهت کشف نمادها و سمبل های ارائه شده در اثر مهمترین نکته برای رسیدن به کُنه اجراست. نمادهایی که از اساس کهن الگوهایی هستند که نسل اندر نسل به ما رسیده اند و در این پروسه گذار، از شکلی به شکل دیگر تبدیل شده اند و آنچه مبرهن است تجربه آنهاست که در همه انسان ها مشترک می باشد. هرچند در نمایش “آقای اشمیت کیه؟” بسیاری از نمادها و سمبل های ارئه شده بلاتکلیف و سردرگم رها می شود.

 

فضا سازی توسط دکور، انتخاب مکان نمایش و نور پردازی ساده اما موثر باعث شده است که نمایش در طول زمان و با استفاده بهینه از فضا به مقصود خود به طور نسبی برسد که این خود در شرایطی که مخاطب عادت یا آشنایی زیادی با این شیوه اجرایی نداشته و امکان هر واکنشی می رود، قابل تحسین است.
جسارت کارگردان و در عین حال پذیرش تماشاگر با تمام اختیاراتش و رعایت مرز مناسب بین او و بازیگران باعث شده تا “آقای اشمیت کیه؟”ارتباط خوبی با تماشاگران خود برقرار کند.عواملی که این گونه اجراها را به سقوط می کشاند همچون اجبار، توهین، فشار، محدودیت و … که در لحن، رفتار و ارتباط با تماشاگر می تواند اتفاق بیفتد و دافعه ایجاد کند در اجرای داوود رشیدی احساس نمی شود و همین یکی از نشانه های برقراری ارتباط به معنای واقعی کلمه با تماشاگری که نمایش تنها برای او اجرا می شود است.
ناگفته نماند که بازی ها روان و ساده هستند و طراحی لباس با نوع فضای نمایش متناسب است.