مرگ دستفروش و مسولیت ها

تقی رحمانی
تقی رحمانی

زندگی بی سامان روابط و مناسبات را بی سامان می کند. انسانی برای نان شب کشته می شود.صنفی بی سامان است و بر حقوق صنفی خود آگاه نیست.علی چراغی کشته شده است اما دو نگاه بی تفاوت اما متفاوت از هم به این مرگ درد آور می نگرند.

 نگاهی می گوید که مرگ یک دستفروش مسئله مهم ی نیست. توجیه این بی اهمیتی هم فراوان است دلایل منطقه ای تا دلایل دیگر که می توان ردیف کرد از جمله در حالیکه که داعش در منطقه کشتار می کند. یا مشکلات سیاسی و اقتصادی کلانی در جامعه وجود دارد که باید به آنان پرداخت

نگاهی دیگر هم با حداکثر خواهی به بی تفاوتی در مرگ دستفروش میرسد.این نگاه می گوید که در امریکا پلیس سیاه پوستی را کشته شورش شده است. اما چرا در ایران و تهران نمی شود. هردو نگاه در حال حاضر در جامعه ما بی تفاوتی ایجاد می کند.

هم نگاه بی تفاوتی به خاطر بی اهمیتی مرگ یک دست فروش و هم نگاه حداکثری که چرا مرگ یک انسان نباید شورش راه بیندازد می تواند توجیهی شود که به فکر ارائه راه چاره و پی گیری و حساس کردن جامعه به این مرگ درد آورنباشیم.

مرگ علی چراغی درد آور است ولی بی تفاوتی جامعه درد آورتر. اما افسوس زمانی بیشتر می شود که به چاره جویی هم در این رابطه نپردازیم.

چرا این صنفی که خودش هم خود را چندان باور ندارد. در باور یک دستفروش جا انداخته اند که کارش خلاف است و اگر تحمل می شود لطفی است به وی و خانواده اش تا لقمه نانی برای خانواده ببرد در این وانفسای زندگی سخت در مناطق حاشیه نشین تهران از گرسنه گی نمیرد.آن هم مناطق حاشیه نشین نیزکه مورد بی اعتنایی همه جانبه قرار گرفته اند. حتی بی اعتنتایی روشنفکران چرا که ایدئولوژی زمانه با طرف داری از ضیعفان همراه نیست.

پس مامور شهرداری می تواند بزند و بکشد اگر سخت می گیرد حق اوست.

اما سوال این است که این مرگ درد آور دست فروش اگر شورشی به راه نینداخت. نباید هم به بی تفاوتی و چند ناله ختم شود.

شورای شهری وجود دارد مراجعه به آن سخت نیست. از طرفی رسانه ها هم می توانند این صدا را بلند تر کنند که چرا دستفروشی در تهران سامان مند نمی شود. چرا ماموران شهرداری خشن برخورد می کنند. کدام کاری در الویت است تفکیک جنیستی در شهر داری که نادانی برای عده ای است به نام دین و مذهب یا سامان دادن به شغل دستفروشی که در حقیقت شخصیت دادن به بخشی از جامعه است. مگر این مردم شریف نیستند یا فقط در هنگام انتخابات و زمانی که نیاز به ایشان نیاز است دارای شخصیت می شوند.

از قدیم گفته اند که دو صد گفته چو نیم کردار نیست. چرا شورای شهر دست به کار سامان دادن به شغل دستفروشی نمی شود تا شخصیت دادن به صنفی از مردم را واقعی و عملی کند.

چرا رسانه ها از شورا نمی خواهند که به نیاز جامعه پاسخ دهد. مرگ علی چراغی را با دادن دیه به خانواده پایان ندهیم.

می توان در دانشگاه ونهاد صنفی و هم رسانه ها و حتی دولت از شورای شهر بخواهند که الویت بر سامان دادن بر شغل دستفروشی در تهران است که البته کاری زمانبر است و ولی به معنی شخصیت دادن به بخشی از جامعه است. این شخصیت دادن به معنی ستایش از حقوق شهروندی به معنا درست.آن است.

آقای روحانی همان طور که به درستی دستور توقف پرواز هواپیمای فاقد استاندارد را صادر کرد. می تواند از شورای شهر بخواهد که به دستفروشی هم سامانی دهد چرا که بی حقوق بی شخصیت کردن صنفی از جامعه باعث جرم خیزی می شود.

در این صورت استمرار این روال دستفروشی بی سامان و ناامن و ادامه فرهنگ لطف و صدقه دادن به صنف دستفروش تاثیرش مخرب آن را در همه مردم می توان دید که زمانی علی چراغی کشته می شود. مردمی نظار گر می شوند.این نظاره گری در دل جامعه هم بیتفاوتی و هم رعب از اصحاب قدرت را فراهم می کند. در این باز تولید ترس و بی تفاوتی کرامت انسان آسیب می بیند.به نفع اصلاح طلبی و تحول خواهی و جرات بخشیدن به شهروند نیست.

 شاهدان و کسانی که از مرگ علی چراغی متاثر شدند اگر شورش نکردند، می توانند همت کنند به شکل مدنی با پی گیری مناسب بخواهند که درستفروشی در تهران سامان مند شود. این کار که عملی می باشد. نهاد ی مسول دارد که می توان از آنان خواست.شورای شهر هم می تواند نشان دهد که تا چه میزان به فکر مردم است.