مارک لوین
ظرف 15 سالی که درباره خاورمیانه مطلب می نویسم، تا کنون با شرایطی روبرو نشده بودم که اوضاع به قدری سریع تغییرکند که یک مطلب در مدت زمانی که صرف نوشتن آن می شود دیگر تازه نباشد.
به نظر می رسد حاکمان ایران نیز همین گونه غافلگیر شده باشند و هنور مشغول بررسی جامعه شان هستند تا بفمهند نارضایتی عمومی، چگونه به شکل اعتراضات گسترده سر بر می آورد.
این محاسبات از برخی جهات حیاتی تر هستند: آیا نتایج آنگونه که ادعا می شود مشروع است و یا تقلبی است؟
چنین مباحثه ای تعیین می کند که آیا طبقه حاکم ایران، که شامل رهبری سیاسی، دینی، نظامی و امنیتی ناظر بر خشونت های فعلی در کشور است، به سوی مذاکره و سازش میان جناح هائی با شکاف پیشرونده متمایل می شود یا به سرکوب گسترده خشونت ها دست خواهد زد؟
بسیای از این اقدامات به اتفاقاتی بستگی دارد که در حال رخ دادن هستند و اینکه چرا تقلبی که از آن سخن گفته می شود، برملا شده است.
آیا آنچه سبب واداشتن مردم به اعتراض شده، خشم آنها از تقلب در انتخابات و نادیده گرفتن آرای شان بوده است؟ یا اینکه این اعتراض، بازتابی از خشم عمیق تر و حتی مخالفت در برابر ماهیت و ایدئولوژی حاکم بر نظام سیاسی ایران است؟
بیشترین تردید به این سناریو مربوط می شود که طبقه حاکم فهمیده اعتراضات عمومی بازتابی از نارضایتی عمیق در بخش بزرگی از جامعه است و در عین حال، اعتقاد دارد فرصت کوچکی برای سر و سامان دان به اوضاع تا پیش از از دست دادن سر رشته امور وجود دارد.
تحت چنین شرایطی، ایران می تواند خیلی زود به لحظه ای نظیر واقعه میدان تیان آنمن نزدیک شود و طبق محاسبات دولت، با عقب راندن مخالفان طرفدار اصلاحات، فرصت کافی برای خروج حاکمان بالنسبه لیبرال وفرهنگی از کشور را در آینده نزدیک فراهم کند.
اما مسأله اینجاست که ایران از الگوی چین پیروی نمی کند. واقعیت این است که در صورات ادامه صعود بهای نفت، آنها قادر به تولید درآمد کافی برای خوشحال نگهداشتن یا حداقل ساکت نگهداشتن طبقه فقیر و کارگر هستند.
آزادی فرهنگی به یک دریچه اطمینان تبدیل شده که توده مردم چین را برای قبول ادامه قدرت حزب کمونیست چین مجاب کرده است.
لازم به یادآوری نیست که چنین دریچه ای در جمهوری اسلامی وجود خارجی ندارد؛ کشوری که در آن، احمدی نژاد و طرفداران وی در رهبری از وقوع هرگونه پروستریکای فرهنگی پرهیز می کنند.
دولت ایران ظرف حداقل دو دهه گذشته، گفتمان بسیار ظریف و دقیقی را با شهروندانش به مرحله اجرا درآورده است: «شما می توانید آنچه را دوست دارید در پشت درهای بسته انجام دهید، مادامیکه صدای آن را پائین نگه دارید. ولی ما صاحب خیابان ها و انظار عمومی هستیم. بنابراین قبل از بیرون آمدن از خانه روسری به سر کنید و فکر تغییر محدویت های فرهنگی و سیاسی را از سر بیرون کنید.»
در شرایطی که هزاران ایرانی فرصت سرازیر شدن به خیابان ها را پیدا کرده اند، این چانه زنی اکنون دچار تزلزل شده است. عربستان سعودی یک مثال خوب برای حالتی است که شما مناسبات فرهنگی را برای مدتی طولانی تعطیل می کنید.
اگر جنبش اعتراضی که ظرف روزهای اخیر به خیابان ها راه پیدا کرده بتواند دورنمای مثبت و خاصی را از ایران به نمایش بگذارد، نگرشی که پاسخگوی بسیاری از مسائل اجتماعی، قومی، اقتصادی و فرهنگی در پس زمینه اعتراضات فعلی باشد، در این صورت می تواند چهره جمهوری اسلامی را به خوبی تغییر دهد. ممکن است این اتفاق الان نیفتد و شاید چهار سال دیگر روی بدهد.
منبع: ایندیپندنت- 1 ژوئیه