از شانزدهم آذر1332 که ماموران شاه با حمله به دانشکده فنی دانشگاه تهران،به روی دانشجویان آتش گشودند تا 18 تیر 78 که کوی دانشگاه تهران صحنه زور آزمایی قداره کشان شد، جنبش دانشجویی همواره پویایی خود را حفظ کرده است.این بدان معناست که استبداد ستیزی و حرکت به سوی مردمسالاری به دوره،عصر، بینش یا گروه خلاصه نمی شود.
بخواهیم یا نخواهیم دانشگاه،خط اول روشنفکری و آرمانخواهی در هر جامعه است.دانشجو پرسشگر است واگر پاسخ نگیرد آرامش ندارد. تا شک نباشد؛ باوربدست نخواهد آمد.این فرآیند مانند درختی است که خشک کردن ریشه اش غیر ممکن است و با بریدن و قطع شاخ و برگ هایش دوباره می روید.
جامعه ای مدنی،از این پرسش و رویش استقبال می کند چرا که این تیغ پرسش و نقد است که اهریمن نادانی و تجاهل را به زمین می زند. در عصر ارتباطات که امروز در آن بسر می بریم و لحظه به لحظه رویدادهای گوناگون را دنبال می کنیم با پرسش های گوناگون و فراوان روبرو می شویم.اگر نسل امروز پاسخ پرسش هایش را نگیرد این نسل فرداست که همان را واخواهی کند.قطاری که ترمز و دنده عقب ندارد اینجاست.
نسل پرسشگر امروز می خواهد و باید بداند که چه سرنوشتی خواهد داشت.نحوه پاسخگویی هم در جاده منطق،آگاهی واندیشه است نه در بیراهه دروغ و تحجر و خشونت؛از سر واماندگی.
سیل خروشان مطالبات مدنی ایرانیان بدون شک راه خود را پیدا کرده است و موانع کوچک و بزرگ را از سر راه بر خواهد کندوگریزی از آن نیست.بگذارید دروغگویان و گردنکشان در ظاهررجز بخوانند و نفس کش بطلبند.بگذارید جنایات خود را با وقاحت کتمان کنند و ما را نادان بیانگارند و حقوق حقه ما را لگد مال کنند.آنچه در ورای امروز است آغوشی است که برای استقلال و آزادی گشوده شده است واین سیل تا به سرای مقصود نرسد از پای نخواهد نشست.