اشتفانی روپ
زمانی که زندانی سیاسی پائولینا سالاس، دکتر روبرتو میراندا، شکنجه گر متجاوز خود را روی صحنه به بند کشید، حضار دست زدند. این زن که از سلول های شکنجه یک دیکتاتوری در آمریکای لاتین زنده خارج شده می خواهد عدالت را در دموکراسی نوپا برقرار سازد. او سال ها بعد قصد آن کرد که از شکنجه گر خود اعتراف بگیرد و همین داستان تماشاگران را به شوق می آورد.
البته شاید خیلی بلند کف نزده اند. زیرا نمایش “دختر جوان و مرگ”، اثر آریل دورفمان، که ریشه های یهودی دارد، در یک تئاتر اروپایی به اجرا در نیامده. ولی ازسوی دیگر، برای اولین بار در این نمایشنامه زندانیان سیاسی واقعی روی صحنه رفته اند – و در بند زنان زندان بدنام اوین در پایتخت ایران نیز همین طور است.
قرار گرفتن در نقش شکنجه گر
اینقدر غریب به نظر می رسد که چنین موردی خود می تواند یک نمایشنامه تئاتر باشد: فعالان زن سرشناس و مدافعان حقوق زنان مانند بهاره هدایت، نازنین دیهیمی و شیوا نظرآهاری، که بعضاٌ به حبس های طولانی مدت محکوم شده اند، در نقش زندانی و شکنجه گر قرار گرفته اند.
اجرای نمایش در زندان اوین از طریق صفحه فیس بوک همسر بهاره هدایت، که در مارس ۲۰۱۲ جایزه حقوق بشر “هارالد ادل استام” را از سوئد دریافت کرد، به اطلاع عموم رسید.
مائده سلطانی، طراح و دختر عبدالفتاح سلطانی، وکیل حقوق بشر و برنده جایزه حقوق بشر نورنبرگ که در زندان اوین بسر می برد، به روزنامه “دی ولت” می گوید: “زندانیان سرشناسی که سرنوشت شان مورد توجه رسانه های غربی است به طور معمول شکنجه نمی شوند.” اما به گفته او که ساکن نورنبرگ آلمان است، اشخاصی که کمتر شناخته شده هستند، این امتیاز را ندارند. با نگاهی به رویدادهای متعدد در زمینه شکنجه زندانیان می توان به این نکته پی برد.
مرگ خبرنگار عکاس در زندان اوین
یکی از این رویدادها به شکنجه زهرا کاظمی، عکاس خبری ایرانی-کانادایی، مربوط می شود که در سال ۲۰۰۳ در زندان اوین جان باخت. عکسبرداری او از خارج از زندان اوین برایش دردسرساز شد.
اما متأسفانه افکار عمومی و شهرت زندانیان سیاسی همیشه به آنها کمک نمی کند: نسرین ستوده، وکیل حقوق بشر که از مواضع شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل، دفاع می کند، در اواخر سال گذشته در زندان اوین و در سلول انفرادی زندانی شد.
احتمالاً فائزه هاشمی، فعال حقوق بشر و دختر رئیس جمهور پیشین علی اکبر رفسنجانی نیز در میان تماشاگران تئاتر حضور دارد. ظاهراً فائزه هاشمی ۵۱ ساله در همان بندی است که فعالان سابق بوده اند. به نوشته صفحه فیس بوک همسر هدایت، هاشمی چند روز پیش از انفرادی به بند عمومی زنان منتقل شده.
“اقدام علیه امنیت ملی”
به گفته همسر هدایت، این “گروه تئاتری” حتی پوستری درباره این نمایش آماده کرده. در صفحه فیس بوک او حتی به بلیط ورودی اشاره شده که در بین زندانیان پخش گردیده، و همچنین صندلی هایی که درست به مانند تئاتر واقعی شماره گذاری شده اند. همسر هدایت همچنین تأیید کرده که این نمایش بدون مداخله و مزاحمت زندانبانان به روی صحنه رفته است.
یک ناظر سیاسی در تهران که نخواست نامش ذکر شود دراین خصوص می گوید: “بدون نظارت قوی ازطریق شبکه های اجتماعی و رسانه ها، و بدون آگاه سازی افکار عمومی که بدین طریق به دست می آید، چنین چیزی امکان پذیر نیست.” او خود بسیاری از زندانیان سیاسی سابق را می شناسد که در زمان های مختلف در طول حیات ۳۵ ساله جمهوری اسلامی به زندان افتاده اند.
او با نگاهی به گذشته ها متوجه تفاوت بزرگی می شود و دراین خصوص می گوید: “اوایل انقلاب رسماٌ از زندانیان سیاسی صحبت می شد. ولی امروز در ایران زندانی سیاسی به طور رسمی وجود ندارد. آنها تقریباٌ همگی به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» محکوم شده اند.”
دو سال زندان برای “توهین به رهبر”
در مورد هدایت و هم بندانش نیز همین حالت وجود دارد. بهاره هدایت، ۳۱ ساله در سال ۲۰۱۰ از جمله به اتهام “اقدام علیه امنیت ملی” به پنج سال، اتهام “توهین به رهبر” به دو سال و همچنین اتهام “توهین به رییس جمهور” به شش ماه زندان محکوم شد. “اتهامات” او در مجموع ۹ سال زندان را در بر گرفت.
هدایت که سابقاً عضو شورای رهبری بزرگ ترین سازمان دانشجویی ایران بوده، به دنبال اعتراضات مردمی علیه تقلب انتخاباتی در سال ۲۰۰۹ بازداشت شد.
او به عنوان یک فعال متعهد در زمینه حقوق زنان در کمپین “یک میلیون امضاء در دفاع از حقوق زنان” که مورد حمایت شیرین عبادی نیز بود، مشارکت داشت.
اما این فقط زنان زندان اوین نیستند که درتلاش اند تا علی رغم تمامی اقدامات تحقیرآمیز، بهترین بهره را از دوران بازداشت شان ببرند. در بند مردان نیز اتفاقات عجیبی می افتد. مائده سلطانی می گوید: “به عقیده من این کار فوق العاده است و من کسانی را که تا این حد قدرتمند ظاهر می شوند تحسین می کنم.”
“پدرم باید زندگی نامه اش را بنویسد”
پدرش از سال ۲۰۱۱ برای چندمین بار به زندان افتاده. او می گوید: “آرزو دارم که پدرم زندگی نامه خود را بنویسد، ولی می دانم وقت این کار را ندارد.” زیرا به گفته او، پدرش و دیگر زندانیان هم بندش برنامه جالبی را در زندان پایه ریزی کرده اند.
یکی ایتالیایی درس می دهد، دیگری فرانسه و یکی دیگر تاریخ. حتی درس حقوق بشر هم از قلم نیفتاده. برای ایجاد تعادل، یک برنامه ورزش و کلاس های آشپزی نیز وجود دارد که هر کدام تا ۴۰ نفر شرکت کننده دارند. محکومین این اجازه را دارند که غذا بپزند و برای این کار مواد غذایی دریافت کنند، گرچه انتخاب شان محدود است.
اما سلطانی خوب می داند این آزادی ها را که پدرش و دیگر زندانی های سرشناس دارند، هر کسی ندارد. دفتر حقوق بشر نورنبرگ، سازمان عفو بین الملل و نمایندگان مجلس آلمان و بسیاری دیگر با خواسته شان دایر بر آزادی فوری پدرش، شرایطی را فراهم کرده اند که به او اجازه کار در زندان را می دهد.
ازطرف دیگر، عبدالفتاح سلطانی و دیگر زندانیان از طریق یک برنامه انجمن بین المللی حقوق بشر، دارای “حامیان سیاسی” در مجلس آلمان یا پارلمان اروپا هستند که سرنوشت “فرزندان” آنها را به دقت پیگیری می کنند.
حمایت از زندانیان برجسته
سلطانی می گوید: “این فشار علنی کمک و حمایت بزرگی است. به عنوان مثال، پدرم اکنون اجازه دارد برای مداوا به بیمارستان برود. اما چون زندانیان کمتر سرشناس این امکان را نمی یابند، او عذاب وجدان دارد.”
عبدالفتاح سلطانی و دیگر زندانیان اوین از سرنوشت ستار بهشتی، بلاگری که در نوامبر ۲۰۱۲ به دلیل شکنجه های شدید توسط “پلیس فتا” جان باخت، بسیار متأثر شده اند. بهشتی، ۳۵ ساله، پس از دستگیری به مدت دو روز به بخش مربوط به این نیروی ویژه در زندان اوین منتقل شد.
عبدالفتاح سلطانی و دیگر زندانیان هم بندش نه تنها توانستند آثار شکنجه را روی بدن او مشاهده کنند، بلکه با او صحبت هم کردند. سپس ۴۳ زندانی سیاسی زندان اوین یک نامه علنی نوشتند و در آن به شکنجه او اعتراض کردند. البته این حرکت نتوانست به بلاگر جوان کمک کند.
مائده سلطانی می گوید: “ولی هر اقدام علنی می تواند کاری کند که در آینده جلو وقوع چنین رویدادهایی گرفته شود.” پس از آن، مجلس ایران ناگزیر شد برای اولین بار به طور علنی اعلام کند که یک زندانی در زندان شکنجه شده است.
منبع: دی ولت، ۱۸ ژانویه