همسایه های این هفته با دو مطلب، یادی از جلال ذوالفنون آخرین مسافر سال در صفحه ی یاد یاران و نگاهی به درگذشتگان اهل قلم در صفحه ی جمع مستان…
تولد دوباره ی سه تار…
یکشنبه 28 اسفند 1390 با خبری تاسف برانگیز عجین شد تا دو روز پایانی سال نود با تلخی به پایان رسد. خبری که از درگذشت “جلال ذوالفنون”، آهنگساز و نوازنده ی چیره دست سه تار حکایت می کرد. او که ده روز پیش از آن و پس از طی کردن عمل جراحی قلب باز، به آمبولی ریه دچار شده بود، بر اثر سکته ی قلبی در بیمارستان البرز کرج در گذشت.
جلال ذوالفنون، که متولد سال 1316 در شهر آباده بود، فراگیری موسیقی را از ده سالگی و نزد برادرش محمود ذوالفنون آغاز کرد. وی پس از آن برای ادامه ی تحصیل به هنرستان ملی موسیقی رفت و در آنجا با ساز سه تار آشنا شد. او یکی از نخستین دانشجویان رشته ی موسیقی در دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود که ورودش به این دانشکده موجب آشناییش با شخصیتهای معتبر موسیقی ملی ایران نظیر “نور علی خان برومند” و “داریوش صفوت” شد. همین آشنایی های مبارک بود که دریچه ی ذهن او را به شناختی تازه از موسیقی اصیل ایران و گستره ی وسیع ساز سه تار گشود. تا جایی که تمرکز اصلی او از سال 1346 تنها به سه تار معطوف شد و در این راه از راهنمایی ها و تدریس اساتیدی چون چون “ابوالحسن صبا”، “ارسلان درگاهی” و “احمد عبادی” نیز بهره می برد.
ذوالفنون پس از پایان تحصیلاتش در دانشگاه، ضمن استفاده از راهنماییهای “یوسف فروتن” و “سعید هرمزی” - که هر دو از نوازندگان قدیمی سه تار بودند - در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ملی نیز به تدریس سهتار مشغول شد.
وی در سال های میانی دهه شصت، زمانی که موسیقی دانان و نوازندگان مطرحی چون “محمدرضا لطفی” و “حسین علیزاده”، کشور را ترک گفته بودند، خلا آهنگسازی غنی را پر کرد تا گرد سکون و انفعال رخسار این هنر اصیل را تیره نسازد. به گفته ی برخی صاحب نظران او با خلق آلبوم “گل صد برگ” – که با همکاری “شهرام ناظری” تهیه شده بود - نقطه ی عطف تاریخ موسیقی ایران را رقم زد. چرا که نقش ساز سه تار در این آلبوم آنقدر برجسته و پررنگ بود که گویی این ساز مهجور، تولدی دوباره را تجربه کرده بود. پس از “ گل صد برگ” بود که بسیاری از هنر آموزان ایرانی به آموختن این ساز راغب شدند و سه تار از کنج تک نوازی ها و آوازهای محدود به میانه ی میدان آمد و درخشید.
اما سهم تعیین کننده ی ذوالفنون در گسترش شناخت و جلب توجه عموم جامعه به ساز سه تار ، تنها در این آلبوم خلاصه نشد. او پس از آن با آثاری چون “آتش در نیستان”، “شیدایی” و برخی کارهای گروه نوازی با سه تار قدر و ارج راستین این ساز را ادا کرد.
به گفته ی “ابوالحسن مختاباد” گروه نوازی سه تار با ذوالفنون تثبیت و به جامعه شناسانده شد و بعدها “مسعود شعاری” با بهره گیری از قابلیت های این ساز و توسعه و بهره گیری از سه تار سوپرانو و …این فضا را گسترش داد.
زنده یاد جلال ذوالفنون آثار دیگری چون” پرند”، “پرواز”، “پیوند”، “دل آوا” و … را نیز سرپرستی کرده است . تکنوازی هایی که وی در زمینه سه تار انجام داده و رساله های آموزشی که در این زمینه نوشته و شاگردانی که آموزش داده است همگی نشانگر مکتب و شیوه ی یگانه ی او در زمینه ی سه تارنوازی ست. تا آنجا که سبک او در آموزش و نواختن به مکتب ذوالفنون شهرت یافته است.
همکاری های متعدد وی در داخل و خارج از کشور موجب شد تا حوزه ی سه تار نوازی به خارج از مرزهای ایران نیز گسترش یابد و مهر تاییدی بر کارنامه ی هدفمند این هنرمند حک شود. هنرمندی که به گفته ی “حسام الدین سراج” صدای سازش آنقدر عرفانی و دلنشین بود که تا اعماق وجود انسان رسوخ میکرد.