زمان گفتگو با ایران فرا رسیده

نویسنده

‏ رابرت کاگن ‏

سازمان امنیت ملی ایالات متحده با ارزیابی برنامه تسلیحات هسته ای ایران به این نتیجه رسیده که این کشور ‏این برنامه را از سال 2003 متوقف ساخته است. صرفنظر از سوالات زیادی که در این مورد وجود دارد و ‏نیز اینکه در مورد این ارزیابی چگونه فکر کنیم، بازتاب عملی این گزارش غیر قابل انکار است.‏

bushzamangoft.jpg

دستگاه دیپلماسی بوش در زمان باقیمانده از دوره اش، نمی تواند اقدام نظامی علیه ایران را در پیش بگیرد و ‏یا از تهدید به انجام آن برای خود اعتباری کسب کند، مگر اینکه یک حرکت تحریک آمیز از سوی ایران پاسخ ‏ایالات متحده را در پی داشته باشد. حمله به تاسیسات هسته ای مشکوک در ایران هم، همواره در هاله ای از ‏مخاطرات قرار دارد. اکنون این گزینه از روی میز جمع شده است. ‏

ضمناً دولت بوش قادر به جلب همکاری های بین المللی بیشتر برای تصویب تحریم های سنگین تر علیه ایران ‏نخواهد بود. مهمترین دلیل اعمال فشار کشورهای اروپایی بر تهران نیزبه خاطر هراس دایمی آنها از اقدام ‏نظامی آمریکایی ها بوده است. تا قبل از انتشار ارزیابی سازمان امنیت ملی، راضی کردن اروپایی ها برای ‏پشتیبانی از تحریم های جدی تر کار مشکلی بود. حالا این کار به غیر ممکن تبدیل شده است. ‏

دستگاه دیپلماسی بوش با از کار افتادن ابزارهای سیاسی که در اختیار داشت، می بایست یک سال باقیمانده از ‏دوره اش را در انزوا سپری کند. راه دیگر این است که با بدست گرفتن ابتکار عمل، به دولت بعد از خودشان ‏لطفی بکنند و باب گفتگوهای مستقیم با تهران را باز کنند.‏

انجام مذاکره در ابتدا، نشانه ای از ضعف به نظر می رسد. ایرانی ها می توانند از گفتگوها برای عمیق تر ‏کردن شکاف میان ایالات متحده و شرکایش از یک سو، و اختلافات در داخل سیستم سیاسی آمریکا از سوی ‏دیگر استفاده کنند. ‏

ولی برای مذاکره یک راهکار خوب وجود دارد. خیلی از مردم دنیا و افراد در آمریکا، بهبود رفتار ایرانیان ‏را به عنوان پیش شرط و دلیل اصلی دوری آمریکا از گفتگوها می دانند. این یک افسانه است اما خود می ‏تواند جلوی تلاش های آمریکا را در حال حاضر و تا سال ها بعد بگیرد. ایالات متحده در نهایت باید تن به این ‏کار بدهد هرچند در طول تاریخ برای آن مخالفانی وجود داشته است. ‏

اکنون هم مثل همیشه، زمان خوبی است. ایالات متحده در موضع ضعف نیست. آشفتگی حاصل از گزارش ‏امنیت ملی زودگذر است و این حقایق استراتژیک است که با دوام است. آمریکا همچنان در دنیا و در ‏خاورمیانه، قدرتمند باقی می ماند. موفقیت بدست آمده ازسیاست تثبیت اوضاع در عراق، ظاهراً به این معنی ‏است که ایالات متحده به دنبال پایه گذاری یک وضعیت بادوام در منطقه است، همان چیزی که از سال ها قبل ‏همه خواستار آن بودند. همینطورکه اوضاع عراق مسیر خود را برای برگشت به وضع عادی طی می کند، ‏موازنه موجود هم در حال چرخش به نفع ایران تحت انزوا است.‏

دلایل دیگری هم برای شروع تحرکات در این زمان وجود دارد. هرچند برآورد امنیت ملی بر ناتوانی ایران ‏در تولید بمب تا قبل از سال 2010 حکایت می کند، اما همین زمان هم برای ما طولانی نیست. دولت بعدی ‏خصوصاً اگر دموکرات باشد، احتمالاً سعی خودش را برای گفتگو با تهران بکارخواهد برد. اما چنین ‏گفتگوهایی نمی تواند تا پیش از تابستان 2009 به عمل آید. اگر سازمان امنیت ملی درست برآورد کرده باشد، ‏در آن زمان ایران می تواند در واپسین مراحل تولید یک بمب باشد. بهتر است گفتگوها الان آغاز شود تا ‏وقتی دولت بعدی مستقر می شود، بعد از چند سال گفتگو قادر به برآورد پیشرفت یا پسرفت آن باشد. ‏

شروع گفتگوها توسط این دولت به مراتب بهتر است. هرچند اعتماد میان احزاب در آمریکا خدشه دار شده ‏است، اما هرگونه موضع گیری سیاسی ایالات متحده نسبت به ایران به پشتیبانی هر دو حزب نیازمند است. ‏بوش حتی می تواند یک دموکرات پر سر و صدا را برای سرپرستی گفتگوها انتخاب کند.‏

آغاز گفتگوها در زمان حاضر، می تواند شانس بیشتری را به ایالات متحده برای تعیین خط مشی مذاکرات ‏داخلی و خارجی بدهد. هرگونه مذاکراتی باید در راستای مجبور کردن ایرانی ها برای پاسخ به همه ابهامات ‏باقیمانده آژانس بین المللی انرژی هسته ای درباره برنامه هسته ای آن کشور باشد. آنها باید با بازرسی های ‏غیرمترقبه و نظارت بر تاسیسات خود و نیز عمل به درخواست شورای امنیت سازمان ملل دال بر تعلیق غنی ‏سازی اورانیوم، موافقت نمایند.‏

گفتگوها باید از مساله هسته ای فراتر رود و موضوع حمایت ایران از تروریسم، پناه دادن به سران القاعده، ‏پشتیبانی از حزب الله و حماس و همچنین حمایت های تسلیحاتی آنان از تندروهای ستیزه جو در عراق را نیز ‏در بر بگیرد.‏

آنها ضمناً باید ایرادات خود را به دولت ایران به خاطر زیر پا گذاشتن حقوق بشر و سرکوب های سیاسی ‏سختگیرانه وارد نمایند. بعضی ها معتقدند نمی شود وارد گفتگو با کشوری شد که قصد تغییر رژیمش را ‏دارید. این منطقی نیست. ایالات متحده به طور همزمان توان مذاکره با اتحاد جماهیر شوروی از یک سو، و ‏اعمال فشار برای تغییرات سیاسی در آنجا از طریق حمایت از مخالفان را، از سوی دیگر داشت. این کار با ‏برقراری ارتباط مستقیم با مردم بوسیله رادیو و سایر وسایل ارتباط جمعی میسر شده بود. به این ترتیب اتحاد ‏جماهیر شوروی مجبور به رعایت معاهده حقوق بشر هلسینکی شد. هیچ دلیلی وجود ندارد که ایالات متحده ‏نتواند با ایران گفتگو کند و در عین حال با تقویت مخالفان برای تغییر رژیم در ایران فشار وارد آورد.‏

در مورد ایران هم، اگر این کشور الزامات هسته ای را رعایت کند، حمایت خود از تروریسم و خشونت را ‏متوقف کند، در برخورد بامردم کشورش عدالت، حقوق بشر و احترام به آزادی را رعایت کند، در این ‏صورت از طرف جامعه جهانی مورد استقبال قرار می گیرد و این خود به همراه منافع فراوان اقتصادی، ‏سیاسی و امنیتی اش خواهد بود. این پیشنهاد همیشه روی میز بوده و ایالات متحده لازم نیست هیچ کار دیگری ‏غیر از تصریح آن انجام دهد.‏

آغاز گفتگوها همین امروز به معنی محدود شدن گزینه های آینده آمریکا نیست. اگر ایرانی ها از انجام ‏گفتگوها طفره بروند، که احتمال دلخواهی است، از خود سابقه ای به جا می گذارند که می تواند اکنون یا در ‏وقتی حساس در آینده علیه خودشان به کار گرفته شود. این احتمال هم هست که این پیشنهاد از سوی آمریکا ‏باعث بروز شکاف در داخل ایران شود.، یافتن همه گزینه های سیاسی ممکن، در هر مساله ای، کار سختی ‏است. شرایط آماده است، این دیگر بستگی به دولت بوش دارد که با هوشیاری و به نحوی خلاق باشد از آن ‏استفاده کند. ‏

منبع: واشنگتن پست – 5 دسامبر ‏