حسین محمدی
عماد افروغ، نماینده مجلس شورای اسلامی در نشست دانشجویان دانشکده کشاورزی گیلان، 16 آذر را موجب “شکسته شدن یخ خفقان” خواند و از دانشجویان خواست از اتصال به بدنه قدرت بپرهیزند. افروغ همچنین از دانشجویان خواست در برابر برخورد با تشکل های دیگر دانشجویی، ساکت ننشینند، زیرا: ”امروز با دیگران و فردا با شما برخورد می کنند. اگر با یکی برخورد می شود واکنش نشان دهید”.
عماد افروغ، در این جلسه ضمن بحث در مورد جنبش دانشجویی و بایستهای پیش رو، از آفتهایی که جنبش دانشجویی را تهدید میکند سخن گفت. وی از جمله اظهار داشت: “جنبش دانشجویی دارای یک فلسفه، هدف و برنامه واضح و روشن است که از بطن و متن دانشگاه و مطالبات دانشجویی میجوشد”.
رییس کمیسیون فرهنگی مجلس هفتم در ادامه ضمن بررسی مفهوم “جنبش” با اشاره به حوادثی که بعد از فروپاشی بلوک شرق روی داد و طرح مفاهیمی چون پست مدرنیسم و جهانی شدن، اظهار داشت: “جنبشهای کلاسیک قبل از فروپاشی بلوک شرق طبقاتی و قطبی بودند و از سازماندهی سفت و سخت و محکمی برخوردار بودند و وجهه سیاسی داشتند، در حالیکه بعد از آن به ندرت این جنبشهای سیاسی که فرهنگیاند، از طبقات مختلف عضو دارند و عرصه فعالیت آنها فراملی و جهانیست”.
افروغ ادامه داد: “از ویژگیهای جنبش نو و کلاسیک میتوان به شکلگیری عرصه غیر رسمی، که از بطن و متن جامعه و مردم میجوشد، به گونهای که دفاع از حقوق واقعی شهروندی و نیاز آنهاست، پایبندی به مرامنامه، اساسنامه و ایدئولوژی شفاف و فلسفه روشن که با استمرار فعالیتها همراه است، سازماندهی منعطف و سیال و رهبری تعریف شده، اشاره کرد”.
عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس سپس به 16 آذر 1332 اشاره کرد و گفت: “در شرایطی که خفقان روز افزون و کودتای 28 مرداد رخ داده بود و فضای نومیدی بر کشور غالب شده بود، سه تن از دانشجویان دانشکده فنی شهید شدند. این حرکت، اعتراض و فریادی بود که از متن دانشگاه برخاست و موجب شکستن یخ خفقان و رقم خوردن جریانات و اتفاقات سیاسی و حوادثی شد که به انقلاب معطوف میشود.“
وی در ادامه افزود: “یکی از مهمترین آفتهای جنبش دانشجویی، اتصال به بدنه قدرت و نشاندن مصلحت به جای حقیقت و آرمان دانشجواست”.
وی سپس خطاب به دانشجویان گفت: “این روز ها حرف های قشنگی زده می شود اما چه کسانی به جز شما باید شکاف بین حرف و عمل را برای مردم بازگو کند؟”
افروغ با اشاره به اینکه تشکل های دانشجویی متنوع اند از آنان خواست همدیگر را تحمل کنند. وی افزود: ”خوشحال نباشید اگر در جایی با تشکلی برخورد می شود زیرا امروز با دیگران و فردا با شما برخورد می کنند. اگر با یکی برخورد می شود واکنش نشان دهید”.
این نماینده اصولگرا صحبتهای خود را اینگونه ادامه داد: “در بایستها و نبایستهای جنبش دانشجویی باید گفت جنبش دانشجویی ما، باید یک تئوری روشن مبارزاتی را در عرصههای مختلف داشته باشد. این تئوری را میتوان در قالب گفتمان انقلاب تعریف کرد و خوراکی برای نقادی و نظارت به دست آورد تا درک صحیحی از انقلاب برای روشن شدن تئوری انقلاب و پیامهای نرم افزاری حاصل شود. درک صحیح از ضرورت، موانع نقد وشرایط ساختاری جامعه موردنیاز است. خلط روشنفکری و جنبش دانشجویی با احزاب و گروههای قدرت نباید صورت گیرد. پرهیز از اعتماد مطلق به اصحاب قدرت با این مفهوم که آنها را با معیار حق باید سنجید نه حق را با آنها. خود انتقالی که از بایستههاست و مدام اعضای تشکلها باید خود را به نقد بکشند؛ عدم تقابل با سایر تشکلها و دست به دست دادن تشکلها در عرصه حقیقت گرایی و در نهایت حفظ ارتباط با مردم، چرا که روشنفکری نمیتواند بدون ارتباط با تودهها باشد”.
افروغ در پایان روشنفکر را “انسان حقیقت گرا و آرمان خواه، نه منفعت گرا و مصلحتجو” معرفی کرد که ”برای قدرت رسمی خیز بر نمیدارد چرا که هدف اصلی وی روشنگری است. روشنفکر برای انسان، جوهر، غایت و ذاتی قائل است، چرا که تاریخ روشنفکری گویای خاستگاه عدالت طلبی بوده است”.