مطالبه اصلی‎:‎‏ حق شهروندی ‏

سامان رسول پور
سامان رسول پور

مکرر دیده شده که در مسابقات ورزشی، ورزشکاران ایرانی از رو دررویی با حریفان اسرائیلی خودداری و حتی از مبارزه برای کسب مدال طلا صرف نظر کرده اند صرفاً به این دلیل که جمهوری اسلامی کشوری به نام اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد.

بر همین مبناست که هرگاه ایران دچار یکی از بلایای طبیعی (مثلا زلزله) شده، از قبول کمک های انسان دوستانه دیگر کشورها استقبال ولی رسما اعلام نموده که از پذیرش کمک اسرائیل خودداری خواهد کرد.

به استناد همین عدم شناسایی اسرائیل است که معمولا در ادبیات سیاسی رایج در جمهوری اسلامی از تعبیر “رژیم اشغالگر فلسطین” یا “رژیم صهیونیستی” به جای اسرائیل استفاده می شود. از همین روست که در تمامی نقشه های جغرافیایی که در ایران چاپ و منتشر می شود، نام اسرائیل دیده نمی شود و به جای آن فلسطین نوشته می شود. حساسیت جمهوری اسلامی تا آنجاست که حتی از ورود اطلس یا نقشه خارجی که نام اسرائیل در آن ذکر شده باشد جلوگیری به عمل می آید.

از سوی دیگر آیت الله خامنه ای اسرائیل را “سگ هار نجس” توصیف کرده و رهبر پیشین و کنونی جمهوری اسلامی و همچنین احمدی نژاد خواستار پاک کردن اسرائیل از نقشه جهان شده بودند.

با همه این ملاحظات آیا مخالفت با وجود کشوری به نام اسرائیل، اصل ثابت و لایتغیر در سیاست خارجی جمهوری اسلامی است؟

در مقاله “جمهوری اسلامی و شناسایی اسرائیل” دست کم به دو مورد اشاره شد که به استناد آن، جمهوری اسلامی، اسرائیل را به صورت دوفاکتو (ضمنی/ غیررسمی) مورد شناسایی قرار داده است. از یاد نباید برد که در دوران حکومت محمدرضا شاه نیز به رغم روابط تنگاتنگ دولت پادشاهی ایران با اسرائیل وی نیز هرگز این کشور را به صورت دوژوره (رسمی) شناسایی نکرده بود.

مزید بر موارد یاد شده در آن مقاله، اخیراً خبری در سطح رسانه ها انتشار یافته که خود دلیل دیگری بر این واقعیت است که جمهوری اسلامی، دولتی به نام اسرائیل را به صورت دوفاکتو شناسایی کرده است.

بر مبنای این خبر که تاکنون توسط منابع ایرانی تکذیب نشده، شرکت ملی نفت ایران در سال 1994 (یعنی حدود بیست سال پیش) نسبت به عدم پرداخت نفت فروخته شده به اسرائیل در زمان دولت پادشاهی ایران تقاضای غرامت از اسرائیل کرده است. ایران با ارجاع موضوع به حکمیتی که داوری آن به یک نهاد سوئیسی واگذار شد نسبت به استیفای حقوق شرکت نفت ملی نفت ایران علیه اسرائیل اقامه دعوا کرده است. به رغم اینکه اسرائیل هرگز در پروسه قضایی یاد شده حاضر نشده، طرف سوئیسی اسرائیل را به پرداخت ۱۰۰ میلیون دلار به ایران، محکوم نموده است.

عدم حضور اسرائیل در روند رسیدگی و همچنین اقامه دعوی از طریق مراجعه به حکمیت (arbitration) در اصل مساله شناسایی اسرائیل توسط جمهوری اسلامی تاثیر ندارد چرا که بنا به مدعا، اگر جمهوری اسلامی کشوری به نام اسرائیل را مجعول دانسته و هویت وجودی آن را حتی در مرزهای پیش از ۱۹۶۷انکار می کند، چگونه می تواند علیه کشوری که “موجودیت” ندارد اقامه دعوای حقوقی کند؟

همان طور که در حقوق بین الملل تصریح شده، برای شناسایی کشورهای تازه تاسیس لزوما صدور اعلامیه شناسایی ضرورت ندارد. مبادرت به هرگونه اقدامی که کشور تازه تاسیس را “واجد هویت” فرض کند، به عنوان شناسایی ضمنی کافی است. چنین اقدامی “موجودیت” کشور مذکور را مورد تایید قرار می دهد حتی اگر اعلامیه رسمی صادر نشده باشد همان طور که حکومت محمدرضا شاه نیز اسرائیل را به صورت دوفاکتو مورد شناسایی قرار داده بود.

اگر بپذیریم که اقامه دعوای حقوقی علیه اسرائیل به معنی شناسایی آن است، نکته قابل ملاحظه در خبر مذکور این است که جمهوری اسلامی از حدود ۲۰ سال پیش اسرائیل را به رسمیت شناخته است حتی اگر در تبلیغات رسمی خود، مثلا در عرصه ورزش منکر موجودیت کشوری به نام اسرائیل باشد.

 

هضم تناقض گویی

مدعای این مقاله مبنی بر اینکه جمهوری اسلامی اسرائیل را به صورت دوفاکتو مورد شناسایی قرار داده و لذا تناقضی آشکار بین گفتار و رفتار جمهوری اسلامی مشاهده می شود، شاید برای برخی قابل هضم نباشد. اما، اگر ده ها بلکه صدها مواضع متناقض جمهوری اسلامی را (چه در مسائل داخلی و خارجی) در نظر آوریم این تناقض گفتاری و رفتاری جمهوری اسلامی در مساله اسرائیل نیز قابل هضم خواهد بود.

چه نمونه ای در تناقض گفتار و رفتار بالا تر از اینکه جمهوری اسلامی از یک سو مدعی است “امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند” و از سوی دیگر برای رفع تحریم های اقتصادی به مذاکره با امریکا مبادرت کرده است؟ اگر امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند اعتراف به اینکه تحریم های امریکا، اقتصاد ایران را دچار اختلال جدی کرده، چیست؟ مگر شخص آیت الله خامنه ای نگفته بود ما تحریم ها را دور می زنیم؟ مگر او مدل “اقتصاد مقاومتی” را توصیه نکرده است؟ پس چه نیازی به مذاکره با شیطان بزرگ برای رفع تحریم ها؟

اگر چنین تناقض آشکاری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی اینک بر پهنه آفتاب افتاده، چه استبعادی دارد که گفتار و رفتار جمهوری اسلامی در شناسایی اسرائیل نیز به شدت متناقض نباشد؟

 

شناسایی اسرائیل در مرزهای پیش از ۱۹۶۷

در مقاله “آغاز بهار فلسطین” گفته شد که رای مجمع عمومی در مورخ ۲۹ نوامبر ۲۰۱۲ به پذیرش فلسطین به عنوان یک “کشور” غیرعضو ناظر در سازمان ملل، بی تردید منطقه خاورمیانه را وارد مرحله ای جدید نموده است.

جمهوری اسلامی یکی از کشورهایی است که به قطعنامه مجمع رای مثبت داده است؛ قطعنامه ای که بر اساس آن مرزهای دولت مستقل فلسطین به پایتختی بیت‌المقدس در سرزمین‌های اشغال شده در سال ۱۹۶۷ به بعد خواهد بود.

رأی مثبت ایران به قطعنامه مزبور گواهی است بر اینکه مرزهای پیش از آن سال، مرزهای دولت اسرائیل است. از همین منظر حقوقی است که شرکت ملی نفت ایران ۲۰ سال پیش با اعتراف به اینکه خط لوله ایلات- اشکلون جزو قلمرو اسرائیل محسوب می شود، از اسرائیل تقاضای غرامت کرده است.

فرض بگیریم که اسرائیل به حکم صادر شده، تن دهد و مبلغ ۱۰۰ هزار دلار را از خزانه داری بانک مرکزی اسرائیل به بانک مرکزی ایران واریز کند، آیا این جز آن است که جمهوری اسلامی، کشوری به نام اسرائیل را به رسمیت شناخته است؟