ترجمه محمود واعظی
لئونارد دی کاپریو/ “گرگ والاستریت“
جوانی فراموش شده
اسکار قطعاً پرهیاهوترین جایزه سینمایی جهان است. گام به گام، برجستهترین جوایز سینمایی امریکای شمالی و اروپای غربی برندگان خود را انتخاب میکنند تا آکادمی هنرهای تصویری امریکا، رایگیریهای خود را انجام بدهد و درنهایت برندگان اسکار را در شب مراسم پر جلال و شکوه خود، معرفی کند. هرچند اسکار میگذرد و جوایز را برندگان به خانه خود میبرند اما کدام فیلمها ماندگاری دارند؟ کدام برندگان در خاطرهها میمانند؟
درگذشته سنجش چنین امری تنها از طریق بررسی موردی رسانههای مکتوب ممکن میشد و آمارهای فروش در سالنهای فروش یا مغازههای کرایه فیلم. امروز هرچند انجام چنین کاری راحتتر است: هم میشود مقبولیت یک فیلم در نظر منتقدین را با کمک نرمافزارهای موجود سنجید هم ابزارهای مؤثری برای سنجش نظر تماشاگران سینما وجود دارند.
هرچند وقتی به این ابزارها نگاه شود، تفاوتی گسترده موجود است بین فهرست نامزدها و خواست ببینندگان. همچنین فاصله است بین فیلمهایی که مقبولیت منتقدین را کسب کردهاند و فیلمهایی که برنده جوایز اصلی اسکار شدهاند. امسال در بین نامزدهای اسکار، فیلمهای محبوب جوانان امریکای شمالی جایی از آن خود نداشتند. فیلمهای برجستهای چون “پادشاهان تابستان” و “مسیر عقب، عقبی بازگشت” که مقبولیتهای 76 و 85 درصدی منتقدین را داشتند کسی در میان فهرست نامزدها جایی نداد. هرچند وقتی به نامزدها نگاه شود، فیلمی مانند “گرگ والاستریت” در سنجشی مشابه، تنها 77 درصد مقبولیت را کسب کرده بود. یعنی فاصلهای است جدی بین نظر تماشاگر و منتقد و نظر اسکار.
هرچند کسی نمیگوید فیلمهایی مانند “گرگ والاستریت” یا “کلاهبرداری امریکایی“، فیلمهایی چشمگیری نیستند، هرچند این دو فیلم هم از کسب جوایز اسکار بازماندند. اما فیلمهای نامزد یا برنده اسکار در یک موضوع مشترک هستند: همگی به چهرههایی بالغ مینگرند و فیلمهایی که زندگی نوجوانان و جوانان را به تصویر میکشند، در این میان کنار گذاشته میشوند.
اسکارهای گذشته هم نگاه جالبی به نوجوانان و جوانان نداشتند، یعنی بخشی از جامعه که امروز رسانههای اجتماعی، اپهای موبایل و بخش گستردهای از بازار مخاطب سینما را شکل میدهد. نیل مینو، منتقد سینمایی میگوید “رایدهندگان اسکار دیگر پیر شدهاند.” هرچند در گذشته هم “شورشی بدون علت” (1955) سه نامزدی اسکار دیده بود، “گرافیتی امریکایی” (1973) پنج نامزدی اسکار و “جونو” (2007) چهار نامزدی اسکار را در فهرست جوایز خود داشت، شامل بر بهترین فیلم و بهترین کارگردانی. هرچند توانست فقط اسکار بهترین فیلمنامه اوریجینال را به خانه ببرد. مینو در ادامه حرف خود میگوید: “رایدهندگان اسکار به داستانهای مرتبط به انسانهای بالغ علاقه نشان میدهند و به فیلمسازهایی که 30 سال یا بیشتر سن داشته باشند.”
شاید به همین دلیل باشد که فیلمی مانند “مزایای گوشهگیر بودن” میتواند در سال 2012 نظر برجسته مخاطب و منتقد را کسب کند اما در نامزدهای اسکار دیده هم نمیشود. شاید اشارهای جدی به فاصله بین اسکار و مخطاب جوان خود را بتوان در ترانه “جوانی” در فیلم “پادشاهان تابستان” دید وقتی خوانده میشود: جوانی تغییر کرده. شما هم تغییرتان را شروع کردین؟
امیدهای از دست رفته
فارست ویتاکر و اپرا وینفری در نمایی از فیلم “لی دنیلز سرپیشخدمت“
هرچند اسکار در بین نامزدهای خود نیز چهرههایی را کامل به دست فراموشی سپرده است. چهرههایی که میتوانستند رقیبی جدی با برندگان امسال اسکار باشند. اپر ویفنری یکی از آنان است که برای “لی دنیلز سرپیشخدمت” نتوانست به اسکار راه یابد. این فیلم جزو آثار برجسته سال بود که در صحنه اسکار حضوری نداشت. فیلم “ناخدا فیلیپس” هرچند توانست در مسیر اسکار جوایز مختلفی را از آن خود کند و در اسکار هم نامزدهایی مانند نامزد بهترین نقش مکمل مرد را داشت اما تام هنکس با وجود بازی درخشان خود نتوانست به صحنه اسکار راه یابد.
تام هنکس در نمایی از فیلم “ناخدا فیلیپس“
نام دیگری که شایسته دریافت اسکار امسال برای بهترین بازیگر نقش اول زن محسوب میشد، اِما واتسون برای بازی در فیلم “نجات آقای بنکز” بود ولی او نیز در فهرست نهایی نامزدها حضور نداشت.
کیت بلانشت در نمایی از فیلم “جاسمین غمگین“
همینطور هرچند که کیت بلانشت برای “جاسمین غمگین” توانست اسکار بازیگر نقش اول زن را دریافت کند اما وُودی الن برای این فیلم نه در فهرست کارگردانهای سال بود و نه در فهرست فیلمنامهنویسان سال، هرچند گولدن گلاب امسال جایزهای ویژه برای یک عمر خدمات او به سینما، به او در همین سال اهدا کرده بود و فیلم جدید او، توانسته بود نگاهها را خیره خود سازد و هنری آلن را باری دیگر نشان تماشاگران خود بدهد.
جاماندگان اسکار
“کلاهبرداری امریکایی” در ده بخش اسکار، از جمله چهار اسکار نقش اصلی و مکمل زن و مرد نامزد اسکار بود و بدون دریافت هیچ جایزهای به خانه بازگشت. همانند این فیلم، “گرگ والاستریت”،”درون لوین دیویس” و “نبراسکا” ساخته الکساندر پین نیز با وجود نامزدیها و امیدواریهای فراوان، دست خالی از سالن اسکار خارج شدند.
اسکار ایزاک در نمایی از فیلم “درون لوین دیویس“
“گرگ والاستریت” امید برجسته مارتین اسکورسیزی و همچنین لئوناردو دیکاپریو برای دریافت اسکارهای بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول مرد بود اما نتوانست به موفقیتی دست یابد. “درون…” هم امید مجددی بود از برادران کوئن تا بتوانند باری دیگر جوایزی برجسته را از آن فیلمی از خود سازند اما این فیلم هم دست خالی ماند.
امی آدامز و جنیفر لارنس در نمایی از فیلم “کلاهبرداری امریکایی”
هرچند در اسکارهای اصلی، اسکار بهترین فیلم را کسی نمیتوانست پیشبینی کند دقیقاً به کدام اثر برجسته سال بدهند اما “12 سال بردگی” یکی از اصلیترین انتخابها بود و برنده هم شد، کسی هم شاکی نبود. “جاذبه” هم یکی از اصلیترین شانسها برای کارگردان سال بود و آلفونسو کوارون توانست به حق، زحمات هفت سال گذشته خود را پاسخیافته بیابد. در بهترین بازیگر نقش اول زن، ساندرا بولاک برای “جاذبه” جا ماند و همچنین جودی دنج برای “فیلومنا”.
جودی دنچ و استیو کوگان در نمایی از فیلم “فیلومنا“
در این فیلم بر اساس ماجرایی واقعی، دنج نقش زنی را بازی میکند بهدنبال یافتن فرزند خود است. او در نوجوانی بهشکلی نامشروع بچهدار شده بود و بچه او را کلیسای کاتولیک ایرلند به یک خانواده ثروتمند امریکایی فروخته بود. او در مسیر یافتن فرزند خود همراه خبرنگاری میشود و داستانی خیرهکننده و بیاندازه غمگین را شکل میدهد. هرچند میشد تصور کرد چنین فیلمی (ساخته بریتانیا) چندان به مذاقِ هالیوود خوش نیاید.
در نامزدهای نقش مکمل مرد، یکی از برجستهترین چهرهها “برکاد عبدی” برای فیلم “کاپیتان فیلیپس” بود. او پیش از بازی در این فیلم راننده لیموزین بود و یکی از برجستهترین شانسهای اسکار محسوب میشد هرچند دست خالی بازگشت. جونا هیل هم برای “گرگ والاستریت” شانس فراوانی برای کسب اسکار نقش مکمل مرد داشت اما هر دو به جِیرد لیتو باختند.
جولیا رابرتز و مریل استریپ در نمایی از فیلم “آگوست: شهرستان آسیج“
از دیگر شانسهای باخته اسکار، “آگوست: شهرستان آسیج” بود و برایش مریل استریپ (نامزدی اسکار برای هجدهمین مرتبه) و جولیا رابرتز باخته به خانه برگشتند. این فیلم با وجود اینکه بر اساس نمایشی برجسته ساخته شده بود اما وارد فهرست نامزدهای فیلمنامه اقتباسی سال هم نشد.
اسکار برای مخاطب یا برای هالیوود؟
در گذشتهای نه چندان دور، اسکار برندی برجسته محسوب میشد که اگر مُهر آن بر فیلمی میخورد، آن را به یکی از شانسهای سال جاری و سالهای بعد، برای دیده و تحسین شدن تبدیل میکرد. اما دیگر روزگار متفاوت شده است: حالا بهراحتی از طریق اینترنت و موبایل، مخاطب ابتدا به شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، توئیتر یا گوجهفرنگی گندیده سری میزند و بر اساس نظر جمعی مخاطبین سینما، دست به انتخاب میزند.
برای همین هم مهم است که اسکار بازنگری کند در انتخابهایش و توجه بیشتری به مخاطب جوان خودش نشان بدهد تا آنکه دلمشغول راضی کردن هالیوود باشد. دیگر زمان آن نزدیک شده است که در سنجش یک فیلم، صرفِ فیلم مد نظر قرار بگیرد بدون اینکه توجهای به حواشی آن نشان داد. چون دنیای امروز بیرحم است و ابزارهای قدرتمندی مانند اینترنت دارد تا نظر خود را نشان بدهد. نظری که الزاماً برابر نظر هالیوود نیست. برای همین است که فاصله افتاده است بین جدول فروش فیلمهای سال و فهرست جوایز اسکار.
برای همین است که اسکار بیشتر تبدیل شده است به یک شب سرگرمکننده لبریز از چهرههای آشنای جهان سینما تا اینکه همانند قبل، برندی باشد تاکید کننده بر حضور مخاطب و جاودانگی اثر. هرچند اسکار قدرتمند است اما برای حفظ قدرت خود، باید جدید شود و نوآور. جوانی تغییر کرده است اما اسکار چطور؟