رییس جمهور اعداد را نمی شناسد

نویسنده

po_memarian_01.jpg

امید‎ ‎معماریان

احمد شیرزاد نماینده مجلس ششم وکارشناس امورهسته ای ایران درگفت وگو با روز به ویژگی های فنی وسیاسی ‏اعلام آغاز نصب 6000 دستگاه سانتریفوژ پرداخته است. به اعتقاد وی افزایش تعداد سانتریفوژها به لحاظ فنی ‏واقتصادی توان زیادی برای کشورایجاد نمی کند ولی کشورهای غربی و به خصوص آمریکا ازاین اقدام برای ‏افزایش فشارهای خود برایران استفاده خواهند کرد. این گفت وگو را می خوانید.


shirzad685.jpg

‎ ‎اعلام نصب دستگاه های سانتریفوژ جدید توسط دولت ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟‎ ‎

شواهد امر نشان می دهد که “برنامه ای” برای نصب 6000 دستگاه سانتریفوژ وجود دارد، نه این که این تعداد ‏نصب شده است. سه آبشار 164 تایی نصب شده است. اما ما باید صبرکنیم تا گزارش بازرس های آژانس توسط ‏آقای البرادعی منتشر شود وتایید کند که چه تعدادی سانتریفوژ نصب شده وچه تعدادی ازآن درحال کارکردن است. ‏درموارد گذشته هربارکه خبری از طرف ایران اعلام شد به خصوص در سال گذشته خورشیدی، معمولا آنچه بعدا ‏تایید می شد کمتر بود. در گزارش های آقای البرادعی، هم تعداد سانتریفوژهای درحال کار ایران کمتر از حدی ‏بود که ایران اعلام کرده بود وهم درصدغنی سازی هم کمتر از مقداراعلام شده بود. ‏

‎ ‎قطعنامه های سازمان ملل تاکید می کند که ایران باید غنی سازی را متوقف کند وازسوی ‏دیگرسانتریفوژهای جدید به منظورغنی سازی بیشتر نصب می شود. این دوموضوع چگونه بر یکدیگر تاثیر می ‏گذارند؟‎ ‎

نصب سانتریفوژ های جدید دراین مرحله دیگر چیزی را عوض نمی کند. فقط مقداری به لحاظ کمی به ظرفیت ‏غنی سازی ایران اضافه می کند. اگر برآوردی داشته باشیم از زمانی که تنها یک آبشار نصب شده بود، گزار به ‏مرحله ای که این تعداد به حدود دوهزار رسید تحول مهمی بود ونشان می داد که ایران قادر شده با آهنگ سریع ‏تری اورانیوم را غنی کند. این به لحاظ توان استراتژیک و قدرت به دست آوردن اورانیوم غنی شده مهم بود. اما ‏این فرایند، زمانی به لحاظ فنی مهم خواهد بود که ایران به حدود 40 تا 50 هزار عدد دستگاه سانتریفوژ دست پیدا ‏کند. درآن صورت می تواند ادعا کند که قادراست سوخت حداقل یک نیروگاه را تامین کند. ولی این فاصله بین سه ‏هزار تا هفت یا هشت هزار تحول چنان مهمی محسوب نمی شود. اگرچه به لحاظ سیاسی این تحول مهم است. این ‏به معنای آن است که مسئولان ایران با اصرار وتاکید بیشتری می خواهند به روند نقض درخواست شورای امنیت ‏ادامه بدهند وطبیعی است که آثار سیاسی چنین موضوعی بیشتر ازآثار فنی آن خواهد بود.‏

‎ ‎چه نوع تاثیرات و چه پیامدهایی؟‎ ‎

درسطح تبلیغاتی می توان به صحبت های بوش اشاره کرد که خطر ایران را ازخطرالقاعده هم مهم ترمی داند. ‏موضوعی که نشان می دهد اقدام ایران یک مستمسک تبلیغاتی گسترده تری به غربی ها وبه خصوص آمریکایی ‏ها می دهد و آنها را مصمم تر می کند که در شورای امنیت به سمت قطعنامه های جدید بروند و چین و روسیه را ‏درقطعنامه های بعدی زودتر متقاعد کنند. به طور کلی، برای اجرای قطعنامه های قبلی و حتی اجرای گسترده ‏تراز موارد تصویب شده در قطعنامه های قبلی بتواند کشورهای بیشتری را همراه خود کنند. هرکدام از این ‏قطعنامه ها تحریم هایی را علیه ایران وضع کرده، اما اینکه این تحریم ها جدی گرفته شود وکشورهای بیشتری به ‏آن بپیوندند نکته مهمی است. آمریکایی برای این کار نیاز به اقناع رهبران سیاسی کشورهای مختلف و ‏افکارعمومی جهانی دارند. بدیهی است که افزودن برشتاب نصب سانتریفوژها می تواند آنها را دراین راه کمک ‏کند.‏

‎ ‎به نظر شما آیا ایران عزم خود را جزم کرده که به سمت 50 هزاردستگاه سانتریفوژبرود؟ آیا به لحاظ ‏فنی چنین امکانی وجود دارد وچنین امکانی درچه بازه زمانی می تواند اتفاق بیافتد؟‎ ‎

این موضوع روشن نیست. باید صبرکرد ودید این شش هزار سانتریفوژی که از آن صحبت می شود به کجا می ‏رسد. به دو شکل می شود به این مرحله نگاه کرد. یکی اینکه ایران به عنوان یک قدرت استراتژیک هسته ای آیا ‏می تواند اورانیوم کافی برای دستیابی به یک توان استراتژیک هسته ای غنی کند یا نه؛ که تقریبا می شود گفت که ‏ایران از این سطح گذشته و توانایی این را دارد تا درصدی به غنی سازی اورانیوم بپردازد. اگرچه برای دستیابی ‏به توان استراتژیک بایستی اورانیوم در درصدهای بالاتری غنی شود که درآنجا هم البته مشکلات فنی متفاوتی ‏وجود دارد که چون تست نشده وایران نخواسته که درآن زمینه قدم بردارد، مشخص نیست که چه توانی وجود ‏دارد. ‏

کاری که الان ایران انجام می دهد دپوکردن اورانیوم غنی شده تا حد پنج درصد است ونگهداری آن برای وقتی که ‏بتواند در نیروگاه و یا به هرشکل دیگراز آن استفاده کند. اما از لحاظ توان فنی برای راه اندازی نیروگاه، من ‏معتقدم که اگر ایران بتواند 50 هزاردستگاه سانتریفوژ را راه بیاندازد، الزاما این توان جدی را به کشورما نمی ‏دهد. چون عمده مشکل ما درزمینه تهیه سوخت هسته ای مواد اولیه است. مواد اولیه چیزی نیست که مابتوانیم آن ‏را بسازیم وخلق کنیم و آن را باید ازکشورهای دارنده مواد تهیه کنیم. ایران ذخایر اورانیومش خیلی محدود است و ‏ساخت کارخانه غنی سازی برای اینکه این مقدار محدود مواد را بخواهد غنی کند به لحاظ اقتصادی هیچ توجیه ‏عقلانی ندارد. این که فکر کنیم ازخارج به ایران مواد اولیه هسته ای داده شود نیز تصور دور ازذهنی است. چون ‏اگر رابطه غربی ها با ایران طوری باشد که بخواهند به ایران مواد اولیه حاوی اورانیوم بدهند به این معنی است ‏که دیگر مشکلات ایران هم حل شده است. اینکه تعداد سانتریفوژ ها به چهل تا پنچاه هزارتا افزایش پیدا کند فکر ‏نمی کنم اصولا یک توان جدی به ایران بدهد وبرای کشورهای غربی چندان اهمیت داشته باشد، اصولا درسطح ‏اقتصاد ملی هم نمی تواند اهمیت داشته باشد. مهم سد چند هزاردستگاه بوده که پشت سرگذاشته شده است. ‏

‎ ‎با توجه به این تحلیل رفتن به سمت افزایش تعداد سانتریفوژها چه دستاوردهایی برای ایران به همراه ‏خواهد داشت؟‎ ‎

خیلی وقتها نمی شود توجیه خیلی دقیق ومنطقی پیدا کرد برای برنامه هایی که مسئولین سیاسی ایران درپیش می ‏گیرند. حتی با معیارهای فکری آنها هم بعضی وقتها نمی توان توجیه منطقی برای برخی تصمیمات پیدا کرد. اما تا ‏آنجایی که ما ازگفتارها ورفتارها متوجه می شویم، برای برخی مسئولین جمهوری اسلامی و به خصوص دوستان ‏آقای احمدی نژاد آن چیزی که خیلی اهمیت دارد تبلیغات درداخل کشور است. درشرایط فعلی موضوعی که کمتر ‏به آن توجه می شود مشکلات بسیار جدی اقتصادی و اداری است، وآن چیزی که توانسته یک مقداری این ‏مشکلات را بپوشاند تبلیغات بسیارگسترده بر سر مساله هسته ای است که تا حدی هم درداخل کشور جواب داده ‏است. دولت آقای احمدی نژاد احتیاج فوق العاده زیادی دارد که هر از گاه بتواند یک موفقیت هسته ای را اعلام کند ‏ویک جشن هسته ای برپا کند ویک خبرنوظهوری بدهد وبه نظرم اعلام شتاب زده نصب شش هزاردستگاه ‏درحالی که بخش عمده ای از آنها نصب نشده وهمچنین اعلام دستیابی به سانتریفوژهای نوع جدید که بعدا سازمان ‏انرژی اتمی اعلام کرد که دوماه وقت می خواهد تا ببیند اینها چه جوابی خواهند داد، همه اینها نشان می دهد که ‏علاقه وافری در ایران برای جشن گرفتن واعلام پیروزی کردن بر سر مسائل هسته ای وجود دارد. این، توجیهی ‏است که در ارتباط با تصمیمات اعلام شده به ذهن من می رسد، وگرنه توجیهی را درعرصه شطرنج دیپلماتیک با ‏خارجی ها نمی بینم. ‏

‎ ‎آقای احمدی نژاد اخیرا ادعا کرده اند که سانتیریفیوژهای جدید، نسبت به سانتریفیوژهای قدیمی بیش از ‏‏5 برابر بازدهی دارند. در این مورد نظرتان چیست؟‎ ‎

نکته ای که در این میان و کلا صحبت های آقای احمدی نژاد به نظر من وجود دارد این است که ایشان گویا به ‏بزرگی اعدادی که مطرح می کنند واقف نیستند، وگرنه با دقت بیشتری در این زمینه ها صحبت می کردند. در ‏عالم مهندسی همه می دانند که هرگونه تحول در دستگاهی حداکثر بین 10 تا 20 درصد قادر است تا بازدهی و ‏راندمان آن ر ا بالا ببرد، شاید هم در بعضی تحول های خیلی عظیم این مقدار به 30 درصد برسد. مگر این که به ‏کلا دستگاهی جدید طراحی شود که سیستم متفاوتی داشته باشد. مثلا یک مهندس نمی تواند ادعا کند با طراحی یک ‏سیستم، موفق شده میزان مصرف بنزین در موتورها را به یک پنجم کاهش داده است. حداکثر میزان کاهش برای ‏این مورد، مثلا ده درصد است. همان طور که گفتم یا آقای احمدی نژاد به بزرگی اعدادی که مطرح می کنند واقف ‏نیستند و یا آن که این صحبت ها فقط یک سری صحبت های مردم شاد کن هستند. یک احتمال دیگر هم وجود دارد ‏و آن هم این است که سانتریفیوژهای قبلی – که در مورد آن ها تبلیغات بسیاری شد و ادعا می شد که حاصل تلاش ‏و زحمات شبانه روزی است – از نظر فنی آن قدر ضعیف بوده اند که چنین تحول و تغییری در آن ها اتفاق افتاده ‏است.‏

به هر حال، آقای احمدی نژاد به عنوان یک مهندس و کسی که در بحث مهندسی راه با کمیت ها بسیار سر و کار ‏داشته و معمولا در این زمینه ها باید دقت کند، در مورد این مساله لازم است توضیح دهند. البته ایشان از این نوع ‏ادعاها زیاد دارند. از جمله این که اخیرا گفته اند که تورم باید به بالای 70 درصد می رسید و ما با تلاش آن را به ‏‏20 درصد رساندیم. ایشان گویا به بزرگی تورم 70 درصدی واقف نیستند و نمی دانند که این میزان تورم تنها در ‏سیستم های از هم گسیخته اتفاق می افتد و یا در سیستم هایی که به طور ناگهانی به آزادسازی همه قیمت ها دست ‏می زنند که مدت کوتاهی ممکن است در آنها چنین نرخ هایی مشاهده شود. به طور کلی، آقای احمدی نژاد به ‏عنوان یک مهندس باید در به کار بردن اعداد دقت بیشتری انجام دهند تا در مجامع علمی و مهندسی حرف هایشان ‏باعث خنده نشود.‏