فریان صباحی
رئیس دفتر سیاسی اتحادیه اروپا، خاویر سولانا، امروز یا سرپرست جدید تیم مذاکره کتتده ایران، سعید جلیلی که به همراه علی لاریجانی کسی که قبل از او این وظیفه را به عهده داشت و توسط احمدی نژاد متهم شده بود به اینکه در مقابل غربی ها بیش از حد کوتاه می آمد، در رم ملاقات می کند.
مذاکره کنندگان ایرانی دو چهره از ایران را به نمایش می گذارند: لاریجانی، مرد مورد اعتماد رهبر، علی خامنه ای و بخش سنتی روحانیت و جلیلی که سمبل نو محافظه کاران و پاسداران وابسته به احمدی نژاد است. نزاع بین این دو جناح در جریان است و باید دید که آیا ایران از یک نظام ملا سالار به یک دیکتاتوری نظامی تبدیل شود. در حال حاضر، با وجود نقش سیاسی و اقتصادی پاسداران، به نظر می رسد که این فرضیه به نظر دور از دسترس باشد. از آنجایی که اعضای سپاه و روحانیون شیعه با هم نسبت های فامیلی دارند، بنابر این مصالحه درمیانشان بیشتر از آنچه می شود فرض کرد، رواج دارد.
اگر خامنه ای، لاریجانی بسیار وفادار را کنار می گذارد و بجای او سعید جلیلی را انتخاب می کند، دلیلش این است که بعد از گفتگو با پوتین، نمی تواند بطور ناگهانی در مورد سیاست های اتمی اش، تغییر عقیده بدهد. رهبر ایران، چون نمی تواند حرفش را تغییر بدهد، برای اینکه از این وضعیت نجات پیدا کند، مهره بازی را عوض می کند و کسی را انتخاب می کند که رسانه ها چیز زیادی از او نمی دانند و به همین دلیل می شود هرچیزی که بخواهند، به او بگویند. او حتی می تواند از جلیلی استفاده کند و نشان بدهد که موضع گیری ایران در مورد مسائل اتمی، در جهات مختلف سیاسی تقسیم شده است.
اگرچه عجیب به نظر می رسد، اما در ایران این روش کاربرد دارد. من از تجربه شخصی ام پی بردم که این اقدام چقدر برای رژیم ایران موثر است. سال گذشته، زمانی که در تهران بودم، مشکلی با وزارت دارایی برایم پیش آمد. به دفتر مربوطه رفتم و توضیح دادم که طبق بخشنامه من از پرداخت مالیات، معاف هستم. به من گفته شد که بخشنامه توسط معاون وزیر سابق صادر شده بود و دیگر ارزش ندارد. من در پاسخ گفتم که امکان ندارد که بخشنامه ها با تغییر کارکنان، باطل بشوند. به من گفته شد شاید در کشور شما اینطور باشد، اما در ایران اینطور نیست و باید منتظر تصمیم معاون وزیر جدید بمانم.
بهتر است بمناسبت دیدار امروز سولانا و هیئت ایرانی درباره مسائل اتمی، به این موضوع بپردازیم که هر دو نفر، مثل تعداد زیادی از شخصیت های سیاسی ایران، از قسمت های مختلف سپاه آمده اند. مثل احمدی نژاد، رئیس جمهور، قالیباف، شهردار تهران و نود نفر از 290 نماینده مجلس و علیرضا افشار، کسی که توسط وزارت کشور انتخاب شده است تا طبق قانون انتخابات مجلس در ماه مارس آینده را نظارت کند. پاسداران در ایران نقش زیادی دارند. تعداد آنها 120 هزار نفر است که در قسمت های مختلف سازماندهی نیروی زمینی، نیروی هوایی( که از سایت های اتمی حفاظت می کنند)، نیروی دریایی ( که از آب های ایران مخافظت می کنند و ملوان های انگلیسی را هم آنها دستگیر کرده بودند) و گروه ویژه القدس ( که متهم اند به حمایت از شورشیان عراق).
به این تعداد، دو ملیون و نیم داوطلب بسیجی را اضافه کنید که تخصص شان مبارزه با مخالفان است و در جاهایی دورتر از پایتخت و بنابر این از مناطق سنتی برخاسته اند و با جوانان پایتخت مقابله می کنند. در مقایسه با گذشته، امروز، پاسداران دیگر یک سازمان نظامی نیستند، بلکه فعالیت های سیاسی و اقتصادی هم می کنند. از ماه سپتامبر سردار جعفری که گفته است آماده جنگ است، فرماندهی سپاه را بعهده گرفته است. وی می گوید:« برای پیروزی بر دشمنی که از لحاظ فن آوری پیشرفته تر است، باید هزاران واحد متحرک درست کنیم تا با مردم عادی قاطی شوند». این همان اتفاقی بود که در سال 2006 در جنگ اسرائیل و لبنان افتاد. سردار جعفری آنقدر به مردانش اطمینان دارد که حتی از رهبر هم انتقاد می کند و می گوید: “او کاریزمای رهبر پیشین، آیت الله خمینی را ندارد”.
خامنه ای با تایید انتخاب جعفری، نشان داد که نمی تواند با پاسداران، که حتی در امور اقتصادی هم مداحله می کنند، مخالفت کند: آنها صنایع اتومبیل سازی، صفحات اول روزنامه ها، شرکت هایی در بخش صنایع نفنی و اتمی دارند. آنها بدون پرداخت مالیات، صادرات و واردات می کنند و برنده مناقصه های پر درآمد می شوند. آنها بر کار صد ها شرکت نظارت مستقیم دارند و شامل قانون منع حمل و نقل مشروبات الکلی نمی شوند. یکی از شرکت های مهندسی شان به نام خاتم الانبیا فقط در یک ماه، برنده سه مناقصه به ارزش 7 میلیارد دلار شد و برای بیش از 40 هزار نفر از وابستگانشان، موقعیت شغلی ایجاد شد.
فشار غرب باعث شده است که شرکت های ایرانی به شرق پناه ببرند و پاسداران با آمریکا معامله نکنند و نتوانند برای مسافرت به خارج از کشور بروند و در کشورهای غربی حساب بانکی داشته باشند و به سازمان های تروریستی کمک کنند. بمباران ایران به رهبری قدرت می دهد و تنها راه حل، راه دیپلماتیک است، به این امید که پاسداران در نزاع میان خود، تضعیف شوند. یک فرضیه وجود دارد که احمدی نژاد از قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری می ترسد و به همین دلیل است که از دو هفته پیش به اتهام ترویج مد غربی با افتتاح مغازه های بنتون، به شهردار تهران حمله کرده است.
منبع: لاستامپا 23 اکتیر