معیار و محک ما ـ مایی که اصلاح طلب باشیم ـ در گزینش یک کاندیدا برای ریاست جمهوری، که تا کنون کروبی یا موسوی باشند، چیست یا چه باید باشد؟ آن را نخواهیم یافت اگر تعیین نکنیم که جنبش اصلاحات در چه مرحله ای از رشد خود قرار دارد؛ و برای تعیین این مرحله ناگزیریم که حداقل به دو پرسش پاسخ بدهیم:
یک: مراد ما از اصلاحات چیست؟
دوم: توان جنبش اصلاحات برای رسیدن به مطالباتش چه میزان و در کجاست؟
مراد ما ازاصلاحات اگرکاستن از فشارهای اقتصادی و اجتماعی به مردم است، لابد حد معینی از مطالبات را می توانیم مطرح کنیم که در شرایط فعلی قابل وصول باشند و چون از دقت کافی برای این تعیین برخورداریم، می توانیم آنها را به جد از نامزد انتخاباتی خود بخواهیم. شکی نیست که مطالبات حداقلی باید به معنای پایه و نهاد تقاضاهای جدی تر به کار گرفته شوند. هر تعبیر دیگری از خواسته های ممکن و مقدور شرایط خاص و مفروض ربطی به دید گاه اصلاح طلبانه ندارد. مثلاً اینکه حد معینی ازآزادی، عدالت یا دموکراسی برای هرجامعه ای متفاوت است، در زمان مفروض معنا دارد و در نهایت زنان افغانی باید از همان حقوقی برخوردار باشند که زنان امریکایی و…
اما و اگر ما خواهان تغییرات جدی تر باشیم، یا چنانکه بخش هایی از اپوزیسیون نامگذاری کرده اند “اصلاحات بنیادی” بخواهیم و ایضاً همین حالا بخواهیم، شیوه ما اساساً دیگر می شود و پرسشی در باره این انتخابات و پاسخی از جنس انتخابات برای آن موجود نیست؛ زیرا اصلاحات بنیادی ناچار است که تغییر بنیادها و در عرصه سیاست ساختار حقوقی دولت و حکومت را در دستور خود داشته باشد؛ آنهم در شرایطی که تقاضاهای اجتماعی جامعه ما بعضاً به قبل از خرداد شصت و هفت فرو کاهیده است. کانون ها و نهاد های مدنی که در دوران اصلاحات گشوده و فعال شدند، یک به یک به تعطیل کشانده شده و دانشجویان و فعالان کارگری به جرم اعتراضات آرام ومحدود ـ نه تظاهرات تیرماه هفتاد و هشت ـ در بازداشت هستند.
اما در پیگیری مطالبات اصلاح طلبانه ِ ممکن نیز، ما ناگزیر از تعیین توان جنبش اصلاحات برای متحقق کردن آنها هستیم. نشانه های توانمندی این جنبش را در کجا باید جستجو کنیم؟ یکی از مشخص ترین نشانی ها افت و خیزهای این جنبش است در تمامی دوران اخیر؛ از ایجاد دولت اصلاحات تا اکنون. باید ببینیم نقطه های قوت کجا ها بوده اند و کدام نیروی اجتماعی نشان داده است که در پیگیری مطالبات مورد نظرتا پایان ایستاده است!
در ایران گروههای اجتماعی که حرکت مطالباتی آنها با دقت متوسطی “جنبش” نامگذاری شده اند، معمولاً زنان، کارگران و دانشجویان بوده و هستند. چه حرکات آنان خصوصیات شناخته شده یک جنبش اجتماعی را داشته باشد، چه نداشته باشد، حضور آنها در صحنه آنقدر جدی بوده است که امروز به روشنی می بینیم همه نامزدهای انتخاباتی، گذشته ازشعار های عام و ملی، این گروهها را به طور خاص مورد خطاب قرار داده و وعده های معینی در جهت حقوق و تقاضاهای آنان اعلام می کنند.
زیرا که این گروههای اجتماعی نشان داده اند که نیروهای پیگیر اصلاحات هستند و در جهت تحقق خواسته های خود آمادگی پرداخت هزینه های معین و گاه بسیار سنگینی را دارند. برای تعیین توان گروههای مبارزه گر اجتماعی گذشته از درجه آمادگی نمایندگان برجسته آنان، مجبوریم به وسعت و کثرت آنان نیز توجه بکنیم. مثلاً گنجی و فعالیت هایش نشانه نوع حضور و حرکت اهالی قلم و مطبوعات نیست.
کمپین یک میلیون امضا تا کنون هزینه های انسانی بسیاری پرداخته و موفقیت هایی نیز داشته است. طبق گزارشات پراکنده از سایت های زنان بیش از هزار عضو دارد که بسیاری از آنان سابقه دفعات متعدد بازداشت دارند و برخی همین حالا در زندان هستند. حضور و نفوذ این جنبش مثل همه تلاش های فرهنگی عمیق و بطئی، اما لاجرم کند است. در تظاهرات متعددی که به مناسبت های مختلف از جانب این تشکل و به طور کلی زنان فعال برگزار شده است جمعیت هایی در حول و حوش هزارنفر در نهایت گرد آمده اند و امضاهای گردآوری شده از بعضی نقل قول ها حدود دویست هزار نفر است. مطالبات عمدتاً روی حقوق مذکور در قانون اساسی است و اصرار به تفسیر دیگر از قوانین اسلامی و به همین جهت دفتر تقاضاهای آنان پیش هر مقام منیعی می تواند باز باشد و سرکوب آنان به دشواری. در همین راستا آنان موفق شدند قوانینی مانند حق حضانت فرزند، اصلاح قانون ارث و تغییراتی در قانون دیه را در قوانین موضوعه خود تغییر بدهند و همین دیروز این خبر به فهرست موفقیت های آنان افزوده شد که : ازدواج مجدد مرد بدون رضایت همسر اول از لایحه حمایت از خانواده حذف شد.
در میان دانشجویان با وجود پرداخت هزینه زندان های سنگین و طولانی وحتا موارد منجر به مرگ، علیرغم ترسی که از خوردن برچسب های گوناگون دارم، باید بگویم که شاهد کمتر موفقیتی هستیم!علت نیز قبل از هر چیز در شکل سیال و لاجرم نا پایدار آنان است. امروز دانشجویی و فردا نیستی! اما در تعیین حد رشد و پیشرفت مطالبات کارگران که آنجا نیز علیرغم اینکه با یکی از قدیم ترین سوابق مبارزاتی مواجه هستیم نمی توانیم از رشد و گسترش یا موفقیت های معینی صحبت کنیم، شاید وضعیت بی سامان تولید و صنعت به دلایل این نارسایی ما را راهبر باشد. یعنی که علیرغم تئوری های فرهنگ سیاسی کارگری افزایش
آشکار مشکلات معیشتی و اقتصادی، منجر به دستاورد های بیشتر و عالی تری نشد که حتا رکودی را نیز شاهدیم.
باری بر بستر این چنین امکانات و نواقص “جنبش” های اجتماعی، انتخابات تنها فعلی بوده است که تمامی این گروههای اجتماعی در آن حضور و تأثیر داشته اند. تأثیرات مثبت تا منفی. بر همین اساس به انتخابات به عنوان امری در دستور گروههای مبارز اجتماعی باید نگاه کنیم. اگر اینجا باز مجبور به توضیح باشم یادآوری می کنم که مشخص ترین مبارزان اجتماعی در وسعت خود نشان داده اند که هزینه های سنگین مانند تعقیب و زندان و تنگناهای دیگر اجتماعی را تا حد معینی و توسط نمایندگان برجسته خود می توانند حمل کنند و بدنه وسیع خود را تنها در مقام رأی دهندگان و امضا کنندگان خواهد داشت و این یعنی جبهه های وسیع انتخاباتی.
چکیده و محصول ناب سی سال تجربه مبارزات اجتماعی و سیاسی امسال در شکل یک مانیفست تاریخی، تحت عنوان ”بیانیه مطالبه محور” به دستاوردهای مبارزاتی مردم ما افزوده شد. دقت و قدرت استدلال این بیانیه، امضای احزاب و سازمان هایی نظیر حزب ملت ایران را که جز به تحریم راه نمی بردند، بدست آورد.
”مطالبه محور” یعنی که این مطالبات ما و آنهم وعده های تو، اما بر زمینه روشن اذهان ما از گذشته، سیره و عملکرد تو!
به همان روشنی و تعینی که در بیانیه بود اقتدا می کنم و همه پرسش و پاسخ و روشم را یکجا می کنم و می گویم که از میزان آگاهی و شناختی که به عملکرد مهدی کروبی برای جامعه و اصلاح طلبان موجود هست ـ وحافظه خیلی قدیمی را هم نمی طلبد ـ گریز موج وار و کمتر تعریف شده اصلاح طلبان را از کروبی نفهمیدم! در دوره اصلاحات تلاش و پیگیری او مؤثرترین اهرم حمایت از خاتمی و دولت او بود. اگر گله های کروبی در تندروی برخی اصلاح طلبان آنهم پس از پایان آن دوران، محل رنجش طیف های مختلف اصلاح طلب باشد، و بر اساس آن راه خود را جدا کرده باشند، تأسف آور است زیرا که به سادگی می توان استدلال کرد که انتخاب سیاسی را در چنبره عواطف و امیال آسیب دیده قربانی کرده ایم. تازه این بماند که اگر کروبی آن ایرادها را به اصلاح طلبان داشت و در تمام مدتی که با آنان کار می کرد بر روی آن سرپوش گذاشت، کاری در خور ستایش کرده است. نکته ای اما خوشبختانه در این میان هست و آن اینکه به نظر می رسد مجموعه اصلاح طلبان قصد تخریب هیچیک از این دو نامزد را ندارند و سیاست را بر این گذاشته اند که آمادگی پذیرش هر یک از آنان را داشته باشند. چنین باد!