نامزد اصلاح طلبان کیست؟

ملیحه محمدی
ملیحه محمدی

معیار و محک ما ـ مایی که اصلاح طلب باشیم ـ در گزینش یک کاندیدا برای ریاست جمهوری، که تا کنون کروبی یا ‏موسوی باشند، چیست یا چه باید باشد؟ آن را نخواهیم یافت اگر تعیین نکنیم که جنبش اصلاحات در چه مرحله ای از ‏رشد خود قرار دارد؛ و برای تعیین این مرحله ناگزیریم که حداقل به دو پرسش پاسخ بدهیم:‏

یک: مراد ما از اصلاحات چیست؟

دوم: توان جنبش اصلاحات برای رسیدن به مطالباتش چه میزان و در کجاست؟

مراد ما ازاصلاحات اگرکاستن از فشارهای اقتصادی و اجتماعی به مردم است، لابد حد معینی از مطالبات را می توانیم ‏مطرح کنیم که در شرایط فعلی قابل وصول باشند و چون از دقت کافی برای این تعیین برخورداریم، می توانیم آنها را ‏به جد از نامزد انتخاباتی خود بخواهیم. شکی نیست که مطالبات حداقلی باید به معنای پایه و نهاد تقاضاهای جدی تر به ‏کار گرفته شوند. هر تعبیر دیگری از خواسته های ممکن و مقدور شرایط خاص و مفروض ربطی به دید گاه اصلاح ‏طلبانه ندارد. مثلاً اینکه حد معینی ازآزادی، عدالت یا دموکراسی برای هرجامعه ای متفاوت است، در زمان مفروض ‏معنا دارد و در نهایت زنان افغانی باید از همان حقوقی برخوردار باشند که زنان امریکایی و…‏

اما و اگر ما خواهان تغییرات جدی تر باشیم، یا چنانکه بخش هایی از اپوزیسیون نامگذاری کرده اند “اصلاحات ‏بنیادی” بخواهیم و ایضاً همین حالا بخواهیم، شیوه ما اساساً دیگر می شود و پرسشی در باره این انتخابات و پاسخی از ‏جنس انتخابات برای آن موجود نیست؛ زیرا اصلاحات بنیادی ناچار است که تغییر بنیادها و در عرصه سیاست ساختار ‏حقوقی دولت و حکومت را در دستور خود داشته باشد؛ آنهم در شرایطی که تقاضاهای اجتماعی جامعه ما بعضاً به قبل ‏از خرداد شصت و هفت فرو کاهیده است. کانون ها و نهاد های مدنی که در دوران اصلاحات گشوده و فعال شدند، یک ‏به یک به تعطیل کشانده شده و دانشجویان و فعالان کارگری به جرم اعتراضات آرام ومحدود ـ نه تظاهرات تیرماه هفتاد ‏و هشت ـ در بازداشت هستند.‏

اما در پیگیری مطالبات اصلاح طلبانه ِ ممکن نیز، ما ناگزیر از تعیین توان جنبش اصلاحات برای متحقق کردن آنها ‏هستیم. نشانه های توانمندی این جنبش را در کجا باید جستجو کنیم؟ یکی از مشخص ترین نشانی ها افت و خیزهای این ‏جنبش است در تمامی دوران اخیر؛ از ایجاد دولت اصلاحات تا اکنون. باید ببینیم نقطه های قوت کجا ها بوده اند و کدام ‏نیروی اجتماعی نشان داده است که در پیگیری مطالبات مورد نظرتا پایان ایستاده است!‏

در ایران گروههای اجتماعی که حرکت مطالباتی آنها با دقت متوسطی “جنبش” نامگذاری شده اند، معمولاً زنان، ‏کارگران و دانشجویان بوده و هستند. چه حرکات آنان خصوصیات شناخته شده یک جنبش اجتماعی را داشته باشد، چه ‏نداشته باشد، حضور آنها در صحنه آنقدر جدی بوده است که امروز به روشنی می بینیم همه نامزدهای انتخاباتی، گذشته ‏ازشعار های عام و ملی، این گروهها را به طور خاص مورد خطاب قرار داده و وعده های معینی در جهت حقوق و ‏تقاضاهای آنان اعلام می کنند.‏

زیرا که این گروههای اجتماعی نشان داده اند که نیروهای پیگیر اصلاحات هستند و در جهت تحقق خواسته های خود ‏آمادگی پرداخت هزینه های معین و گاه بسیار سنگینی را دارند. برای تعیین توان گروههای مبارزه گر اجتماعی گذشته ‏از درجه آمادگی نمایندگان برجسته آنان، مجبوریم به وسعت و کثرت آنان نیز توجه بکنیم. مثلاً گنجی و فعالیت هایش ‏نشانه نوع حضور و حرکت اهالی قلم و مطبوعات نیست.‏

کمپین یک میلیون امضا تا کنون هزینه های انسانی بسیاری پرداخته و موفقیت هایی نیز داشته است. طبق گزارشات ‏پراکنده از سایت های زنان بیش از هزار عضو دارد که بسیاری از آنان سابقه دفعات متعدد بازداشت دارند و برخی ‏همین حالا در زندان هستند. حضور و نفوذ این جنبش مثل همه تلاش های فرهنگی عمیق و بطئی، اما لاجرم کند است. ‏در تظاهرات متعددی که به مناسبت های مختلف از جانب این تشکل و به طور کلی زنان فعال برگزار شده است جمعیت ‏هایی در حول و حوش هزارنفر در نهایت گرد آمده اند و امضاهای گردآوری شده از بعضی نقل قول ها حدود دویست ‏هزار نفر است. مطالبات عمدتاً روی حقوق مذکور در قانون اساسی است و اصرار به تفسیر دیگر از قوانین اسلامی و ‏به همین جهت دفتر تقاضاهای آنان پیش هر مقام منیعی می تواند باز باشد و سرکوب آنان به دشواری. در همین راستا ‏آنان موفق شدند قوانینی مانند حق حضانت فرزند، اصلاح قانون ارث و تغییراتی در قانون دیه را در قوانین موضوعه ‏خود تغییر بدهند و همین دیروز این خبر به فهرست موفقیت های آنان افزوده شد که : ازدواج مجدد مرد بدون رضایت ‏همسر اول از لایحه حمایت از خانواده حذف شد.‏

در میان دانشجویان با وجود پرداخت هزینه زندان های سنگین و طولانی وحتا موارد منجر به مرگ، علیرغم ترسی که ‏از خوردن برچسب های گوناگون دارم، باید بگویم که شاهد کمتر موفقیتی هستیم!علت نیز قبل از هر چیز در شکل ‏سیال و لاجرم نا پایدار آنان است. امروز دانشجویی و فردا نیستی! اما در تعیین حد رشد و پیشرفت مطالبات کارگران ‏که آنجا نیز علیرغم اینکه با یکی از قدیم ترین سوابق مبارزاتی مواجه هستیم نمی توانیم از رشد و گسترش یا موفقیت ‏های معینی صحبت کنیم، شاید وضعیت بی سامان تولید و صنعت به دلایل این نارسایی ما را راهبر باشد. یعنی که ‏علیرغم تئوری های فرهنگ سیاسی کارگری افزایش ‏

آشکار مشکلات معیشتی و اقتصادی، منجر به دستاورد های بیشتر و عالی تری نشد که حتا رکودی را نیز شاهدیم.‏
باری بر بستر این چنین امکانات و نواقص “جنبش” های اجتماعی، انتخابات تنها فعلی بوده است که تمامی این ‏گروههای اجتماعی در آن حضور و تأثیر داشته اند. تأثیرات مثبت تا منفی. بر همین اساس به انتخابات به عنوان امری ‏در دستور گروههای مبارز اجتماعی باید نگاه کنیم. اگر اینجا باز مجبور به توضیح باشم یادآوری می کنم که مشخص ‏ترین مبارزان اجتماعی در وسعت خود نشان داده اند که هزینه های سنگین مانند تعقیب و زندان و تنگناهای دیگر ‏اجتماعی را تا حد معینی و توسط نمایندگان برجسته خود می توانند حمل کنند و بدنه وسیع خود را تنها در مقام رأی ‏دهندگان و امضا کنندگان خواهد داشت و این یعنی جبهه های وسیع انتخاباتی.‏

چکیده و محصول ناب سی سال تجربه مبارزات اجتماعی و سیاسی امسال در شکل یک مانیفست تاریخی، تحت عنوان ‏‏”بیانیه مطالبه محور” به دستاوردهای مبارزاتی مردم ما افزوده شد. دقت و قدرت استدلال این بیانیه، امضای احزاب و ‏سازمان هایی نظیر حزب ملت ایران را که جز به تحریم راه نمی بردند، بدست آورد.‏

‏”مطالبه محور” یعنی که این مطالبات ما و آنهم وعده های تو، اما بر زمینه روشن اذهان ما از گذشته، سیره و عملکرد ‏تو!‏

به همان روشنی و تعینی که در بیانیه بود اقتدا می کنم و همه پرسش و پاسخ و روشم را یکجا می کنم و می گویم که از ‏میزان آگاهی و شناختی که به عملکرد مهدی کروبی برای جامعه و اصلاح طلبان موجود هست ـ وحافظه خیلی قدیمی ‏را هم نمی طلبد ـ گریز موج وار و کمتر تعریف شده اصلاح طلبان را از کروبی نفهمیدم! در دوره اصلاحات تلاش و ‏پیگیری او مؤثرترین اهرم حمایت از خاتمی و دولت او بود. اگر گله های کروبی در تندروی برخی اصلاح طلبان آنهم ‏پس از پایان آن دوران، محل رنجش طیف های مختلف اصلاح طلب باشد، و بر اساس آن راه خود را جدا کرده باشند، ‏تأسف آور است زیرا که به سادگی می توان استدلال کرد که انتخاب سیاسی را در چنبره عواطف و امیال آسیب دیده ‏قربانی کرده ایم. تازه این بماند که اگر کروبی آن ایرادها را به اصلاح طلبان داشت و در تمام مدتی که با آنان کار می ‏کرد بر روی آن سرپوش گذاشت، کاری در خور ستایش کرده است. نکته ای اما خوشبختانه در این میان هست و آن ‏اینکه به نظر می رسد مجموعه اصلاح طلبان قصد تخریب هیچیک از این دو نامزد را ندارند و سیاست را بر این ‏گذاشته اند که آمادگی پذیرش هر یک از آنان را داشته باشند. چنین باد!‏