بازگشت به مسیر سازها

نویسنده

» گفت‌وگو با آرش سبحانی٬ خواننده گروه کیوسک

موسیقی/ گفت و گو – آرش بهمنی: هفتمین آلبوم گروه کیوسک با نام “زنگ بزن آژانس” به تازگی منتشر شده. با آرش سبحانی٬ خواننده و نوازنده‌ی گیتار کروه کیوسک درباره این آلبوم٬ ترانه‌ها و شرایط فروش آن به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

سبحانی از نتیجه کلی کار کیوسک در آلبوم جدید راضی است٬ از تغییراتی می‌گوید که در تنظیم آهنگ‌ها به وجود آمده و احتمالا هم ادامه خواهد یافت. وی اما اضافه می‌کند که از میزان صراحت ترانه‌ها در بیان مسایل سیاسی کاسته شده. مساله‌ای که به نظر وی بخشی از آن به دلیل فضای عصبی و پرتنشی است که در یکی - دو سال اخیر به وجود آمده.

گفت‌وگوی “هنر روز” با آرش سبحانی را در زیر می‌خوانید.

 

 

در مدتی که از انتشار آلبوم جدید شما گذشته٬ بسیار درباره تفاوت آن با دیگر آلبوم‌های‌تان صحبت شده. این تغییر و تفاوت چقدر آگاهانه بوده؟

به نظرم آگاهانه نبود. بیشتر مسیری بود که در این سال‌ها طی کردیم.  مقداری برگشتیم به مسیری که خودمان را در آن راحت‌تر  احساس می‌کردیم و ساز می‌زدیم.

 

در واقع به نوعی این سیر منطقی کاری بود که از آلبوم نخست آغاز کرده بودید و لاجرم به این‌جا رسیدید؟

بله. البته این بدان معنا نیست که ما در آلبوم بعدی باز همین‌جا خواهیم ماند. همه‌اش تجربه و مرحله‌ی یادگیری است و این در کارها نمود پیدا می‌کند. در نتیجه ممکن است در آلبوم بعدی باز در همین فضا باشیم یا آن‌که فضایی به کلی متفاوت را تجربه کنیم.

 

از تغییرات دیگری که به نظر می‌رسد در آلبوم جدیدتان وجود دارد٬ پررنگ‌تر شدن نقش سازها در قطعه‌هاست.

در واقع اتفاقی که افتاد - و باید زودتر از این هم رخ می‌داد - این بود که هر آهنگ را یک نفر تنظیم کرده. پیش از این ما همه‌ی کارها را با هم تنظیم می‌کردیم و کاری که منتشر می‌شد٬ به نوعی برآیند نظرات همه‌ی جمع بود. اما در این آلبوم دو - سه کار را اردلان پایور تنظیم کرد٬ برخی قطعه‌ها را محمد تالانی تنظیم کرد و … به همین دلیل هر کدام با توجه به تسلطی که روی ساز خود دارند٬ آهنگ را نیز به همان شکل تنظیم کردند. این تفاوت - برای خودم که گوش می‌کنم -  مساله‌ی جالبی است.

 

در آهنگ‌های قبلی کیوسک٬ عموما نوعی نزدیکی به خواننده یا راوی احساس می‌شد. به نظر می‌رسد اما در آلبوم جدید٬ راوی٬ از مسایل شخصی‌تر با خواننده صحبت می‌کند و نوعی فضای صمیمی میان راوی و شنونده به وجود می‌آید. فکرمی‌کنید چقدر می‌توان چنین برداشتی از این آلبوم و ترانه‌هایش داشت؟

جالب است که به این مساله اشاره کردید. برای خود من دو - سه ترک این‌ آلبوم خیلی خیلی شخصی بود. ترک‌هایی که از همه کارهایی که تا الان کرده‌ام٬ شخصی‌تر بود. یک مقدار احساس می‌کنم واقعا اتفاقی است. چیزی است که در لحظه اتفاق می‌افتد و بدون برنامه‌ریزی است.

نمی‌دانم آلبوم موفق خواهد شد یا نه٬ اما خود من راضی بودم. و به نظرم عموما کارهای موفق٬ کارهایی بوده‌اند که خود راوی آن‌ها را تجربه کرده و با گوشت و پوست و استخوان حس کرده که داستان چیست.

 

درباره آهنگ‌های شخصی این آلبوم صحبت کردید. کدام قطعه‌ها٬ قطعه‌های شخصی بودند؟

ترجیح می‌دم که نگویم. چون احساس می‌کنم اگر درباره‌شان حرف بزنم٬ رابطه‌ی خودم با این آهنگ‌ها را از دست می‌دهم. اما فکر می‌کنم کسانی که قبلا کار من را شنیده باشند٬ تشخیص می‌دهند که کدام آهنگ‌ها شخصی‌تر است.

 

و پشت این آهنگ‌ها٬ تجربه‌ی خاص خود شما هم وجود داشت؟

صد در صد. در  واقع حرف‌هایی است که با خودم می‌زنم. وقتی دفترچه یادداشت داری٬ گاهی چیزهایی می‌نویسی که به یادت بماند و گاهی چیزهایی می‌نویسی برای این‌که از ذهنت بیرون برود.

 

و آهنگ‌های این آلبوم را نوشتید که چیزی در خاطرتان بماند یا چیزی را از یاد ببرید؟

می‌خواستم کاری کنم از سیستمم برود بیرون. چیزهایی بوده که در دلم بوده و می‌خواستم با حرف زدن درباره‌شان٬ از سیستمم برود بیرون و راحت شوم!

 

پس شما نتیجه کار این آلبوم را راضی‌کننده می‌دانید؟

با همه مشکلاتی که همه‌مان داریم٬ در فرصت خیلی کم و با بهره‌وری بالایی این‌البوم را ضبط کردیم. از لحاط تکنیکال هم از آلبوم خیلی راضی هستم.

 

کیوسک همیشه به عنوان گروهی شناخته می‌شد که برخی عقاید و نظرهای سیاسی را با صراحت بیان می‌کرد. به نظر می‌رسد در آلبوم جدیدتان٬ از این صراحت کاسته شده. این مساله آگاهانه بود؟

فکر می‌کنم مقدار زیادی‌اش آگاهانه بود٬ اما درباره‌اش از قبل تصمیم‌گیری نکرده بودیم.  در یکی دو سال اخیر٬ به خصوص بعد از انتخاب آقای روحانی٬ فضای حساس و عصبی به وجود آمد. در واقع فکر می‌کنم اصولا صریح حرف زدن باعث برخورد و سوتفاهم و عصبی شدن می‌شود. مثلا آهنگ “حاجی یادت هست” را وقتی ضبط کردیم٬ بعضی از دوستانی که به نظرات سیاسی آقای هاشمی‌رفسنجانی نزدیک بودند٬ خیلی خصوصی به ما گفتند که مثلا اگر این کار را ضبط نمی‌کردی٬ اتفاق خاصی نمی‌افتاد. اما به نظرم ضبط کردن چنین آهنگی در شرایط فعلی به شدت حساسیت‌زا خواهد بود و مطمئن‌ام که واکنش‌های تندتری می‌گیریم. متاسفانه این فضا مقداری دست آدم را می‌بندد. در فضای مجازی هم می‌بینید افرادی که نظرشان مخالف نظر غالب است٬ کمتر حرف می‌زند. شاید بخشی از آن هم ناخودآگاه بود به خاطر همین فضای عصبی.

از طرف دیگر احساس می‌کنم دور بودن از ایران ‌کم‌کم روی من تاثیراتی می‌گذارد که احساس می‌کنم خیلی چیزها را نمی‌شود صریح گفت. شاید ترسی است که بتوانم بعدا بر آن غلبه کنم٬ اما در حال حاضر وجود دارد. اگر قرار بر این باشد که صریح حرف نزنیم٬ امیدوارم به خاطر ترس از فضای عصبی نباشد.

 

در این آلبوم به نظر می‌رسد روی ترتیب قطعات هم کار کرده‌اید. آلبون به شکلی است که فضای کلی به شنونده می‌دهد٬ او را با جزییاتی آشنا می‌کند و در نهایت با آهنگی شبیه لالایی به پایان می‌رسد. گویا آهنگ آخر قصد دارد به مخاطب بگوید که همه چیز تمام شد.

الان واقعا البوم دادن به این شکل و سیاق تقریبا از مد افتاده. با این وضع موسیقی گوش دادن هم که کسی نمی‌آید یک البوم موسیقی را مثل یک آلبوم عکس یا مجموعه داستان نگاه کند و به جزییات دقت کند. ولی ما هنوز همان‌طور جلو می‌رویم. به این فکر می‌کنیم وقتی کسی این سی‌دی را گوش می‌کند٬ با فضا باید آشنا شود٬ حرف‌های جدی‌تر بزنیم و … درباره قطعه‌ی “ماه‌ نو” هم فکر می‌کنم همه لالایی‌ها همین خاصیت را دارند. تعبیر من این است که آن آهنگ به این معناست که تمام شد٬ به این مساله فکر کن و بگیر بخواب.

 

یکی از مسایلی که پیرامون ترانه‌های کیوسک زیاد شنیده‌ایم٬ بحث اشاره‌های سیاسی در آن‌هاست. برخی معتقدند که کارهای هنری - سیاسی اساسا تاریخ مصرف دارند و از سویی هر چه صریح‌تر درباره مسایل سیاسی و اجتماعی در کارهای هنری حرف زده شود٬ از بار هنری بودن آن کار کاسته می‌شود.

من فکر می‌کنم این حرف‌ها را آدم‌هایی می‌زنند - نه این‌که قصد بی‌احترامی داشته باشم - که در پروسه خلاقیت خیلی خودشان را وارد نکرده‌اند و عموما به کارهای آرشیوی و تاریخ هنر و مسایل این‌طور علاقه دارند. فکر نمی‌کنم هیچ هنرمندی هیچ‌وقت گفته باشد که می‌خواهم یک کار جاودانه بنویسم یا بسازم. کار ساخته می‌شود و بعد ممکن است جاودانه یا موفق شود.

 

یکی از مسایلی که در این مدت و هنگام پخش البوم از آن بسیار صحبت کردید٬ مساله‌ی کپی‌رایت و خرید آلبوم و خودداری از دانلود غیرمجاز بود. این پیام‌ها٬ اثری در وضعیت داشت؟

می‌خواهم صریح حرف بزنم. واقعا هر بار که البوم کیوسک یا بقیه‌ی‌ دوستان بیرون می‌آید و می‌بینم و می‌شنوم که چطور دانلود می‌شود٬ صرفا تاسف می‌خورم. ما درآمدی از ایران نداریم. شیوه‌ای که برای خرید البوم از ایران در نظر گرفتیم هم صرفا برای این بوده که بتوانیم به خیریه‌ای که خودمان مایل بودیم٬ کمک کنیم. اما من سوالی دارم و دلم می‌خواهد روی آن فکر شود: ما تنها کشوری هستیم که بازار کشورمان روی ما بسته است. یه گروه خیلی خیلی معمولی‌تر از کیوسک اگر به ترکی یا عربی یا اسپانیولی بخواند٬ به راحتی کارشان و تمرکزشان صرفا روی موسیقی است.

شما می‌بینید حکومت چطور به نزدیکان خود کمک می‌کند و اساسا چه تلاش و هزینه‌ای می‌کند که صدای امثال ما به جایی نرسد. توقع این را داشتن که مردم دانلود نکنند و حمایت کنند٬ توقع خیلی ساده‌ای است. تازه به جیب کیوسک هم نمی‌رود٬ به جیب خیریه نی‌رود. یا در بیرون ایران که اساسا قیمتی ندارد آلبوم.

آماری که من گرفتم در ساعات اولی که دانلود غیرمجاز آلبوم ما شروع شد٬ سر درد گرفتم. خیلی دردناکه. این ضعف فرهنگی خیلی عظیمی است. به نظرم به دلیل نوع نگاهی است که به کار موزیک داریم.

 

چرا از راه‌های قانونی وارد نمی‌شوید تا جلوی این کار را بگیرید؟

در شرایطی که وقت بود٬ این کار را می‌کردیم. برخی سایت‌ها بسته می‌شدند یا حذف می‌کردند. اما خب٬ واقعا آدم خسته می‌شود. کسی که این کار را می‌کند اگر قصد داشته باشد این نوع موسیقی را نابود کند٬ دقیقا باید همین کار را بکند. وزارت ارشاد در داخل به ما مجوز نمی‌دهد٬ این دوستان هم در خارج اجازه نمی‌دهند ما کار کنیم.