پیش‌نیازهای انتخاباتی برای اصلاح‌طلبان

عباس عبدی
عباس عبدی

حتما در دوره‌ تحصیل در دانشگاه با مفهوم دروس پیش‌نیاز آشنا شده‌اید. برای مثال گرفتن درس ترمودینامیک مستلزم گذراندن فیزیک۱ است. بدون گذراندن این دروس پیش‌نیاز، اجازه‌ انتخاب درس بعدی داده نمی‌شود. اکنون نیز ورود به بحث انتخابات و اینکه از چه نامزدی می‌توان یا می‌باید حمایت کرد، مستلزم گذراندن مباحث پیش‌نیاز است که ابتدا باید تکلیف این مباحث روشن شود. برای روشن شدن مطلب بهتر است از اقتصاد مثال بزنم. وقتی کسی وارد بازارچه‌ای می‌شود که انواع کالا‌ها با انواع کیفیت‌ وجود دارند، مبنای انتخاب او در خرید کالا چه باید باشد و چیست؟ مبنای اصلی در انتخاب کالا، حداکثر کردن مطلوبیت است. مثلا اگر کسی گرسنه است و ۲۰۰۰تومان هم در جیب دارد، مطلوب‌ترین کالا برای او خرید نان و احیانا مقداری پنیر و گوجه‌فرنگی برای سیر کردن شکم است تا کالری مورد نیاز خود را تامین کند. ولی کسی که ۲۰۰ هزار تومان در جیب دارد، به ظاهر هر کالایی را که بخواهد در اندازه‌های معمولی می‌تواند خرید کند. ولی وقتی این فرد جلوی مغازه‌ گوشت و ماهی می‌رود، در آن‌جا می‌کوشد خریدهایی کند که در اندازه‌های جیب او باشد و به‌طور طبیعی از خرید ماهی سالمون یا گوشت مغز ران اجتناب می‌کند.

رفتار سیاسی در حمایت از نامزد انتخاباتی، در اصل مثل خرید یک کالا است. ابتدا باید دید مطلوبیت و هدف یک گروه سیاسی چیست؟ سپس باید روشن کرد توان سیاسی آنان برای تحقق این مطلوبیت و هدف چه وضعیتی دارد، آیا می‌توانند هر کیفیتی از این هدف را تامین کنند یا خیر؟ البته در عرصه‌ سیاست رابطه‌ای نزدیک و متقابل میان مطلوبیت و هدف انتخاباتی با توان سیاسی که در پشت آن بسیج می‌شود وجود دارد که نباید نادیده گرفته شود.

با این مقدمه می‌توان وارد بحث شد. اول این‌که اصلاح‌طلبان در شرایط سیاسی کنونی به دنبال چه هدفی هستند؟ برای تعیین این هدف پیش از هر چیز باید وضعیت و موقعیت خود را نسبت به ساختار حقیقی و حقوقی موجود قدرت روشن کنند. این وضعیت طی سه سال گذشته با چالش‌های جدی مواجه شده است و بدون ارزیابی دوباره آن و احیانا بازنگری و بازنویسی مجدد در نگاه راهبردی خود نسبت به حکومت و اصلاح‌طلبی، امکان ندارد که بتوانند درباره‌ جزییات انتخابات از جمله نامزدهای احتمالی آن سخن بگویند. در غیر این صورت با همان وضعیتی مواجه می‌شوند که در انتخابات مجلس، در اسفند ماه گذشته مواجه شدند. اگر می‌بینیم که امروز افراد گوناگونی برای انتخابات مطرح می‌گردند و اظهارنظرات بعضا متفاوت و گاه متضادی بیان می‌شود به این دلیل است که هرکس بر پایه‌ تحلیلی متفاوت از دیگری قرار گرفته است. این امر مثل آن است که چند پزشک برای یک بیمار درمان‌های متفاوتی را تجویز کنند، چون هر یک از آنها اصل بیماری را متفاوت از دیگری تشخیص داده است. این فرق می‌کند با وقتی که چند پزشک در تشخیص بیماری اشتراک نظر دارند ولی درمان‌های گوناگونی را پیشنهاد می‌کنند. در حالت دوم امکان پیدا کردن مسیر و درمان مشترک وجود دارد، ولی در حالت اول تا وقتی که تشخیص بیماری متفاوت است، هیچ راه درمان مشترکی هم وجود ندارد. ما نسبت به انتخابات پیش‌رو، در مرحله‌ اول هستیم، یعنی هر کس به واسطه‌ تحلیل اولیه‌ و متفاوت خود، پیشنهادهای گوناگونی می‌دهد و بحث درمورد این پیشنهاد‌ها هم راه به جایی نخواهد برد. اگر از من پرسیده شود اصلاح‌طلبان باید از چه کسی در انتخابات ریاست‌جمهوری حمایت کنند، بر حسب هدف آن‌ها، پاسخ‌های گوناگون خواهم داد. اگر آنان در پی تشدید شکاف خود با حکومت هستند، یک نفر خاص را پیشنهاد می‌کنم، اگر در پی پیش‌برد اصلاح‌طلبی (و نه لزوما موفقیت در انتخابات) هستند، گزینه‌های دیگر را بر حسب شرایط به آنها پیشنهاد می‌کنم و اگر، موفقیت و پیروزی فرد معینی را در انتخابات سال بعد، بر حسب وضع موجود خطرناک می‌دانند و برای خود نیز شانسی قائل نیستند در این صورت، حمایت از گزینه‌های مخالف آن فرد خاص را پیشنهاد می‌کنم. بنابراین تا تعیین تکلیف این هدف اساسی و اولیه نمی‌توان وارد گزینه‌های انتخابات شد.

تعیین تکلیف مذکور از یک بعد دیگر هم اهمیت دارد. اصلاح‌طلبان مجموعه‌ای سیال هستند و برحسب این‌که چه موضعی بگیرند، میزان حمایت مردم از آنان متفاوت خواهد بود. (مقایسه کنید با اهمیت میزان پولی که در جیب فرد در مثال اول بود) این گمان باطلی است که اصلاح‌طلبان هر موضعی بگیرند، از جانب مردم به یک نسبت ثابت حمایت می‌شوند. ممکن است آنان موضع حداقلی بگیرند ولی این موضع حداقلی به دلیل ناتوانی در بسیج نیروهای پیرامون خود، کارایی لازم را نداشته باشد و در نهایت مصداق آش نخورده و دهان سوخته می‌شود. ممکن است موضع حداکثری بگیرند و حمایت ذهنی حداکثری را جلب کنند ولی در عمل نتوانند این حمایت را به کار ببندند و نتیجه‌ آن مثل همان موضع حداقلی و حتی بدتر از آن از آب در می‌آید.

بنابراین پیشنهاد مشخص بنده ایجاد یک نقطه‌ بهینه میان مطلوبیت‌ها و هدف‌هایی است که اصلاح‌طلبان می‌توانند در انتخابات پیش‌رو برگزینند، با میزان حمایت موثر و کارآمدی که می‌توانند از مردم جذب کنند و حکومت هم در عمل به آن تن دهد. این نقطه هر چه باشد حمایت از نامزدهای اصول‌گرایان نخواهد بود ولی کف نامزدهای اصلاح‌طلبان برحسب تحلیلی که از شرایط و اصول اصلاحات ارائه می‌کنند، متغیر خواهد بود. به گمان من برای رسیدن به این مرحله و تعیین نامزد احتمالی، باید ایده و اراده‌ اصلاحات را عرضه کرد. ایده‌ آن نوعی بازنگری و بازنویسی مجدد از اصول 12 ماده‌ای آقای خاتمی است که در انتخابات سال 76 ارائه کرد. ولی این ایده باید از طریق اراده‌ای مورد اعتماد متشکل از چند تن از رهبران اصلاحات عرضه شود و آنان باید در مورد مسایل اصلی کشور و جامعه بر اساس آن ایده، موضع‌گیری‌های روشن و قاطع نمایند. چنین امری منجر به بسیج نیروها و امیدواری آنان به آینده‌ پیش‌ روی اصلاحات خواهد شد و تنها پس از طی این مرحله است که می‌توانیم با دقت و اعتبار بیشتری از نامزد موردنظر برای تحقق هدف‌های تعیین شده سخن گفته و تعیین مصداق نماییم.

منبع: شماره 53 ماهنامه صنعت و توسعه