ریگی حاصل دوران اصلاحات است!

نویسنده

rigi444.jpg

مازیار رادمنش

پورمحمدی وزیر کشور که ناتوانی خود را در مقابله با ناآرامی های بلوچستان نشان داده است، اخیرا اعلام کرده که “عبدالمالک ریگی حاصل دوران اصلاحات است.” و برخی منابع اعلام کرده اند که مدتها از ریگی به عنوان منبع خبری استفاده می کردند، اما موسوی لاری، وزیر کشور وقت، گفت که “ریگی منبع خبری ما نبود.” عبدالمالک ریگی، به راستی کیست؟

عبدالمالک ریگی احتمالا متولد سال 1358 است. وی تحصیلات کلاسیک ندارد و خودش را “خادم جندالله” می خواند و مسوول گروه تروریستی جند الله است. بنا به گفته خودش از سن نوزده سالگی اسلحه به دست گرفته و به عملیات تروریستی پرداخته است. “ریگی” یکی از قبایل بلوچستان شمالی است، مانند قبایلی چون براهوئی، مری، ناروئی، شهنوازی، کهرازهی، گمشادزهی، بارکزهی. یکی از شبکه های تلویزیونی سلطنت طلب بارها وی را “دکتر عبدالمالک” نام برده است.

زیستگاه و محل فعالیت گروه جندالله

در حال حاضر گروه ریگی و جندالله در مناطق بدون کنترل افغانستان، پاکستان و بلوچستان ایران رفت و آمد می کنند. وی می گوید: “من انکار نمی کنم. بسیاری از افراد ما در خاک پاکستان هستند. خانواده ها و کسانی که مجبور به فرار شده اند. با زن و بچه ها. ولی افرادی که کار عملیاتی می کنند در خاک ایران هستند.” ریگی گفته است که حتی یک بار هم در نزدیکی تهران اشتباها بازداشت شده، اما چون شناسایی نشده، رهایش کرده اند. بنا به گفته یکی از گروگانهایی که اسیر جندالله بود، نیروهای جندالله افرادی متعصب هستند و شعائر دینی را بسیار دقیق بجا می آورند.

وضع سیاسی سیستان و بلوچستان در سالهای اخیر

سیستان و بلوچستان همواره یکی از محل های تبعید مخالفین سیاسی بوده است. برخی تبعیدی ها در استان مدارس شیعی را فعال کردند و انجمن حجتیه از سالها قبل در این استان فعال بود. در سالهای پس از انقلاب نفوذ مارکسیست ها و مجاهدین در این منطقه بسیار زیاد بود، تا جایی که اولین نماینده ایرانشهر یکی از اعضای سازمان چریکهای فدائی خلق بود. حکومت پس از انقلاب به زدن سران طوایف پرداخت. گروه سرمچاران در دهه شصت به عنوان یکی از گروههای تروریست در استان فعال بود و در حال حاضر نیز نقش اسلحه و نیروی مسلح در منطقه بسیار مهم است. بتدریج با کاهش نقش چپ ها و مجاهدین مخالفت با حکومت توسط اهل سنت و با جنبه های دینی صورت می گرفت. با رشد مدارس اهل سنت که توسط پاکستان و عربستان مورد حمایت مالی قرار می گرفت و اندیشه وهابی و تشکیلات القاعده در آن قدرت داشت بخش وسیعی از نارضایتی های اجتماعی زیر پوشش مذهب رفت. “جندالله ” به تازگی نام “جبنش مقاومت مردمی ایران” را بر خود نهاده است و بخش اعظم عملیات مسلحانه علیه نیروهای سرکوب رژیم را سازمان داده است. “جندالله” همواره اعلام می کند که اقداماتش با دستور رهبران بنیادگرای مذهبی صورت می گیرد. نوع فعالیت این گروه نشان از امکانات پشتیبانی گسترده ای می دهد که تاکنون در میان مبارزات خوانین بلوچ دیده نشده است. آنان از شبکه اینترنت و همچنین از رسانه های گروهی تلویزیونی و رادیویی عمدتأ وابسته به سلطنت طلبان، در انعکاس خبر عملیات و طرح دیدگاهایش استفاده می کند. البته “صدای امریکا” این جریان را وابسته به القاعده اعلام می کند، اما از سوی این جریان تکذیب می شود. در بسیاری از عملیات مسلحانه این گروه، شیوه های کار طرفداران القاعده و الزرقاوی در عراق، به شکل گسترده ای تقلید می شود.

ویژگی های ریگی

ویژگی های ریگی و گروهش، که خود را مدافع مطالبات اهل سنت بلوچستان می نامند (اگرچه به نظر نمی رسد اهل سنت بلوچستان با این ادعا موافق باشند) چنین است:

1) ریگی و گروهش هرگز از اینکه قاچاق یکی از مشاغل آنهاست انکار نکرده اند. “انکار نمی کنم در بین قوم ما قاچاقچی هم هست، اما باید ببینند چرا این مردم قاچاق می کنند.” وی در مورد طبیعی بودن قاچاق در منطقه می گوید: “الان وضعیت اقتصادی بسته است، مردم نمی توانند کار وبار کنند. 50 هزار 60 هزار نفر از مردم بلوچستان طریق ارتزاق شان فقط مرزهای پاکستان و افغانستان بوده که آنها را مسدود کرده اند.”

2) ریگی میل دارد به عنوان رهبر دانای گروهش شناخته شود، اما گروه وی که توسط افرادی مزدور اداره می شوند، در عملیات نظامی به توحش دست می زنند. به همین دلیل جندالله معمولا عملیاتی را با افتخار اعلام می کند و سپس شرکت خود را در آن نفی می کند. مثلا در ترور جاده کرمان ـ بم اول توسط رادیو فردا اعلام شد که این عملیات تروریستی کار این گروه بوده است و بعد از چند روز این گروه آن عملیات را محکوم کرد.

3) خشونت اعمال شده توسط گروه ریگی، تا حدی هم ریشه در خشونت هم پیمانانشان در القاعده دارد و هم نوعی انتقام است. تا کنون بنا به گفته بسیاری از منابع افرادی مانند مولوی عبدالملک ملازاده پسر بزرگ مولوی عبدالعزیز از زاهدان، مولوی عبدالناصر جمشید زهی از خاش، مولوی یارمحمد کهرازهی از خاش، مولوی عبدالستار از خاش، مولوی عبدالعزیز کاظمی بجد از زاهدان، مولوی حبیب الله حسین بُر از سراوان، توسط جمهوری اسلامی کشته شده اند.

4) شیوه عمل گروه ریگی براساس گروگانگیری و معامله است، چیزی که در منطقه میان نیروی انتظامی و قاچاقچیان سابقه دارد. اما آنها در بسیاری موارد گروگانها را اصلا نمی شناسند. ریگی می گوید: “بعضی گروگان ها را شناسایی کرده بودیم. البته هدف فرماندار و استاندار بودند که فرار کردند.” وی در مورد شیوه گروگانگیری می گوید: “اگر حل نشد دست به اقدام دیگری می زنیم و افراد بزرگ تری را می گیریم. از آدم های اصلی شان می گیریم. آن وقت معامله می کنند.” آنها معمولا برای گرفتن گروگان تور می گذارند، تعداد زیادی را در مسیر حرکت جمعی (اتوبوس و مینی بوس) دستگیر می کنند و بعد گروگانها را تا زمان تعیین تکلیف به کوههای پاکستان یا بلوچستان می برند.

5) گروه ریگی قصد دارد با جنگ نظامی در منطقه ای پر از بحران فضای بازی برای خودش ایجاد کند تا هم از طریق فروش گروگان، هم قاچاق در منطقه، هم باج گیری از قاچاقچیان و هم از طریق کمک های مالی دولتهای خارجی قدرت و ثروت کسب کنند و در نهایت خود را به منطقه تحمیل کنند. برخی ناظران معتقدند در گذشته معمولا این سیستم باج دادن جواب می داد، اما با ورود خارجی ها به معادله دیگر جواب نخواهد داد.

6) گروه جندالله در مورد تجزیه طلبی معتقدند که “ما نمی خواهیم وحدت ملی و یکپارچگی از بین برود.” اما شبکه خبری ای بی سی امریکا گزارش داد، امریکا به طور مخفیانه مشاور و مشوق یک گروه افراط گرای مسلح پاکستانی است که تاکنون چند عملیات مرگبار داخل خاک ایران اجرا کرده است. امریکا به طور مستقیم تامین مالی این گروه را بر عهده ندارد اما از سال 2005 روابط محکمی با عبد المالک ریگی رهبر این گروه داشته است.

7) بر اساس آنچه تا کنون به دست آمده است، محل آموزش نیروهای تروریست “جندالله” در پاکستان است. آموزش ها به زبان فارسی و انگلیسی صورت می گیرد و اکثر افراد مانند نیروهای الزرقاوی و بسیاری از جریانهای وابسته به القاعده برای عملیات پول می گیرند و باید مدارک انجام عملیات، مانند فیلم و عکس را تحویل بدهند تا پول شان را دریافت کنند، تقریبا این شیوه در کل سیستم جرم و جنایت منطقه وجود دارد. عملیات این گروه جز در حالت گروگانگیری کور، به صورت عملیات انفجاری انجام می گیرد، این گروه در شب 23 آذر 85 عملیاتی علیه استاندار طراحی کرد که ماشین بمب گذاری شده به دلیل نقص فنی قبل از وقت معین و رسیدن استاندار منفجر شد و تعدادی از افرادی که در مقابل درب استانداری تجمع کرده بودند کشته شدند.

8) به نظر می رسد که به دلیل نمایش قدرت ریگی در سال گذشته و بی کفایتی نیروهای امنیتی و انتظامی در کنترل این جریان تروریستی و خطرناک، پاکستان، القاعده و آمریکا تصمیم گرفته اند که گروه را به سامان درآورند. نام گروه در تاریخ 27 آذر 85 از سازمان جندالله به “جنبش مقاومت مردمی ایران” تغییر یافت. تلویزیون صدای آمریکا با ریگی مصاحبه ای کرد و وی را با عنوان “رهبر جنبش مقاومت مردمی ایران” خواند. ریگی که بنا به گفته خودش تا به حال دهها نفر را شخصا اعدام کرده است، در این مصاحبه گفت: “ما تروریست نیستیم و این رژیم ایران است که ما را تروریست نامیده است.” مجری این شبکه تلویزیونی به وی گفت: “ریگی جان! ما خیلی با تو احساس همبستگی می کنیم.” البته در بیانیه تغییر نام این سازمان، اعلام شد که این تغییر نام به معنی تغییر سیاستهای این تشکیلات نیست، بلکه به معنی گسترش فعالیت تشکیلات در سایر مناطق کشور و بخصوص در پایتخت است. این تشکیلات شعار”زنده باد اسلام، زنده باد مقاومت، زنده باد آزادی” را برای خود انتخاب کرد.

عملیات مهم جندالله

عملیات مهم گروه شامل این موارد بوده است: وقایع 24 اسفند 1384 در جاده زابل به زاهدان در منطقه تاسوکی. واقعه 23 اردیبهشت 1385 درمحور بم به کرمان در منطقه ی دارزین که با بستن راه خودروهای عبوری 34 نفر از نیروهای رژیم را کشته و تعدادی را زخمی کرده یا به اسارت بردند. در روز 13بهمن 85 مقارن ساعت 19 و 45 دقیقه چند فرد مسلح چهار مأمور گشت نیروی انتظامی را که در خیابان بزرگمهر مشغول گشت زنی بودند به رگبار بستند و به قتل رساندند. در این حمله دو افسر انتظامی به نام سرهنگ خواجه و سرهنگ شیبک و سرباز وظیفه کشته شدند. و انفجار اتوبوس حامل پاسداران در بامداد 25 بهمن ماه 85 در زاهدان که باعث کشته شدن 11 و زخمی شدن 18 پاسدار نیروی زمینی سپاه شد. و جدیدترین این عملیات تروریستی انفجار بمب صوتی در جلو ی مدرسه دختران معرفت در زاهدان در شامگاه جمعه 27بهمن ماه است. پس از شروع سال جاری کیهان خبر کشته شدن عبدالمالک ریگی را اعلام کرد، اما بلافاصله عبدالمالک با تلویزیون العربیه مصاحبه کرد و خبر کشته شدنش را تکذیب کرد.