دیوید ایگناتیوس
رئیس جمهور بوش پست خود را با شکستی مضاعف در برابر ایران ترک خواهد کرد: تندروهای دولت بوش تمایل تهران را برای دستیابی به فناوری اتمی متوقف نکرده اند و میانه روها نیز با ایران وارد مذاکره و گفتگو نشده اند.
توازن استراتژیک میان دو کشور عکس آن چیزی است که بوش امیدوار بود بدان دست پیدا کند: ایران نسبت به هشت سال گذشته قوی تر شده و آمریکا نیز با جنگ های هزینه بر عراق و افغانستان ضعیف تر شده است. ایران هویج و چماق آمریکا را رد می کند.
باراک اوباما رئیس جمهور منتخب آمریکا خواهان گفتگوی جدی با تهران است. این خواسته ارزشمند است، اما در حال حاضر دلیل چندانی برای موفقیت آن وجود ندارد. مقامات ایران حتی طرفداران مذاکره نیز در خفا هشدار می دهند که هنوز زمان گفتگوی همه جانبۀ استراتژیک فرا نرسیده است. ایران انتخابات ریاست جمهوری را در ژوئن سال آینده در پیش دارد که این امر هرگونه حرکت دیپلماتیک را دشوار خواهد کرد.
با گذشت زمان، ایران بی وقفه به سوی هسته ای شدن می رود. به رغم چهار قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل که هر یک برنامۀ هسته ای ایران را محکوم می کنند، بنظر می رسد غرب قادر نیست ایران را از حرکت بازدارد.
وقتی بوش در سال 2001 به قدرت رسید، ایران هیچگونه سانتریفیوژ فعال در اختیار نداشت. به گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی، امروز ایران حدود 3850 سانتریفیوژ فعال دارد و قصد دارد حدود 3000 سانتریفیوژ دیگر نیز اضافه کند.
حالا خود اورانیوم غنی شده را در نظر بگیرید. وقتی بوش به قدرت رسید، ایران اورانیوم غنی شده نداشت. به گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی، ایرانیان تا پایان ماه جاری 1390 پوند اورانیوم با غنای پایین خواهند داشت و این میزان برای ساخت یک سلاح اتمی کفایت می کند.
علاوه بر این، ایران در هشت سال گذشته زرادخانۀ موشک های بالیستیک خود را گسترش داده است. موشک شهاب-3 بردی حدود 1300 مایل دارد که می تواند اسرائیل و کشورهای اروپای شرقی را هدف قرار دهد. ایران همچنین در حال افزایش برد 6200 مایلی موشک بالیستیک شهاب-6 است که قابلیت هدف گیری بخش هایی از آمریکا را دارد.
گفتن اینکه می توان از طریق دیپلماسی حرکت ایران به سوی دستیابی به قابلیت هسته ای را متوقف کرد، غیرممکن است. اما هنوز این امر به طور مناسب به بوتۀ آزمایش گذاشته نشده است. بخاطر اختلافات شدید داخلی دولت بوش، تلاش های دیپلماتیک این دولت دیر بوقوع پیوست و از زمان وقوع نیز ناکارآمد بوده است.
بوش بیش از پنج سال خارج از گود تلاش های دیپلماتیک نشست. مقدمه چینی ایران در سال 2003 برای یک “چانه زنی بزرگ” که به مسأله هسته ای می پرداخت، بی پاسخ ماند. انگلیس، فرانسه و آلمان در تلاش برای مذاکره با ایران برای رسیدن به توافق تنها ماندند. نتیجۀ تلاش های آنها موافقتنامۀ پاریس مورخ 14 نوامبر 2004 بود که به موجب آن، ایران موافقت کرد تلاش های غنی سازی خود را به حال تعلیق درآورد. اما این موافقتنامه بدون حمایت آمریکا نتیجه ای در بر نداشت و ایران در اوت 2005 غنی سازی را از سرگرفت.
بوش در نهایت موافقت کرد به مذاکرات هسته ای 2006 بپیوندد، فقط در صورتی که ایران پیش شرط توقف غنی سازی را بپذیرد. تعجب آور نیست که این دستور نیز به جایی نرسید. دولت بوش امسال عملا ً این درخواست را کنار گذاشت و ویلیام برنز معاون وزیر خارجۀ آمریکا را برای شرکت در نشست سه کشور اتحادیۀ اروپا با نمایندگان ایران به ژنو فرستاد.
بوش همچنین فرصت گفتگوی سازنده با ایران دربارۀ آیندۀ عراق را از دست داد. انتقاد کردن از سوابق بوش دربارۀ ایران آسان است. اما هر کسی که تصور می کند پیروزی در این امر برای اوباما آسان خواهد بود، توجه نکرده است که ایران هر روز به تبدیل شدن به یک قدرت هسته ای نزدیک تر می شود. ایران، آمریکا را دشمنی متخاصم می داند که خواهان تغییر رژیم این کشور است. گفتگو ارزش امتحان را دارد، اما اوباما و مشاورانش باید به این موضوع فکر کنند که در صورت شکست مذاکرات چه اقدامی خواهند کرد.
منبع: دیلی استار، 29 نوامبر