پیام یک بیانیه با هفتصد امضا

امید معماریان
امید معماریان

po_memarian_01.jpg

بیانیه ای که طی روزهای گذشته و به مناسبت 22 خرداد، روزهمبستگی زنان توسط 700 نفر ازفعالان جامعه مدنی ایران امضاء شده است، نشان می دهد علی رغم همه ناملایمات و فشارهایی که طی سالهای پیشین وبه خصوص در چندین ماهه گذشته، پیش روی جمعی از پیگیرترین زنان ومردان در حوزه تغییر قوانین وبهبود وضعیت زنان بوده است، آنان استوار به راه خود ادامه می دهند و هر روزحامیان بیشتری را درطرف خود می بینند.

افرادی که تلاش می کنند به از بین بردن تبعیضاتی که عملا با توجه به تغییرات اجتماعی، سیاسی واقتصادی سالهای اخیرتحملش آسان نیست، در حوزه تغییر قوانین، تغییر فرهنگ اجتماعی و به انتقاد کشیدن سنت های وباورهای ریشه دوانده در جای جای جامعه، اقدام کنند.

به علاوه، صدور بیانیه ای قاطع که نوید بخش استمرار حرکت و اراده ای جدی برای تحقق مطالباتی است که هزینه های پرداخت شده درمسیر بیان آن روز به روز بیشتر می شود، نشان می دهد که علی رغم تصور بخشی از مقامات امنیتی که گمان می کنند با برخوردهای سرکوبی و سلبی و ایجاد فضای پلیسی و ارعاب اصحاب جامعه مدنی، امکان تعویق انداختن مطالبات ویا خاموش کردن آن می رود، عملا تصوری باطل است.

به صورت معمول رسم است که وقتی یک حرکت اجتماعی با سرکوب مواجه می شود، توسط نیروهای امنیتی به خارج از کشور متصل می شود، به فعالان آن تهمت زده می شود، برایشان درحوزه های دیگر از مالی گرفته تا اخلاقی وغیره پرونده سازی می شود، نامشان در روزنامه بدنام کیهان دمادم آورده می شود، آنگاه برای امضا جمع کردن در خصوص حمایت ازآن دشواری هایی پدید می آید. طی سالهای گذشته به کرات به یاد می آورم که بعد از برخوردهای امنیتی از این نوع ، دست ودل برخی ازکسانی که معمولا پای ثابت نامه های اعتراض ویا حمایت از مطالبات مدنی هستند، لرزش اندکی پیدا می کرد ویا محافظه کاری خاصی را میهمان دلهاشان می نمود.

گمان می کنم هنوز کسانی هستند که چنین ویژگی دارند. یعنی اقدامات شگفت انگیزمقامات امنیتی درسرکوب مسالمت آمیز ترین حرکت های اجتماعی – که امروز زنان پرچم آن را حمل می کنند- آنها را برای امضای بیانیه های حمایت واعتراض مردد می کند. اما از سوی دیگر، آنچنان سیل افرادی که به حقانیت چنین حرکت های ایمان می آورند یا ایمانشان درپیگیری آنچه مطرح می شود، راسخ تر می شود که هر روز شاهد نام های جدیدی هستیم که نام های قدیمی را همراهی می کنند واین نوید را می دهند که برخلاف تصور بخش اندکی از مسئولین امنیتی وقضایی که سیاست هایشان دربرخورد با حرکت های اجتماعی ازکاستی های جدی و ویژگی های بیمارگونه ای برخوردار است، صدای زنان – به عنوان بخش فعالی ازجامعه مدنی ایرانی- رساست وبه بقیه می رسد. یعنی اینکه سیاست بزن و بگیر و ببند و تهمت بزن و به آن جریده دریده بگو تا تهمت نامه بنویسد، نه تنها اثری ندارد، بلکه خودش در تثبیت این واقعیت که مطالبات مطرح شده توسط زنان اصیل و از نیازهای جامعه ایرانی است، تاثیر مثبت دارد.

حال سرمقاله نویس کیهان، بیاید خانه عنکبوت سریالی یک، دو، سه بنویسد ودرگزارش های اختصاصی تمام عالم وآدم را وصل کند به بنیادهای خارجی و کشورهای بیگانه وسرویس های جاسوسی کشورهای غربی و…. بار هم هیچ تغییری دروضعیت داده نمی شود. چرا که چنین تهمت نامه هایی، دربهترین حالت، تنها آنها را که درآن سو به فقردانش وبینش نسبت به حکومت داری دچارهستند، تحمیق می کند، اما تغییری دراراده افراد این سوی میدان حاصل نمی کند. هفتصد رای خودآگاه که بسیاری ازآنها سالها تجربه ودانش را پشت امضاهای خود دارند و خودآگاهی دقیقی نسبت به تبعات گذاشتن امضای خود برپای نامه هایی از این دست دارند، نشان دهنده این است که آن روشها، درعصری به کار رفته واحتمالا به صورت مقطعی نتایجی برای طراحان ان به همراه آورده، که هم اینک تنها به صورت سایه شومی بدنامی نهادها وسازمان های حامی آن را به همراه دارد.

این البته برای بخش های فکور وزحمت کش و علاقه مند نظام ، چه در بخش های امنیتی وچه دربخش های قضایی، فرصت مغتنمی است. آنها می توانند یک پیام مشخص را از لابه لای بیانیه محکم نوشته شده به مناسبت “روزهمبستگی زنان” دریافت کنند و آن اینکه دلیل همراهی مردم و جامعه مدنی ایرانی و جهانی با حرکت هایی مانند کمپین مبارزه با سنگسار ویا کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین ضد زن، به دلیل ماهیت مسالمت آمیز، انسانی، اصیل و درپیوند با نیازهای روز جامعه ایران است. مقاومت در برابرچنین جریان های اصیلی تنها به بی حرمت شدن ساحت حکومت می انجامد – مانند تجربه سالهای گذشته- ودرنهایت شکاف دولت-ملت را تعمیق می بخشد. درحالی که درک آنچه توسط بخش هایی از کسانی که عاشقانه وصبورانه بهبود وضعیت جامعه خود را خواستارهستند وهمراه شدن وکمک کردن به اینکه این آب به جای اینکه به روش کیهانی بخواهد سربالا برود، درمسیرخودش درجریان باشد، پیوندهای آنها را با مردم محکم می کند وهزینه های ناشی از اعمال سیاست های نادرست را کاهش می دهد ونشاط وسرزندگی را به فضای جامعه مدنی بازمی گرداند. فرقی نمی کند هر دولتی سرکارباشد، چنین نسخه ایی می تواند به مسئولان کمک کنند که درنزدیکی بیشتر با جامعه، به جای آنکه همواره پشت سرجامعه مدنی بدود، خود ابتکار عمل را به دست بگیرد و رابطه ای نزدیک با سازمان های حوزه عمومی برقرارکند و از امکانات نرم افزای وسخت افزاری آن درحوزه های مختلف بهره بگیرد و ازاین طریق برناکامی های بخش های دولتی نیزمرهمی بگذارد.

این هفتصد امضا، درزمانه ای که بسیاری ازامضاء کنندگان پای نامه، یا به زندان رفته اند، یا پرونده شان دردادگاه بازاست ووثیقه های سنگین مانند شمشیر داموکلوس برروی سر و حکم های تعلیق وزندان و فلان وبهمان درجیب هاشان، می تواند اتفاق میهمونی باشد و به بخش های عاقل حکومت به خصوص درمیان محافظه کاران میانه رو ودنیا دیده این پیام را منتقل کند که آنچه طی چند ساله با جامعه مدنی –وبه خصوص سازمان های حوزه زنان – شده است، زشت، بی فرجام، بی نتیجه، بی ثمر و هزینه زا بوده است.

برآنها که همت کردند تا این پیام را بفرستند نیز باید تبریک گفت که از هراتفاق بدی دراین سالها، دسته گلی ساخته اند که بوی خوش آن برای فعالان جامعه مدنی ایران، غنیمیتی بوده است.