امید معماریان
محبوبه عباسقلی زاده، ازفعالان جنبش زنان ومدیرمسئول فصل نامه تخصصی فرزانه، ازقدیمی ترین نشریات حوزه زنان، درگفت وگوبا روز، ویژگی های تعطیلی ماهنامه زنان را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داده است. عباسقلی زاده معتقد است با توجه به اینکه حاکمیت سیاست یکپارچه ای درحوزه مسائل فرهنگی ندارد، این تعطیلی اراده بخش هایی است که نگاه سرکوب گرایانه ایی به مسائل حوزه زنان دارند. این گفت وگو درزیر آمده است:
تعطیلی ماهنامه زنان در چه شرایطی اتفاق می افتد وچه ویژگی هایی دارد؟
تعطیلی نشریه زنان درحالی اتفاق افتاد که مدیرمسئول ونویسندگان وخوانندگانش هیچ خبرقبلی درمورد آن نداشتند و تا یکی دوروز درحالت شوک و ناباوری بودند. به دلیل اینکه هیچ ابلاغ مستقیمی وجود نداشت و فکر می کردند شایعه است. تا اینکه بیانیه هیات نظارت منتشر شد.
تعطیلی نشریات که موضوع تازه ای نیست؟
ناباوری ناشی از این بود که هیچ اخطاری از سوی هیات نظارت برای مجله زنان نرسیده بود. یکی دوبار به گفته همکاران مجله زنان از طرف اداره کل مطبوعات وزارت ارشاد تذکراتی داده بودند. اما از آنجا که این اداره کل نمی تواند تذکر قانونی به مطبوعات بدهد، آن جنبه ای را نداشت که خانم شرکت مدیر مسئول و وکلا بخواهند جواب مکتوب بدهند و عموما به صورت ملاقات های حضوری با مسئولین ارشاد قضیه رفع ورجوع شده بود. برای همین چون هیچ زمینه قبلی ومقدمه وتمهیدی در هیات نظارت برای مساله وجود نداشت، صدور ناگهانی این بیانیه و ابطلال مجوز زنان یک مساله سلیقه ای و به اصطلاح یک اراده فراقانونی است. مساله جالب این است که وقتی خبرنگاران از اعضای هیات نظارت سوال می کنند که آیا درجلسه بودید وچطور موضوع مجله زنان مطرح شده، اظهار بی اطلاعی می کنند و می گویند ما درجلسه نبودیم. شخصی هم که از هیات نظارت با خانم شرکت تماس گرفته وشفاها گفته که چنین ابلاغیه ای آمده است. وی گفته چون برخی ازاعضا نیامده اند، به صورت وکالتی از برخی ازاعضا رای گرفته شده است. به هرصورت دو شنبه هفته پیش همه منتظر بودند که درخصوص روزنامه سرمایه ویک نشریه دیگر تصمیم گیری بشود چون پرونده اینها در هیات نظارت مطرح بوده است. اما ناگهان پرونده مجله زنان که حتی منجر به حکم تفتیش می شود به صورت مرموزی ازهیات نظارت سر در می آورد.
نظرتان درمورد بیانیه هیات نظارت وچاپ آن دو روزنامه ایران چیست؟
آن بیانیه ای که هیات نظارت روز پنج شنبه توسط خبرگزاری ایرنا و روزنامه ایران به صورت کامل منتشر کرد - که خبرگزاری فارس هم بخشی ازآن را چاپ کرده بود- لحنی تحریک آمیز داشت ولحنی بود که اگر کسی مجله زنان را نخوانده بود فکر می کردد که این نشریه نخواسته شئونات گروه های مختلف و یا حرمت بسیج حفظ کنند. درحالی که با توجه به آشنایی ام با خانواده خانم شرکت می دانم برادر ایشان بسیجی است و به این موضوع بسیار احترام می گذارد و این طور نبوده که غرض شخصی بوده باشد.
حساسیت اصلی روی چه موضوعی بوده است؟
حساسیت اصلی درواقع خبری بوده در بخش حوادث که زنی درگیر شده بوده با افرادی که ادعا می کردند از افراد بسیج بوده اند که روزنامه ایران هم آن را چاپ می کند. با این حاشیه که می آیند می گویند ما از امت شهید پرور وزنان غیور کشور عذرخواهی می کنیم ولی به درخواست مسئولین این مطلب را چاپ می کنیم. خود این موضوع بدون اینکه مجله وارد یک دادگاه عادله شده باشد و بخواهد یک فضای احساسی در جامعه ایجاد کند، همه نشان می دهد که یک روال هیجانی وعاطفی وخارج ازروال قانونی بوده است.
چه ربطی بین بسته شدن یکی از تریبون های مربوط به زنان وحرکت های مربوط به حوزه زنان می تواند وجود داشته باشد؟
نمی دانم به صورت طبیعی چه ارتباطی از لحاظ سیاسی وامنیتی بین این دو می تواند وجود داشته باشد. به دلیل اینکه تصمیم گیرانی که درجنبش زنان فعال هستند یکدست نیستند. در نتیجه ما نمی توانیم یک سیاست روشنی در میان حاکمیت ومسئولین مختلف پیش بینی کنیم وبگوییم که موضع حاکمیت نسبت به جنبش زنان وتریبون جامعه زنان – که مجله زنان یکی از اصلی ترین آنها بود- چیست؟ ولی به نظرم می رسد که مساله برخورد با مطالبات وخواسته های جنبش زنان وحتی اغراق کردن روی آرمان فمینیستی و منقلب کردن وبه نحو دیگری این دیدگاه را نشان دادن ( وانگار اینکه هر که فمینیست است کافر است ودر حال انکار واجبات ومحرمات است)، درجهت آن است که با درست کردن چنین فضایی بخواهند در حقیقت تریبون های منتسب به زنان را حذف کنند.
آیا این موضوع مسبوق به سابقه است؟
به یاد دارم که چند ماه پیش نامه ای از یکی از اداره های مسئول در رابطه با زنان بود دروزارت های دیگر منشتر شده که طی آن خواسته بودند از وزارتخانه های یاد شده که با برخی از سازمان های غیر دولتی که دیدگاه های فمینیستی دارند کار نکنند وحتی نام برده بودند از این سازمان ها.
ریشه جنین حذف کردن هایی به کجا برمی گردد و درواقع چه کسانی مایل هستند که چنین صداهای ملایم ومعتدلی در جامعه حضور نداشته باشد؟
به نظرمن حذف کردن تریبون ها وفضاهای عمومی که درمطالبات جامعه زنان مطرح می شود ودرخصوص اینکه چه اتفاقاتی دراین حوزه رخ می دهد همگان مطلع می شوند، ازسوی جناحی صورت می گیرد که یک نگاه سرکوب گرایانه دارد. گروهی که اعتقاد به تک صدایی دارد. اعتقاد ندارم که کل حاکمیت و یا همه مسئولین موافق باشند با حذف تریبون های زنان و فکر می کنم بهانه ایی که اینها پیدا کرده اند برای تعطیل کردن مجله زنان برای این است که بتوانند یکی از موثر ترین تریبون های مربوط به حوزه زنان را بخواهند در ایران خفه کنند. غافل ازاینکه مجله زنان یک تریبون برای ارائه دیدگاه های زنان فعال نیست ومخاطب عام دارد.
گسترده مخاطبان مجله زنان را چگونه می بینید؟
مجله زنان، فقط مجله نخبگان وروشنفکران نیست که فکر کنند یک عده آن را می خوانند وحالا با بسته شدن آن تریبون آن یک عده خاص بسته می شود. مجله زنان تریبونی بود برای بیان خواست ها، مطالبات و هویت زنان کل کشور برای همین هم خواننده های خیلی وسیعی درمیان زنان ومردان داشته است. من چند روز پیش که آنجا بودم یک لحظه تلفن این نشریه قطع نمی شد وخوانندگان مجله از سراسر کشور تماس می گرفتند واظهار ناراحتی می کردند ازتعطیلی وجالب آنکه درمیان آنها بسیاری ازمردان بودند که می خواستند ببینند چطور می توانند کمک کنند که مجله منتشر بشود.
به نظر شما چنین تعطیلی حاصل یک اجماع بوده ویا اینکه تصمیم آنی بوده که ممکن است مخالفانی هم درمیان مسئولین داشته باشد؟
با توجه به اینکه حاکمیت یک پارچه نیست ویک سیاست یکپارچه ای هم درحوزه های فرهنگی وازجمله حوزه زنان ندارد، من اعتقادم این نیست که این یک تصمیم قانونی ورای همه اعضای هیات نظارت وبراساس یک پیشینیه ای ازتخلفات مجله زنان باشد. حتی به گفته وکیل مجله زنان، بیانیه ای که از طرف هیات نظارت به آن اشاره شده ازجانب هیات نظارت نبوده است. اولا به حد نبوده که [تخلفات] از سال 82 به بعد باشد ودیگر آنکه خیلی ازمواردی که ذکرشده در مذاکرات حضوری که خانم شرکت داشته اند حل وفصل شده و درنتیجه نمی شود گفت که اتفاقی افتاده یک اتفاق قانونی واراده عموم اعضای هیات نظارت بوده است. بلکه اراده ای بوده که کسی به صورت شخصی تصمیم گرفته از سوی دولتمردان این کار را بکند و امیدوارم خود افرادی که در ارشاد ودر هیات نظارت هستند به این نتیجه برسند که خلاء مجله زنان فضای جنبش زنان ومطالبات زنان را افراطی تر ورادیکال تر خواهد کرد.
چه ویژگی هایی مجله زنان را از انواع مشابه آن ممتاز می کند؟
درفضای عمومی هیچ نشریه ای که بتواند مثل زنان به صورت مستمر منتشرشود، خواننده زیادی داشته باشد ومردم به آن اعتماد کنند نداریم. مجله زنان طی شانزده سال گذشته یاد گرفته بود که بتواند مستقل باشد و هم خودگران باشد وهم گروه های مختلف زنان را جذب کند. با توجه به اینکه مسائل حوزه زنان درجامعه ما از حوزه فرهنگی واجتماعی وارد حوزه امنیتی شده است و خیلی از روزنامه ها با احتیاط مسائل مربوط به زنان را مطرح می کنند، این مجله جایی بود که مخالف و موافق واز محافظه کارترین گروه های تا گروه های دیگر حرف خودشان را می زدند. سرمقاله های خود مدیر مسئول نشان می دهد که خطی مشی مجله زنان این بود که دیدگاهی فرهنگی درحوزه زنان را دنبال کند. خود همین یک عرصه امن وقابل اطمینانی را ایجاد کرده بود برای اینکه زنان بتوانند مطالباتشان را بگویند وخود این کمک می کرد که فشار اجتماعی کمتر بشود وخود این باعث می شود که فضا به سوی افراطی شدن نرود.
چقدر احتمال دارد که ماهنامه باسابقه زنان بار دیگر به جمع نشریات کشور بپیوندد؟
تا آنجا که من خبر دارم طبق رایزنی هایی که خانم شرکت ودیگران انجام می دهند وحمایت گروه های مختلف جنبش زنان وگروه های فرهنگی سیاسی اجتماعی (به خاطر سرمایه اجتماعی قوی که خانم شرکت دارد) افراد دست به دست هم داده اند که مجله زنان بتواند برگردد. جنبش زنان هم کارش به صورت معمول این است که بتواند اعتراض کند. الان فضا نزدیک به انتخابات است وهر روز یک اتفاقی می افتد اینکه چقدر شانس این قضیه وجود دارد واقعا معلوم نیست آنچه که مهم است این که ما بتوانیم یک خاطره ماندگاری از بودن وماندن ورفتن مجله زنان داشته باشیم. کمترین دستاورد ما این خواهد بود که خاموش شدن صدای بانوی مطبوعات ایران را بی سروصدا انجام ندهیم. بالاخره امیدواریم قضیه از طریق قانونی حل شود. چون هیچ اخطاری قانونی به ایشان داده نشده بود.
به نظر شما اگر اجازه ندهند که مجله منشتر شود، بخواهند درقالب وب سایت به فعالیت های خود ادامه بدهند؟
به نظرم مجله زنان نشریه مهمی بوده است که درفضای واقعی منتشر می شده نه درفضای مجازی. با توجه به توانایی هایی که خانم شرکت دراین حوزه دارند به هرحال آلترناتیوهایی را دراین زمینه پیدا خواهند کرد که بتوانند همان تاثیر بگذارند. فکر نمی کنم دراین شرایط به این قضیه فکر کنند. چون نگاهشان این است که مجله ای به ناحق بسته شده وباید بازشود.