گفت وگو ♦ تلویزیون

نویسنده


mehraneh-mahintorabi.jpg


مهرانه مهین ترابی متولد 1336 کرج، با بازی در فیلم سینمایی گلبهار(1364] وارد عالم بازیگری شد. اما یک دهه بعد با سریال تلویزیونی “همسران” بود که همه او را شناختند. او که در کنار بازی در تئاتر و سینما از هنرپیشگان موفق تلویزیون نیز به شمار می رود، تاکنون نقش های متفاوتی را ایفاء کرده است. همکاری او با سیروس مقدم در سریال 90 قسمتی “نرگس” بار دیگر سبب انداخته شدن نام بر زبان تماشاگرن شده و باب تازه ای در کارنامه وی گشوده است. با مهرانه مهین ترابی درباره این سریال و نگاهش به هنر بازیگری گفت و گو کرده ایم.

اهل ریسک نیستم

الان مشغول چه کاری هستید؟

فعلا بیکار هستم.

پیشنهادی نداشتید یا این که راضی کننده نبوده است؟

چند پیشنهاد داشتم اما راضی ام نمی کرد. چند فیلم نود دقیقه ای و تلویزیونی بود که بیشتر نقش ها به نظرم حاشیه ای و واسطه ای می آمدند که در بافت قصه جایگاهی نداشتند. البته چند نقش خوب هم بود که برای من تکراری بودند.

چندی پیش در برنامه آشپزی که در تلویزیون پخش می شد به عنوان مجری حضور داشتید. مردم هم الان شما را با سریال “نرگس” بیش از پیش می شناسند.شما که قصد نداشتید با حضور خود در این برنامه تلویزیونی خود را یادآوری کنید؟

خیر. من اصلا احتیاج به یادآوری خود ندارم.

قبول کنید وقتی شما چند فیلم نود دقیقه ای و سریال را رد می کنید، حضورتان در این نوع برنامه ها کمی شک برانگیز است.

(می خندد)بله قبول کردم دیگر… اما دیگر چنین انتخابی نخواهم کرد.

با توجه به این که چند کار را رد کردید منتظر چه پیشنهادی هستید؟

دلم بازی در یک کار کمدی را می خواهد.دوست دارم این اتفاق برایم در تئاتر یا سینما بیفتد. چون متاسفانه وضعیت کمدی در تلویزیون به گونه ای شده است که آدم می ترسد به پیشنهادات کمدی درآن جواب مثبت بدهد.چون قصه ها معمولاً حاضر نیست و پس از پنج یا شش قسمت داستان شروع می شود. می خواهم کمی فضای کارم را تغییر دهم تا تجربیاتی مثل خانه سبز و همسران تکرار شود.

پیشنهاد بازی در طنزهای شبانه نود قسمتی را هم داشته اید؟

بله. راستش خیلی هم با گروه چانه زدیم. می خواستم متون بیشتری را از سریال مطالعه کنم تا داستان دستم بیاید و مطمئن باشم.اما متاسفانه صورت نگرفت و به گمانم که حضورم در این دست کارها کمی خطرناک است.

مشخص است که خیلی هم اهل ریسک کردن نیستید؟

نه.(می خندد) اهل ریسک نیستم. البته با اشاره ای که شما به این برنامه آشپزی داشتید، مشخص است که ریسک بزرگی کردم. فکر می کنم، آدمی که زیاد احتیاط می کند این طور می شود و از آن طرف بام می افتد.آدم دلش نمی آید که سابقه بازیگری خود را با قبول یک ریسک، حالا به خاطر سرگرمی یا دستمزدش زیر سوال ببرد. البته من هم گاهی شده که به خاطر مسئله مالی بازی کنم. خب من هم مثل هر کسی مقروض می شوم…الان هم پشیمان نیستم. چون علت قبول آن کار برای خودم قابل توجیه است.

پس اگر برنامه طنز نود قسمتی هم به شما پیشنهاد شودقبول می کنید؟

اگر مطمئن باشم، بله. من خیلی روی قصه حساس هستم. به نظرم قصه باید محکم باشد. یکی دو بار کار کردم که قصه آماده نبود. مثلاً کارگردان بعد از 12 ساعت تصویربرداری دقیقاً لحظه ای که همه برای استراحت می رفتند به اتاق خود برای نوشتن متن جدید می رفت و روز بعد با خواب آلودگی محض سر صحنه آماده بود. خب مشخص است که کار به لحاظ کیفی بد می شود. همیشه برای من سوال این بود که چگونه یک نفر طی شبانه روز فقط یک ساعت می خوابد؟؟؟ البته ما در “همسران” همین کار را می کردیم با این تفاوت که هر پنج روز یک قسمت ضبط می شد و آقای بیرنگ دو روز آخر هفته را برای نوشتن سری جدید فیلمنامه می رفتند. وقتی بازیگر می خواهد تصویری از یک شخصیتی را که می خواهد ارائه دهد، باید کل آن را خوانده باشد. نه این که من فقط دو صحنه بازی امروزم را تحویل بگیرم و خبر نداشته باشم فردای آن چه خواهد شد.

به همین دلیل است که معمولا شخصیت هایی که در این شکل از کارها به ایفای نقش می پردازند تقریباً در انتهای کار به موفقیتی می رسند؟

بله. معمولا بسیار هم سطحی هستند. معمولاً شخصیتی عمیق به دست نمی آید و همه چیز در حد یک تیپ معمولی باقی می ماند.شما الان یک سریال را در تلویزیون می بینید و اتفاقاً آن را هم تعقیب می کنید اما پس از اتمام آن همه چیز را فراموش می کنید. چرا؟

معمولا بازیگر این کارها در کشور ما ثابت هستند و تغییراتی جزیی در انتخاب آن ها می بینیم؟

بله. چون با به دست آوردن تجربه کار دیگر همه چیز دستشان آمده و می دانند چگونه خود را با شرایط تطبیق بدهند.

با توجه به حضور موفق شما در سریال “نرگس” و با نگاهی به سابقه تلویزیون انتظار می رفت که شما را در چندین سریال با همان جنس ببینیم اما این اتفاق نیفتاد. چرا؟

اتفاقاً شخصیت مشابه به من پیشنهاد شد، اما قبول نکردم. بعد از تجربه ای که با آقای وحید حسینی در تلویزیون و در یک اپیزود داشتم همان کارگردان با همان تیم پیشنهاد در بازی اپیزودی دیگر دادند که قبول نکردم چون تکرار درآن بیداد می کرد. متاسفانه با وجود تلاش زیاد دوستان در تلویزیون همه چیز تکراری و قابل حدس است، اینها باعث می شود تا کشش و جذابیت های لازم برای مخاطب از بین برود به همین دلیل بازیگر هم دیگر رغبتی برای بازی درآن مجموعه را ندارد.

داستان سریال “نرگس” را به راحتی پذیرفتید؟

باور تان نمی شود وقتی که روز اول 32 قسمت از این را برایم آوردند من از صبح تا یازده شب همه را خواندم. به دلیل این که قصه روی کاغذ هم برایم بسیار جذاب بود و خسته ام نکرد. البته گاهی اوقات هم عکس این اتفاق می افتد. مثلاً داستان بسیار جذاب است ولی جلوی دوربین اتفاقات ضعیفی می افتد. امیدوارم بعد از 9 ماه بیکاری فیلمنامه ای به من پیشنهاد شود که ارزش این همه بیکاری را داشته باشد.